شهر خبر

به ظاهر معلم بیشتر از سلامت روانش توجه می‌شود/ خیلی از موارد تنبیه بدنی دانش‌آموزان اصلا رسانه‌ای نمی‌شود/ در زمینه آموزش معلمان خیلی فقیریم

به ظاهر معلم بیشتر از سلامت روانش توجه می‌شود/ خیلی از موارد تنبیه بدنی دانش‌آموزان اصلا رسانه‌ای نمی‌شود/ در زمینه آموزش معلمان خیلی فقیریم

یک کارشناس آموزش به خبرآنلاین می‌گوید: «برای خاتمه چرخه خشونت علیه دانش‌آموزان در مدارس، لازم است در وهله نخست و در زمان استخدام معلمان، گزینش سلامت روان به طور جدی انجام شود. افرادی که وارد سیستم آموزش و پرورش می‌شوند و با بچه‌ها سروکار دارند، بیش از هر چیزی می‌بایست با قوانین و مبانی روانشناسی کودک و نوجوان آشنا باشند.»

«خشونت علیه دانش‌آموزان»، بحرانی است که از سال‌های خیلی دور تا به امروز دامن‌گیر فضای آموزشی کشور ماست.

متأسفانه در کشور ما برای ورود به دانشگاه فرهنگیان آنقدر که به ظاهر، نمره و رتبه توجه می‌شود، به سلامت روانی متقاضیان اهمیت داده نمی‌شود. در مشاغلی همچون معلمی که مبتنی بر روابط اخلاقی و انسانی است، باید افرادی پذیرفته شوند که صرف نظر از اهداف معیشتی، از صمیم قلب علاقه‌مند به این کار هستند. در کشورهای دیگر در تست‌های انگیزه‌سنجی، وقتی فردی مدعی می‌شود که به تعلیم و تربیت کودکان علاقه‌مند است، آزمون‌های روان‌شناسی و ساز و کارهایی وجود دارد که وجود این انگیزه را اثبات می‌کند. اما در ایران افراد بدون گذراندن این فیلترها وارد دستگاه آموزش و پرورش می‌شوند و صرفاً برای اینکه بیکار نمانند و آب‌باریکه‌ای برای گذران زندگی داشته باشند، به سمت معلمی می‌آیند.

اعمال خشونت علیه کودکان به هر شکل و هر بهانه‌ای جرم است. حتی والدین حق ندارند رفتار خشونت‌آمیزی، چه جسمی چه روحی، علیه کودکان زیر سن قانونی داشته باشند، چه برسد به معلم، مدیر یا معاون مدرسه. اما متأسفانه تنبیه و خشونت علیه دانش‌آموزان در مدارس ما وجود دارد و خیلی از موارد آن عمومی و رسانه‌ای نمی‌شود. در برخی موارد با ریش‌سفیدی و گفت‌وگو مسئله را حل و فصل می‌کنند و از آنجا که اکثر خانواده‌ها چندان با حقوق خود و فرزند محصل‌شان در این زمینه آشنا نیستند، از پیگیری قضایی و تنظیم شکایت واهمه دارند؛ چون احتمال می‌دهند به ضرر فرزندشان تمام شود.

در مواردی هم که مسئله به ادارات بالاتر راه می‌یابد، مسئولان از ترس اینکه موضوع رسانه‌ای نشود، تلاش می‌کنند از دانش‌آموز و والدینش رضایت بگیرند تا قضیه بیش از این بیخ پیدا نکند. در بیشتر موارد حق به حق‌دار نمی‌رسد و کسی که مورد ضرب‌وشتم و یا خشونت قرار گرفته، مظلوم واقع می‌شود. همانطور که طی چند سال گذشته این تضییع حق را در خصوص مسئله آزار و تعرض جنسی به دانش‌آموزان در مدرسه شاهد بودیم. معمولاً مسئولان به دلیل اینکه می‌خواهند یک فضای امنیتی در مدارس حاکم باشد، اینگونه اتفاقات و اخبار مربوط به آن را به‌نحوی مدیریت می‌کنند که خیلی سر و صدا به پا نشود.

حالت سومی هم هست که خانواده جسارت به خرج می‌دهد و از فرد متخلف شکایت قضایی می‌کند. در این مورد، فرد متخلف مجازات و توبیخ می‌شود، اما ممکن است عبرت نگیرد. به عبارتی، گاهی معلم یا مسئول خاطی آنقدر وضعیت روحی و روانی ناسالمی‌ دارد که حتی بعد از جریمه و مجازات بعید نیست که این عمل دوباره از او سر بزند.

به ظاهر معلم بیشتر از سلامت روانش توجه می‌شود/ خیلی از موارد تنبیه بدنی دانش‌آموزان اصلا رسانه‌ای نمی‌شود/ در زمینه آموزش معلمان خیلی فقیریم

بله، من یک معلم بازنشسته‌ام و با توجه به سابقه سی‌ساله‌ای که در زمینه تدریس دارم، بعضاً با چنین مواردی روبه‌رو بوده‌ام؛ که در برخی از آنها کار معلم خاطی به دستگاه قضایی و جریمه‌های سنگین کشیده است.

برای شروع، همین که در وهله نخست و در زمان استخدام معلمان، گزینش سلامت روان به طور جدی انجام شود، تا حدودی کفایت می‌کند. در واقع جنبه بازدارندگی پیش از ارتکاب جرم معنا پیدا می‌کند، نه اینکه منتظر بمانیم فردی مرتکب جرم شود و بعد تازه برای او مجازات تعیین کنیم که توجیه شود و عبرت بگیرد.

به‌نظر من کوچک‌ترین اتفاقی در این زمینه باید رسانه‌ای شود، چون رسانه به‌مثابه دستگاه عصبی در اندام‌واره‌ جامعه است و تا زمانی که ما از وجود درد باخبر نشویم، نمی‌توانیم آن را درمان کنیم. این دردها باید بروز داده شود.

به ظاهر معلم بیشتر از سلامت روانش توجه می‌شود/ خیلی از موارد تنبیه بدنی دانش‌آموزان اصلا رسانه‌ای نمی‌شود/ در زمینه آموزش معلمان خیلی فقیریم

چنین مسائلی فقط مختص ایران نیست و در سایر کشورها هم رخ می‌دهد، اما در کشورهای دیگر قوانین جذب معلمان و کارمندان آموزش و پرورش سفت ‌و سخت‌تر است و کادر آموزشی با وسواس بیشتری گزینش می‌شوند. ما خیلی در این زمینه فقیریم؛ مثلاً در دانشگاه فرهنگیان هیچ درسی را نداریم که این قوانین را به معلم آموزش بدهد یا به او بفهماند که این خشونت چه تبعاتی می‌تواند برای دانش‌آموز یا خود معلم داشته باشد.

متأسفانه تنبیه و خشونت علیه دانش‌آموزان در مدارس ما وجود دارد و خیلی از موارد آن عمومی و رسانه‌ای نمی‌شود. در برخی موارد با ریش‌سفیدی و گفت‌وگو مسئله را حل و فصل می‌کنند و از آنجا که اکثر خانواده‌ها چندان با حقوق خود و فرزند محصل‌شان در این زمینه آشنا نیستند، از پیگیری قضایی و تنظیم شکایت واهمه دارند؛ چون احتمال می‌دهند به ضرر فرزندشان تمام شود.

ناآگاهی خانواده‌ها به حقوق خود و فرزندانشان و ناآگاهی معلمان از اینکه چگونه می‌توانند بدون توسل به زور و خشونت در کلاس اقتدار خودشان را حفظ کنند، از عواملی هستند که در تکرار وقوع این اتفاقات و زمینه‌سازی خشونت نقش دارند. معلم ضمن دارا بودن یک‌سری توانایی‌های ذاتی، باید این شغل را با روحیه و طبع خود سازگار بداند و بعد از اینکه این مسئله تشخیص داده شد، تحت آموزش‌های خاصی قرار بگیرد و مسیر یادگیری برایش هموار شود که بتواند هم در رشته‌ی تخصصی خودش آگاهی کسب کند و هم در ارتباط با کودک و نوجوان به مهارت‌های لازم برسد.

از دیگر عوامل زمینه‌ساز خشونت در مدارس می‌توان به تراکم کلاسی و تعداد بالای دانش‌آموزان در کلاس اشاره کرد؛ که به‌منظور برقراری آرامش روانی و افزایش بهره‌وری باید آن را کاهش داد، تا آستانه تحمل بالاتر برود و احتمال وقوع هرگونه تنشی به صفر برسد. وقتی کلاس درس شلوغ و پرهمهمه باشد، معمولاً دانش‌آموزان تمرکز زیادی روی درس ندارند و معلم هم به هر نحو در تلاش برای جذب تمرکز آنهاست، اما گاهی ممکن است آستانه‌ی تحمل طرفین لبریز شود و برخوردهای ناشایستی صورت گیرد. البته این حرف به معنی دفاع از این نحوه برخورد نیست؛ مقصود این است که بگویم باید زمینه‌های بروز خشونت را به‌کل حذف کرد.

۴۷۲۳۲