شهر خبر

قرارگاه را به توپ بستند و نیزار دچار آتش سوزی شد /کجات تیر خورده؟ حرف بزن، بگو کجات تیر خورده؟!

قرارگاه را به توپ بستند و نیزار دچار آتش سوزی شد /کجات تیر خورده؟ حرف بزن، بگو کجات تیر خورده؟!

منصور امیرپور از رزمندگان دوران دفاع مقدس، از سختی های جاده سازی در جزیره مجنون روایت کرده است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، منصور امیرپور از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «جاده سازی داخل جزیره مجنون به عهده جهادگران کرمان بود. نیمه‌های شب قرارگاه ما را به توپ بستند و تنها تانکر سوختی ما را به آتش کشیدند. نیزار اطراف قرارگاه دچار آتش سوزی شده و تا چند روز سوختنش ادامه داشت. هوا گرم بود و حرارت ناشی از سوختن نیزار هم گرما را مضاعف کرده بود. بچه ها کم طاقت شده بودند؛ اما تحمل می‌کردند و هرگز صدای شکایت‌شان بلند نمی‌شد.

بنابر روایت فارس، یک روز که با چند تن از دوستان با قایق در نیزارها در حال گشت زدن بودیم، ناگهان از جلوی دشمن در آمدیم. آن‌ها مجهزتر از ما بودند و سریع قایق ما را هدف قرار دادند. سعی کردیم دور بزنیم و به مقر برگردیم اما این کار طول کشید و چند تن از بچه‌ها به شهادت رسیدند.

وقتی از قایق پیاده شدیم و مجروحان و شهدا را از قایق خارج کردیم، یکی از بچه‌ها دمر کف قایق دراز کشیده بود. بلندش کردم و در حالی که از شدت ناراحتی اشک می‌ریختم، پرسیدم: «کجات تیر خورده؟ حرف بزن. بگو کجات تیر خورده؟»

او در حالی که سعی می‌کرد حال خود را زار نشان دهد، گفت: «کوله پشتیم، کوله پشتیم.» من که متوجه منظورش نشده بودم پرسیدم: «کوله پشتیت چی؟»

گفت: «خودم هیچیم نشده. کوله پشتیم تیر خورده. به اون برس!»

تازه فهمیدم او حالش خوب است و گلوله‌ای به او اصابت نکرده. خدا را شکر کردم. می‌خواستم از خوشحالی او را در آغوش بکشم که متوجه شدم چه حالی از من گرفته. می‌خواستم گوشش را بگیرم و از قایق پرتش کنم بیرون که بلند شد و شروع کرد به بوسیدن من. معذرت خواهی کرد و گفت: «لبخند بزن دلاور.»

من هم خنده‌ام گرفت و تلافی کارش را به زمانی دیگر موکول کردم.»

۲۷۲۷