شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#پاکستان

پشت پرده ترور مسعود الرحمن عثمانی از رهبران سپاه صحابه پاکستان

پشت پرده ترور مسعود الرحمن عثمانی از رهبران سپاه صحابه پاکستان

مبلغ / نماز میت مقتول عثمانی تبدیل به صحنه عجیبی شد. هزاران نفر گویا برای انتقام گیری از قاتلان عثمانی با نگاه‌های پر از نفرت و خشونت، منتظر یک اشاره از رهبران مرکزی برای تهاجم دست جمعی به تشکیلات دولتی و خصوصی اطراف خود و ایجاد هرج و مرج در اسلام آباد بودند. سخنران اصلی این اجتماع، اورنگزیب فاروقی دبیرکل سپاه صحابه پاکستان بعنوان نفر دوم این گروهک ضد شیعه بود. او کنار جنازه عثمانی ایستاده آتش نفرت و خشونت را علیه ایران، حزب الله لبنان، رهبران و احزاب شیعه می افروخت و همزمان، با زرنگی و هوشیاری بسیار، اوضاع را مدیریت می‌کرد.

به گزارش «مبلغ»- مسعود الرحمن عثمانی، معاون مرکزی دبیرکل شورای علمای سنی و حزب اهل سنت و الجماعت (سپاه صحابه) و عضو سابق شورای عقیدتی اسلامی پاکستان، روز جمعه ۵ ژنویه ۲۰۲۴ در اسلام آباد پایتخت پاکستان به ضرب گلوله موتورسواران ناشناس کشته شد. او در سال ۱۹۶۸ میلادی در ایالت خیبر پختونخواه پاکستان به دنیا آمده و تحصیلات عالی دینی خود را در جامعه دارالعلوم کراچی و جامعه اشرفیه لاهور به پایان رسانده بود.

پس از ترور عثمانی، افراطی‌ها انگشت اتهام را به سمت شیعیان گرفتند و از الفاظ بسیار زشت و شعارهای خشونت آمیز علیه شیعیان و ایران استفاده کردند؛ چرا که سپاه صحابه طی سال‌های مبارزه خود توانسته است به بهانه توهین شیعیان به صحابه، افکار عمومی اهل سنت را علیه شیعه رهبری کند. همزمانی این ترور با جنایت تروریستی داعش در گلزار شهدای کرمان باعث شد عده‌ای به اشتباه ترور عثمانی را انتقام ایران از عاملین جنایت کرمان قلمداد کنند.

متأسفانه در چنین مواقعی موجی از داده‌های غلط فضای مجازی را درمی‌نوردد و به تعبیر یک مثل فارسی «دوغ و دوشاب» آمیخته و درهم می‌شود. هرکسی سخنی درباره مدرسه حقانی و لشکر طیبه و سپاه صحابه و لشکر جهنگوی و TTP و … در فضا پرتاب می‌کند بی‌آنکه به تبعات حرف خود بیاندیشد و یا توجه کند هر یک از این پدیده‌ها هویتی مشخص و اهداف و برنامه‌هایی دارند و علی‌رغم برخی همپوشانی‌ها و نزدیکی‌ها، یکی دیدن این جریان‌ها خطایی راهبردی و متأسفانه رایج است؛ بررسی چنین اموری نیازمند توجه به جزئیات فراوان و برقراری ارتباط منطقی و تاریخی بین پدیده‌های مختلف است.

متهم کردن شیعه در این قتل بزرگ‌ترین خطری است که پیش روی ثبات جامعه پاکستان وجود دارد و خوشبختانه به‌جز یکی دو روز اول این حرف چندان باورپذیر برای مردم پاکستان نبوده و نیست. درواقع موجی از اختلافات که بر سر نمایندگی مجلس از شهر جهنگ در میان جریان‌های مختلف سپاه صحابه وجود داشته بیشتر مردم را به این سمت سوق داده که احتمالاً این جریانات و یا بخشی از طرفداران آن‌ها دست به چنین اقدامی زده باشند، که طبیعتا نیازمند بررسی های بیشتر از سوی پلیس پاکستان و نظام قضائی و امنیتی این کشور است اما به‌هرروی بیانگر این است که شائبه دخیل دانستن شیعیان در این واقعه تا چه میزان دور از واقع و بی‌بنیاد و سست است.

ناگفته نماند مقتول عثمانی نیز مانند دیگر رهبران سپاه صحابه، زبانی تند و خشن علیه شیعیان به کار می برد. بنابر این ممکن است توده مردم اهل سنت بدون هیچ شکی معتقد به دخالت شیعیان در این قتل باشند هرچند واقعیت کاملاً برعکس است.

نماز میت مقتول عثمانی تبدیل به صحنه عجیبی شد. هزاران نفر گویا برای انتقام گیری از قاتلان عثمانی با نگاه‌های پر از نفرت و خشونت، منتظر یک اشاره از رهبران مرکزی برای تهاجم دست جمعی به تشکیلات دولتی و خصوصی اطراف خود و ایجاد هرج و مرج در اسلام آباد بودند. سخنران اصلی این اجتماع، اورنگزیب فاروقی دبیرکل سپاه صحابه پاکستان بعنوان نفر دوم این گروهک ضد شیعه بود. او کنار جنازه عثمانی ایستاده آتش نفرت و خشونت را علیه ایران، حزب الله لبنان، رهبران و احزاب شیعه می افروخت و همزمان، با زرنگی و هوشیاری بسیار، اوضاع را مدیریت می‌کرد.

آن اجتماع فرصت بسیار مناسبی برای کسب حمایت و رای مردم برای سپاه صحابه در انتخابات جدید ۲۰۲۴ بود. او به هیچ وجه نمی‌خواست با برانگیختن احساسات مردم برای شورش علیه دولت آن فرصت خوب را از دست دهد؛ لذا به جای بازی با احساسات مردم برای بر انگیختن علیه دولت، سخنان خود را با تبریک گفتن شهادت به خانواده مقتول و اشاره به رهبران و کارکنان کشته شده سابق و تجلیل از فداکاری های آنان آغاز کرد و سپس خطاب به مقامات دولتی و نیروهای امنیتی سخنرانی خود را به شرح ذیل ادامه داد: «ساجد نقوی(رئیس شورای علمای شیعه) و راجه ناصر(رئیس مجلس وحدت مسلمین) مردم شیعه را به لبنان می‌فرستند. ساجد نقوی، سفیر سابق ایران(حسینی) را خودش بدرقه کرد و به سفیر جدید ایران(امیری مقدم) خیرمقدم گفت. راجه ناصر با حسن نصرالله چندین ملاقات کرده و با هم نقشه‌ها را طرح ریزی کرده‌اند. همچنین شهنشاه نقوی (روحانی و سخنران سرشناس) و شبیر میثمی(دبیرکل شورای علمای شیعه) در همین راستا به کشورهای خارج و شهرهای مختلف پاکستان سفر می‌کنند.

اینها چرا بازرسی نمی‌شوند؟ اینها به زینبیون و فاطمیون راهنمایی فراهم می‌کنند. من می‌پرسم اینها چرا عکس‌های حسن نصرالله را در شهرهای پاکستان در دست‌های خود بلند می‌کنند؟ اینها چرا مراسم و روزهای کشورهای خارجی(دهه فجر- سالگرد حضرت امام- سالگرد سردار سلیمانی- پیاده روی اربعین- هفته دفاع مقدس) را اینجا برگزار می‌کنند؟ اینها به اسم حزب الله چرا مراکز آموزشی و تربیتی را در پاکستان دایر می‌کنند؟ چرا به جوان‌ها آموزش نظامی داده می‌شود؟ چرا نیروهای امنیتی پاکستان این چیزها را نادیده می‌گیرند؟ دیروز رهبر عزیز ما مسعودالرحمن عثمانی در اسلام آباد کشته شد، همزمان صدها نفر از جوانان ما در شهرهای مختلف پاکستان از جمله کراچی در خیابان‌ها بودند. اگر یک اشاره می‌کردم همه به اسلام آباد می‌آمدند. ولی هیچ عکس العملی را نشان ندادیم ما تحمل کردیم ۔۔۔ این اقدام ما بخاطر علاقه به کشور بود. ما می دانیم آژانس های اطلاعاتی خارجی دنبال هرج و مرج در کشور هستند. ایران، موساد و هند دنبال تجزیه این کشور هستند.

ما داریم نقشه‌های آنان را خنثی می‌کنیم. من از نیروهای اطلاعاتی پاکستان می‌پرسم، این تنها یک شهادت نیست، همین روزهای قبل از این ترور، چهار نفر دیگر کشته دادیم. نیروهای امنیتی کجا هستند؟ چرا عاملین این کشتار دستگیر نمی‌شوند؟ چرا آنها را به مردم نشان نمی‌دهند؟ آیا نمی‌دانید حامیان حزب الله، زینبیون و فاطمیون چه کسانی هستند؟ چه کسانی به سوریه و عراق رفته بودند؟ قاتلین حق نواز، ایثار قاسمی، علی شیرحیدری و شهدای دیگر چه کسانی بودند؟ کسانی که به شیخ الاسلام مفتی تقی عثمانی حمله کردند چه کسانی بودند؟ شما همه اینها را می دانید ولی نام اینها را نمی‌گویید. من می‌دانم و می‌گویم که اینها چه کسانی هستند و کجا هستند. قاتلین این همه کشتگان ما، به شکل شیعه در تهران، در گلگت، پاراچنار، اسلام آباد و راولپندی موجود هستند. فقط ما کشته شویم؟ از حق نواز جنگوی تا عثمانی چقدر کشته دادیم؟ ما برای دستگیر کردن قاتلان، وقت و روز را خود تعیین خواهیم کرد و سپس انتظار می کشیم. اگر پاسخ مثبت دریافت نشد عکس العمل را خواهید دید و آن وقت مسئولیت با شما خواهد بود.»

وی همچنین سخنان تند دیگری بر علیه یک مرکز خیریه شیعی و مدیر آن ایراد نمود و از ارسال آمبولانس و سایر کمک‌های آن مرکز به عراق، سوریه، لبنان، گلگت و پاراچنار به شدت انتقاد کرد. این سخنان تند علیه ایران و رهبران شیعه پاکستان در حالی است که نه تنها گروه‌های شیعی بلکه احزاب سیاسی و مذهبی هم وقتی مشغول تدارک انتخابات سراسری در پاکستان هستند و به هیچ وجه نمی خواهند انتخابات را به تعویق بیندازند، چه دلیلی دارد که دست به چنین کاری بزنند؟ بنابراین این اتفاق محال است که از سوی احزاب و گروه‌ها و شیعیان اتفاق افتاده باشد و معلوم است که موضوع از جای دیگری آب می خورد که اتفاقا شواهد آن هم موجود است. واقعیت این است که در مقابل احمد لودیانوی رهبر مرکزی سپاه صحابه، هیچ کاندیدای شیعی وجود ندارد ولی معاویه اعظم پسر حق نواز جنگوی رهبر سابق حزب سپاه صحابه، در مقابل احمد لودیانوی کاندید انتخابات شده است و رسانه‌های مجازی پاکستان همین موضوع را دلیل تنش شدید بین دو نفر یاد کرده‌اند. مولانا احمدلودیانوی با استفاده از نفوذ خود نه تنها مدارک نامزدی مولانا معاویه اعظم را رد کرد بلکه با متهم کردن مولانا به تروریسم از طریق وکلای خود، علیه مولانا درخواست سلب صلاحیت نیز کرد.

در این میان، مقتول مولانا مسعودالرحمن عثمانی از طرفداران لودیانوی بود، لذا معاویه اعظم را خواند و از او خواست که به نفع لودیانوی کناره گیری کند و از او اطاعت کند. اما معاویه اعظم نه تنها به سخنان عثمانی گوش نداد، بلکه با وی رفتار گستاخانه‌ای کرد و هر دو طرف یکدیگر را تهدید به قتل کردند. از این رو گمان می‌رود که ترور مسعود عثمانی در نتیجه اختلافات داخلی و هرج و مرج سیاسی سپاه صحابه روی داده باشد. از سوی دیگر، عوامل شرور سپاه صحابه با فرصت طلبی و سوء استفاده از احساسات طرفداران و نیز زدودن اتهام از خود و جلوگیری از ایجاد شکاف در میان طرفداران سپاه صحابه، تعمدا به این حادثه شخصی و داخلی رنگ فرقه‌ای داده‌اند.

همچنین علی رغم حضور گسترده پلیس در مراسم تشییع جنازه در اسلام آباد، رهبران سپاه صحابه سخنرانی‌های تحریک آمیزی کردند و شعارهای کافر، کافر، شیعه کافر سردادند. در حالی که رهبران سپاه صحابه و نهادهای انتظامی خودشان به خوبی می‌دانند که مسعود الرحمن عثمانی توسط هیچ سازمان شیعه کشته نشده است، بلکه این کشتار نتیجه دشمنی داخلی خود آنها بوده است. گفتنی است حزب اهل سنت و الجماعت گروهی از فرقه اهل سنت دیوبندی است که در سال ۱۹۸۵ میلادی، در زمان ژنرال ضیاءالحق رییس جمهور اسبق پاکستان به نام انجمن سپاه صحابه در شهر جهنگ از ایالت پنجاب توسط مولانا حق نواز جنگوی اعلام موجودیت کرد.

این گروه در واقع ادامه جماعت ضد شیعه به نام «تنظیم اهل سنت» است که توسط مولانا نورالحسن بخاری یکی از علمای بنیادگرای دیوبندی در شهر امرتسر در پنجاب شرقی در هند، سه سال قبل از تاسیس پاکستان در سال ۱۹۴۴ تأسیس شده بود. مولانا نورالحسن بخاری در سال ۱۹۸۴ میلادی یعنی دقیقا یک سال قبل از تشکیل سپاه صحابه درگذشت. هنگامی که ژنرال پرویز مشرف در ژانویه ۲۰۰۲، سپاه صحابه و سپاه محمد(گروه شیعی) را تحریم کرد، نام سپاه صحابه به «امت اسلامیه پاکستان» تغییر یافت و سپس «جماعت اهل سنت و الجماعت» نام گرفت. مولانا حق نواز جنگوی در سال ۱۹۹۰ کشته شد و صادق گنجی وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در شهر لاهور در آیین تودیع و پایان مأموریتش توسط این گروه برای انتقام از مرگ حق نواز ترور شد و به شهادت رسید. مسئولیت کشته شدن صادق گنجی توسط پلیس به ریاض بسره، یکی از جنگجویان سپاه صحابه نسبت داده شد.

همچنین پرونده‌ای علیه ریاض بسره توسط پلیس پنجاب به دلیل حمله به پرسنل نیروی هوایی ایران در راولپندی نیز تشکیل شده بود. ولی نوجوان دیگری از کارکنان سپاه صحابه به اسم حق نواز چندین سال بعد در این جرم محکوم به اعدام شد. پس از ترور حق نواز جنگوی، اختلافات جدی میان سران سپاه صحابه بر سر ریاست حزب به وجود آمد و این امر منجر به تشکیل لشکر جنگوی شد. پس از قتل حق نواز جنگوی، ریاست لشکر جنگوی را ملک اسحاق و سپاه صحابه را ایثارالحق قاسمی بر عهده گرفتند که در سال ۱۹۹۱ کشته شد. پس از او ضیاء الرحمن فاروقی هدایت سپاه صحابه را بر عهده گرفت. ضیاء الرحمن فاروقی در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۷ قربانی بمب گذاری سپاه محمد پاکستان شد. پس از آن اعظم طارق به ریاست این حزب رسید که در سال ۲۰۰۳ در اسلام آباد کشته شد. گفتنی است با توجه به اتهامات سنگین تروریسم به نام سپاه صحابه و اهل سنت و الجماعت، رهبران این حزب در سال ۲۰۲۲، در مقابل حزب سیدساجد نقوی به نام «شورای علمای شیعه» فعالیت می‌کند، برای جلب حمایت گسترده اهل تسنن «شورای علمای سنی» را به عنوان نام دوم سپاه صحابه انتخاب کردند. این گروه ها سعی دارند اتحاد و همبستگی خود را علیه شیعیان نشان دهند، اما در داخل به شدت با یکدیگر مخالف هستند که از مطالب رسانه ها به خوبی می توان حدس زد که این اختلافات چگونه می تواند مقدمه قتل مسعود الرحمان عثمانی باشد:

بی بی سی در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲ گزارشی را منتشر کرد که در آن به اختلافات جدی میان سپاه صحابه در موضوع رهبری اشاره شد. مالک اسحاق، رئیس لشکر جنگوی، می خواست رئیس سپاه صحابه باشد، در حالی که احمد لودیانوی با اکثریت رای کارکنان بعنوان رئیس این گروه تروریستی انتخاب شد. در انتخابات سراسری گذشته احمد لودیانوی رئیس این سازمان نامزد مجلس شورای ملی بود که با کسب نزدیک به چهل و پنج هزار رای ناکام ماند و معاویه اعظم طارق در مجلس ایالتی موفق به کسب رأی شد.

در ۲۵ آگوست ۲۰۱۵، گزارشی توسط روزنامه دان منتشر شد، در این گزارش نیز اختلافات جدی بین مالک اسحاق و مولانا لودیانوی، رئیس لشکر جنگوی بیان شده است. دلیل اصلی این اختلافات از عدم اعتراض گسترده سپاه صحابه به کشته شدن مالک اسحاق به دست پلیس روشن است. مالک اسحاق بیشتر از لودیانوی از معاویه اعظم طارق حمایت می کرد، بنابراین لودیانوی در سال ۲۰۱۳ به دلیل این
مخالفت مالک اسحاق را از سپاه صحابه اخراج کرد.

در تاریخ ۸ آگوست ۲۰۲۳ روزنامه دنیا در فیصل آباد خبری را منتشر کرد که در آن اختلاف شدید سپاه صحابه و شواری علمای اهل سنت در موضوع انتخابات ۲۰۲۴ با مولانا اعظم طارق بیان شده است. معاویه اعظم کاندید مجالس ایالتی و ملی از پنجاب بود، در حالی که رهبران سپاه صحابه و شورای علمای سنی می خواهند لودیانوی را در هر دو کرسی به جای او نامزد کنند. آنان از معاویه اعظم خواسته بودند که به نفع لودیانوی از انتخابات کنار رود، اما او نپذیرفت و به همین دلیل سپاه صحابه نسبت به معاویه اعظم بی تفاوتی کامل خود را اعلام کرد.

شهرجهنگ به‌نوعی پایتخت و مهم‌ترین مرکز سیاسی و نظامی برای جریان‌های سپاه صحابه و لشکر جهنگوی است هرچند مدت‌هاست که در اکثر انتخابات این شهر خاندان «شیخ» که مخالف جریان سپاه صحابه هستند در رقابت‌ها پیروز شده‌اند.

شهر جهنگ با جمعیت حدود ۳۵۰ هزار نفر در ایالت مهم پنجاب واقع‌شده است و به‌صورت سنتی برای جریان‌های یادشده بسیار حائز اهمیت می‌باشد. اکنون احمد لُدهیانوی (رهبر کنونی سپاه صحابه) و معاویه اعظم طارق (پسر رهبر پیشین سپاه صحابه به نام اعظم طارق که در سال ۲۰۰۳ ترور شد)، خواهان نمایندگی از این شهر هستند و همین مسئله اختلاف سنگینی میان لُدهیانوی و خانواده اعظم طارق ایجاد کرده است.

مسعود الرحمن از طرف حزب، مسئول گفتگو با خانواده اعظم طارق برای انصراف از انتخابات بود و البته با پاسخ تند آن‌ها مواجه شده بود. دیدارهایی از سوی لدهیانوی با سر وزیر ایالت پنجاب و دیگر مقامات استانی برای رسیدگی قانونی به این مسئله صورت گرفته بود ولی به‌هرحال به نتیجه روشنی نرسیده بود.

معاویه اعظم طارق پس از اخراج از سپاه صحابه برای شرکت در انتخابات از حوزه انتخابیه ۱۰۹ در شهر جهنگ از سوی حزبی به نام «حزب راه حق» مدارک خود را در کمیسیون انتخابات ارائه کرده بود. منابع می گویند که مولانا احمد لودیانوی با محسن نقوی، نخست وزیر موقت ایالت پنجاب دیدار داشته و در این دیدار درباره رد صلاحیت معاویه اعظم تقاضا کرده است. در همین رابطه، منابع می گویند که مولانا احمد لودیانوی در دیدار با نخست وزیر موضع گیری کرد که معاویه اعظم با گروه های تروریستی غیرقانونی ارتباط دارد لذا شرکت او به عنوان کاندید در انتخابات ۲۰۲۴ ممنوع اعلام شود. طبق منابع معتبر مولانا لودیانوی اطلاعات کامل علیه معاویه اعظم را با مدارک معتبر به افسر انتخابات منطقه ارائه کرده بود که بر اساس آن معاویه اعظم رد صلاحیت شد.

نتیجه در پاکستان راهی بسیار طولانی و پرخطر و خون‌رنگ طی شده است تا درنهایت نوعی صلح میان گروه‌های مختلف برقرار شود (البته متأسفانه این صلح در پاراچنار مظلوم به‌صورت پایدار برقرار نشد و شیعیان پارچنار به‌صورت متناوب قربانی حملات خرد و کلان بوده‌اند، که خود حکایت دیگری دارد و مقاله‌ای جداگانه می‌خواهد).

درواقع در اوایل قرن میلادی جاری پس از حدود دو دهه نزاع، صلح نسبی برقرار شد و خبری از ترورها و رخدادهای فاجعه‌بار بزرگ مرتبط با این گروه‌ها مخابره نشد.

در روزهای اخیر، کشته شدن مشکوک نفر دوم سپاه صحابه این خطر را به وجود آورده است که بار دیگر آتش جنگ‌های فرقه‌ای شعله‌ور شود و بایستی همه گروه‌ها و عقلای قوم (خصوصاً بزرگان جمعیت علمای اسلام پاکستان نظیر مولانا فضل الرحمن و مولانا حامد الحق فرزند مولانا سمیع الحق و بزرگان جماعت اسلامی پاکستان و نیز علمای شیعه نظیر حجج‌اسلام ساجد نقوی و جواد نقوی و راجا ناصر و …) مصلحت‌اندیشی کنند و نگذارند که ظن و گمان‌ها باعث تخریب صلح و امنیت در این کشور مسلمان ۲۵۰ میلیون نفری شود، آن‌هم در شرایطی که می‌رود دفاع از آرمان رهایی قدس شریف بیش از هر زمان دیگر مسلمانان پاکستان و کل جهان اسلام را متحد و هم‌آوا و نیرومند سازد.