شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران

چرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟

مهران صولتی*
چرا حکومت در ایران از حل مسائل ناتوان است؟

حل مسائل اجتماعی نیازمند پذیرش برخی نارسایی ها و وجود اراده ای برای حل آنها از سوی حکومت است. در ایران اما دیری است که مسئولان با اتکا به نظریه توطئه می کوشند تا بیگانگان را عامل بسیاری از معضلات معرفی کرده و نقش خود را در پیدایش بحران ها انکار کنند. روشن است که با غلبه چنین نگاهی نمی توان به حل مسائل امیدوار بود.

شاید بهترین توصیف برای ایران امروز این باشد؛ کشوری با مسائل حل نشده! تعریفی که از وجود زخمی التیام نیافته بعد از گذشت بیش از چهل سال حکایت می کند. مسائل حل نشده ای از جنس نوع مسیر توسعه، رابطه با غرب، رفتار با مردم، روابط میان اجزای حکومت، نقش دولت پنهان، و موازی سازی نهادی که فقط بخشی از معضلات منجر به بحران در جامعه امروز محسوب می شوند.»

به گزارش خبرگزاری «خبرآنلاین» مهران صولتی جامعه شناس با انتشار مطلبی در کانال خود، با طرح این پرسش «چرا ما با چنین وضعیتی روبرو شده ایم؟» می نویسد: «دو پایه بودن قانون اساسی موجب مناقشه ای بلند مدت میان ابعاد جمهوریت و اسلامیت در نظام سیاسی شده است. در حقیقت منازعه میان نهادهای انتخابی و انتصابی در چهاردهه گذشته به شدت فرساینده و موجد ناکارآمدی گسترده در نظم سیاسی موجود بوده است.»

او در ادامه با اشاره به «عدم تناسب میان اختیارات و مسئولیت ها (هر که قدرت بیشتری دارد، باید مسئولیت بیشتری هم بپذیرد)» می نویسد: این موضوع « از همان ابتدا موجبات اتلاف انواع سرمایه ها را فراهم آورده است. برخی از سیاسیون از مفهوم دولت پنهان به عنوان خروجی این عدم تناسب بهره گرفته اند.»

این جامعه شناس با تاکید بر این که «اگر چه اکنون روشن شده است که اصول توسعه در جهان یکسان و مدل های آن متفاوت است» نوشت: « ولی تلاش کشور در طراحی الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت بدون توجه به واقعیت های کارشناسی و صرفا با تکیه بر شعارها، اقدامی تبلیغی همراه با اتلاف هزینه فراوان محسوب می شود.»

او معتقد است «موازی سازی نهادی و شکل گیری مجموعه ای از شوراهای عالی، کشور را در مسیر توسعه به غایت زمین گیر ساخته است» و در این باره ادامه می دهد:«همچنین تمهید اقداماتی برای شکست دادن رقبای سیاسی در سال های گذشته به تدریج منجر به شکل گیری بحران کارآمدی در کلیت نظام سیاسی موجود شده است.»

او «فرآیند حل مساله» در ایران را «نیازمند شکل گیری نوعی تمایز ساختاری» می داند «به طوری که استقلال نسبی عرصه های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خانواده از یکدیگر فرصتی برای نگاه تخصصی و کارشناسی به مسائل هر حوزه را فراهم آورد. اما در ایران سیاست زده کنونی، چیرگی سیاست بر همه عرصه ها موجب ناکامی در حل مسائل شده است.»

صولتی در پایان می افزاید: «حل مسائل اجتماعی نیازمند پذیرش برخی نارسایی ها و وجود اراده ای برای حل آنها از سوی حکومت است. در ایران اما دیری است که مسئولان با اتکا به نظریه توطئه می کوشند تا بیگانگان را عامل بسیاری از معضلات معرفی کرده و نقش خود را در پیدایش بحران ها انکار کنند. روشن است که با غلبه چنین نگاهی نمی توان به حل مسائل امیدوار بود.»

216216