شهر خبر

آب بازی سردار سلیمانی با نوه هایش /بچه های مرا نبوسید، شما ریش دارید!

آب بازی سردار سلیمانی با نوه هایش /بچه های مرا نبوسید، شما ریش دارید!

فارس نوشت: وقتی با بچه‌ها بازی می‌کرد خودش هم بچه می‌شد. دیگر به سن و سال خودش و بدن پر از ترکشش توجه نمی‌کرد. یک بار که پاییز بود و برگ‌های پاییزی کل حیاط را پوشانده بودند، رفت خوابید وسط حیاط و به نوه‌ها گفت: «بیاین هرچی برگ روی زمین ریخته بریزین روی من.»

«حاج قاسم روی بچه‌ها و نوه‌هایش، به خصوص دخترها، خیلی حساس بود. بعضی شب‌ها زنگ می‌زد، خودش برای نوه‌ها لالایی محلی می‌خواند تا خوابشان ببرد. اگر پیشش بودند هم خودش آن‌ها را روی پایش می‌گذاشت و برایشان شعر می‌خواند تا خوابشان ببرد. خیلی هم روی آن‌ها حساس بود. کافی بود پسرانش، حسین یا رضا بچه‌هایشان را ببوسند تا صدای حاج قاسم در بیاید که: «بچه‌های من رو بوس نکنین! شماها ریش دارین، بچه‌ها اذیت می‌شن.»

بچه‌ها می‌گفتند: «بابا، خب شما هم ریش داری که ...»

خبر مهم درباره شکایت ایران از آمریکا برای ترور سردار سلیمانی/ مهلت آمریکا فروردین تمام می‌شود

می‌گفت: «شماها بلد نیستین. بچه‌های من رو نبوسین.»

وقتی با بچه‌ها بازی می‌کرد خودش هم بچه می‌شد. دیگر به سن و سال خودش و بدن پر از ترکشش توجه نمی‌کرد. یک بار که پاییز بود و برگ‌های پاییزی کل حیاط را پوشانده بودند، رفت خوابید وسط حیاط و به نوه‌ها گفت: «بیاین هرچی برگ روی زمین ریخته بریزین روی من.»

یک بار دخترها برای بچه‌هایشان تفنگ آب‌پاش خریده بودند. حاج قاسم که دید، یاد دوران کودکی خودش افتاد که در مدرسه با رفقایش چقدر آب‌بازی می‌کردند. آن قدر با آن تفنگ آب‌پاش به همه آب پاشید که همه از دستش فرار می‌کردند.»

منبع: کتاب «عزیز زیبای من»، مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی به قلم زینب مولایی

۲۷۲۱۸