شهر خبر

متهم کردن طالبان در رابطه با حادثه کرمان/شایعاتی که احساسات را تحریک می‌کند

متهم کردن طالبان در رابطه با حادثه کرمان/شایعاتی که احساسات را تحریک می‌کند

وبگاه بررسی تحولات افغانستان نوشت: وقوع دو حمله تروریستی در مراسم سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی در شهر کرمان، ده‌ها تن را به شهادت رساند و ده‌ها تن دیگر را مجروح کرد. وقوع این حادثه در یکی از امن‌ترین کشورهای منطقه، تحلیل این حادثه در کانتکس مجموعه امنیتی غرب آسیا، واکنش‌های پسا حادثه و نقش داعش در این نوشتار بررسی شده است.

حوادث تروریستی مانند حادثه تروریستی شهر کرمان، یک اقدام سازمان یافته، پیچیده و دارای لایه‌ها و اهداف متعدد می‌باشند. سازمان‌دهندگان این نوع حملات تروریستی با پنهان کردن تمام سرنخ‌ها و افزایش ابهامات، تلاش می‌کنند تا افکار عمومی را با نگرانی‌های مضاعف روبرو سازند. تجربه‌های مکرر نشان می‌دهند که گاهی عوامل و گروه‌های تروریستی با پذیرش مسئولیت این نوع حملات، کانون و کارفرمای اصلی را در پوشش امنیتی نگه می‌دارند.

با این رویکرد، هرچند که داعش و اقدامات تروریستی این گروه یک پدیده محرز است ولی پذیرش حملات تروریستی کرمان توسط این گروه تا زمان کشف حقایق، با تردید و ابهامات پیچیده مواجه می‌باشد. لذا قاعده اقتضا می‌کند که به حوادث و رفتارهای پیچیده‌ی تروریستی، با نگاه محدود نگریسته نشود، بلکه این نوع حوادث باید در زمینه‌های کلان و در یک چشم‌انداز گسترده مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرند.

واقعیت مسلم منطقه در ماه‌های اخیر گواه آن است که جنگ تمام عیار اسرائیل و متحدان غربی آن در غزه علاوه بر کشتار بی‌رحمانه و آواره ساختن دسته جمعی مردم فلسطین از سرزمین تاریخی و آبایی‌شان، دستاورد راهبردی برای این رژیم نداشته است. اسرائیل این بار با تمام قدرت جنگی صهیونیسم و متحدان غربی‌ خود به میدان آمد و به رغم وحشیگری در صحنه جنگ سخت، اما در جنگ روایت‌ها قیافه را باخته است. برای نخستین ‌بار است که به رغم تمام تلاش‌ و حمایت گسترده غرب، رژیم اسرائیل در افکار عمومی جهان با نفرت عمومی مسلمانان و غیرمسلمانان مواجه شده و نزد افکار عمومی ملت‌ها منفور واقع شده است.

در این چشم‌انداز کلان به تحولات منطقه، با وضوح قابل درک است که اسرائیل در تلاش است تا به کمک ایادی خود در منطقه به نحوی ناامنی را به محیط پیرامون و حتی الامکان به داخل ایران تسری دهد. با این نگاه، گروه داعش می‌تواند به عنوان یکی از ابزارهای ناامنی در منطقه خاورمیانه و از جمله ایران ایفای نقش کند.



از لحاظ روانشناختی، پیامدهای حوادث تروریستی بر روان جمعی تأثیرات بسیار منفی بر جای می‌گذارد و همین خصوصیت، زمینه را برای تحریک احساسات عمومی فراهم می‌کند و اذهان را از تحلیل عمیق و راهبردی حادثه منحرف می‌سازد. انحراف افکار عمومی بر اثر تحریک احساسات جمعی، همیشه یکی از اهداف سازمان دهندگان حملات تروریستی می‌باشد. دقیقا با همین تاکتیک است که بلافاصله پس از حادثه تروریستی کرمان، دست‌های پنهان شروع به پخش شایعات گسترده راجع به عاملان این حادثه تروریستی کردند و آن را بدون دقت لازم، به شهروندان مهاجر افغانستانی ربط دادند. عدم دقت و سطحی‌نگری در حوادث پیچیده، افکار عمومی را به بیراهه می‌کشاند و زمینه را برای اهداف بعدی دشمنان فراهم می‌کند. در شرایط حاضر، ایجاد نفرت و اختلاف میان ملت افغانستان و ایران یکی از اهداف مهم دشمنان مشترک این دو کشور همسایه می‌باشد.



در چنین وضعیتی، برخی از مخالفان سیاسی تبعیدی حکومت سرپرست افغانستان نیز در شبکه‌های مجازی تلاش‌های گسترده و هماهنگی را برای انحراف افکار عمومی از طریق دادن آدرس غلط در قبال عوامل تروریستی کرمان به راه انداختند که نشان از سطحی‌نگری و عدم درک درست آنان از شرایط و بازی‌های پیچیده‌ سیاست در منطقه دارد. نگاهی به پیام‌ها و اطلاعیه‌های منتشر شده از سوی افراد و گروه‌های سیاسی افغان مقیم خارج نشان می‌دهد که اغلب قریب به اتفاق در تلاش بوده‌اند تا پیوندی بین حادثه کرمان و حکومت طالبان برقرار کنند. حال آن که مجری و کارفرمای این حادثه تروریستی مشخص است. این نوع موضع‌گیری سیاسیون افغان ممکن است که در حال حاضر در جهت تامین منافع فردی و گروهی آنها باشد اما در دراز مدت بر روابط دو ملت تاثیرگذار است و دود آن به چشم مردم افغانستان می‌رود. لذا شایسته نیست که با آدرس غلط دادن، به آینده روابط دو ملت آسیب برسانند.



در دو دهه اخیر پس از حضور نظامی و سیاسی آمریکا و غرب در منطقه، حوادث تروریستی مکرر در کشورهای منطقه اتفاق افتاده است. وقوع چنین حوادثی در عین حال که تلخ است اما آموزنده نیز می‌باشد. در چنین وضعیتی، الزامات و اقداماتی پس از حادثه بسیار مهم و تعیین کننده است. با این نگاه، وقوع حوادث تروریستی در شهر کرمان دو موضوع را محرز و مسلم ساخت.

نخست این که با وقوع حوادث تروریستی کرمان، فرضیه روابط پیچیده، سازمان یافته و راهبردی میان برخی دولت‌ها و گروه تروریستی داعش قدرت بیشتری می‌یابد و باید به این موضوع جدی‌تر پرداخته شود. دوم، ایجاد همکاری‌های منسجم و راهبردی با هدف مبارزه با گروه داعش، در شرایط حاضر باید به یک ضرورت و الزام مشترک کشورهای منطقه تبدیل گردد.

چشم انداز تحولات منطقه بیانگر آن است که تمام کشورهای منطقه به خصوص کشور افغانستان شامل تهدیدات امنیتی مستقیم گروه داعش و دیگر گروه‌های همسو با داعش می‌باشند. از این رو، ضرورت ایجاب می‌کند که حادثه تروریستی کرمان به عنوان نقطه آغاز برای یک نشست منطقه‌ای با هدف اتخاذ راهبرد مشترک در راستای مبارزه با گروه‌های تروریستی در منطقه در نظر گرفته شود و از آن استفاده لازم و به موقع صورت گیرد.

۳۱۱۳۱۱