شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#دولت#سال قبل#تاریخ

رضاشاه چگونه منبع نگرانی فرزندش را تاسیس کرد؟ /روزی که دانشجویان حکومت را در سراشیبی سقوط قرار دادند/واکاوی جنبش دانشجویی از سال ۳۲ تا امروز

رضاشاه چگونه منبع نگرانی فرزندش را تاسیس کرد؟ /روزی که دانشجویان حکومت را در سراشیبی سقوط قرار دادند/واکاوی جنبش دانشجویی از سال ۳۲ تا امروز

ایسنا نوشت: دوباره تقویم پر زخم تاریخ ایران را ورق می‌زنیم و به ۷۰ سال قبل می‌رسیم. روزهایی که شاه پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به کمک آمریکایی‌ها به سلطنت بازگشته بود. کودتایی که سقوط دولت دکتر مصدق را در پی‌داشته بود. در آن روزها پس از به قدرت رسیدن ارتشبد زاهدی و ایجاد یک حکومت نظامی، سراسر خیابان‌ها، کوچه‌ها و مراکز علمی و آموزشی تهران را سکوت مرگباری فراگرفته بود. 

تمامی تظاهرات مردمی به شکل وحشیانه‌ای سرکوب می‌شد. شاه نیز برای تثبیت قدرت خود به حمایت قدرت‌های خارجی نیاز داشت و برقراری ارتباط دوباره با انگلیس و همچنین محاکمه مصدق، خشم و ناراحتی مردم ایران به ویژه دانشجویان در دانشگاه تهران را برانگیخته بود.

اعتراضات اصلی در جامعه علمی کشور از ۱۶ مهرماه زمانی که گفت‌وگوهایی میان نمایندگان دولت‌های ایران و انگلیس شکل گرفته بود، آغاز شد. یک هفته پس از آغاز این گفت‌وگو، اعلام شد که نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت آمریکا با ماموریتی از طرف آیزنهاور رئیس‌جمهور آمریکا به ایران می‌آید. انتشار این خبر آتش خشم جامعه علمی و مردمی ایران را برانگیخت و سرآغازی برای اعتراضات گسترده دانشجویان در آذر ماه شد. چند روز پیش از ورود نیکسون به ایران، دانشجویان دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی، پزشکی و فنی دانشگاه تهران در دانشکده‌های خود تظاهرات گسترده‌ای علیه دولت بر پا کردند و این تظاهرات زنگ خطری را برای حکومت به صدا درآورد.

یکپارچگی اعتراضات مردم در ۱۶ مهر ۱۳۳۲ برای اولین بار اتفاق افتاد و در این روز دانشگاه و بازار به طرفداری از تظاهرکنندگان اعتصاب کردند. اعتراضات به قدری شدید شد که کودتاچیان وارد میدان شدند و بازار را بر سر بازاریان خراب کردند و دکان‌‏های آنان را به غارت بردند. همان روز دانشجویان، تظاهرات آرامی در محیط دانشگاه برگزار کردند. سربازان مسلح نیز در سراسر دانشگاه تهران مستقر شدند و همه جا را زیر نظر گرفتند. در این روز، نیروهای نظامی دست به اقدام کم‌سابقه‌ای زده و در داخل محیط دانشگاه، اقدام به دستگیری شماری از دانشجویان به اتهام اخلال در امنیت عمومی و برهم‌زدن نظم کردند. آنچه روز ۱۶ مهرماه روی داد، نخستین واکنش همه‌جانبه دانشگاه و دانشگاهیان در برابر دولت بود. دانشجویان با سردادن شعار مرگ بر شاه اعتراض خود را نسبت به تداوم فضای خفقان و رخوت‌آلود پس از کودتا و تجدید ارتباط سیاسی با انگلیس اعلام کردند.

دو ماه بعد در ۱۴ آذر ارتشبد زاهدی رسما تجدید ارتباط انگلیس با ایران را اعلام کرد و قرار شد دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس به تهران سفر کند که این امر سبب شد تا آتش تظاهرات شعله‌ورتر شود. از همان روز تظاهراتی در گوشه و کنار به وقوع پیوست و در بازار و دانشگاه، عده‌ای دستگیر شدند. این وضعیت در فردای آن روز یعنی ۱۵ آذر نیز ادامه یافت و در این روز در اقدامی کم‌سابقه، نیروهای نظامی به دانشگاه اعزام شدند.

صبح ۱۶ آذر دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه با آگاهی و درک سیاسی سعی کردند بهانه‌ای به دست شورشیان ندهند و با گذشت یک ساعت از شروع کلاس‌ها، چون نیروهای حکومت بهانه‌ای نیافتند، به داخل دانشکده‌ها هجوم آوردند. رئیس دانشگاه تهران برای جلوگیری از ناآرامی‌‏ها دانشگاه را تعطیل کرد. حضور نظامیان در دانشکده فنی سبب درگیری بین نظامیان و دانشجویان شده بود.

عده‌‏ای از سربازان، دانشکده فنی را به صورت کامل محاصره کرده بودند تا کسی نتواند فرار کند. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یکباره با یورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنیزه مواجه شدند که بر اثر آن عده‌ای از دانشجویان مجروح شدند. برخی دانشجویان در واکنش به این اقدام نیروی نظامی، شروع به شعار دادن کردند. پس از آن نیروهای نظامی دانشجویان را به رگبار گلوله بستند و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند. در این روز خونین سه تن از دانشجویان یعنی مصطفی بزرگ‌نیا، مهدی شریعت‌رضوی و احمد قندچی در دانشگاه تهران شهادت رسیدند.

دهن‌کجی شاه به اعتراضات دانشجویان

درست روز بعد از واقعه ۱۶ آذر و در جو خفقان و وحشت، نیکسون، معاون رئیس‌جمهور آمریکا به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد که نوعی بی‌اعتنایی و دهن‌کجی شاه به اعتراضات دانشجویان محسوب می‌شد و دولت وقت نیز مجبور شد این کشتار را نوعی دفاع از خود معرفی کند. اما کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور روز ۱۶ آذر را «روز دانشجو» نامگذاری کرد و این گونه حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، به عنوان نماد عدالت‌خواهی و استکبارستیزی دانشجویان در تاریخ پر زخم ایران برای همیشه ثبت شد و تا امروز به قوت خود باقی مانده‌ است.

معتقد است جنبش دانشجویی مستقل از جریانات بیرون دانشگاه از ۱۶ آذر ماه ۱۳۳۲ به بالندگی و اوج خود رسیده بود. او بر این عقیده است که اکنون جریانات دانشجویی به شدت سیاست‌زده و تحت تاثیر جریانات بیرونی است و خود فکر تولید نمی‌کنند بلکه فکر را وارد می‌کنند.

وی در گفت‌وگو با ایسنا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره‌ شهدای ۱۶ آذرماه ۱۳۳۲ در خصوص زمینه‌ها و عوامل شکل‌گیری اعتراضات در این روز اظهارکرد: واقعه ۱۶ آذر ماه ۱۳۳۲ امتداد اعتراضات پیشین مردم بود. در این ایام محاکمه دکتر مصدق انجام شده و چند ماهی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گذشته بود و مردم تظاهرات‌هایی را در ۱۴ و ۱۵ آذرماه در تهران به راه انداختند که این اعتراضات بیشتر از طرف بازاریان، طرفداران نهضت ملی نفت و دانشجویان ایجاد شده بود.

نوائیان سفر نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران، محاکمه دکتر مصدق و وقایع ۲۸ مرداد را از جمله عواملی که اعتراضات مردمی در ۱۶ آذر ماه را به اوج خود رسانده بود دانست و افزود: قرار بود با سفر نیکسون به ایران در دانشگاه تهران، به او دکترای افتخاری حقوق داده شود که این موضوع باعث شد اعتراضات نسبت به وقایع ۲۸ مرداد و محاکمه دکتر مصدق، محدود به دانشگاه شود و دانشجویان احساس کنند که این دفعه صحنه‌ای که هجمه در آن صورت می‌گیرد، در محدوده عمل آن‌هاست، زیرا بازاریان که اجازه ورود به دانشگاه را نداشتند و تنها دانشجویان باید دست به کار می‌شدند.

وی ادامه داد: این چنین بود که اعتراضاتی از جانب دانشجویان شکل گرفت‌. در ۱۵ آذرماه تا حدودی این اعتراضات سرکوب شد و در روز ۱۶ آذر که نیروهای نظامی در دانشگاه مستقر شدند، بعد از یک درگیری لفظی، هجمه سراسری نیروهای نظامی به دانشکده فنی دانشگاه تهران آغاز و در کریدور دانشکده فنی تیراندازی شد و سه تن از دانشجویان این دانشکده از جمله مهدی شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا به شهادت رسیدند.

این پژوهشگر تاریخ ایران اضافه کرد: هرچند ماجرای برقراری روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس جز عوامل تحریک مردم به اعتراضات آذرماه ۳۲ بود، اما بنده معتقدم آنچه که بیشتر در واقعه ۱۶ آذر ماه تاثیرگذار بود، اولا محاکمه دکتر مصدق است که یادآور کودتایی بود که آمریکایی‌ها با هدایت انگلیسی انجام داده بودند و ثانیا ورود نیکسون به ایران.

نوائیان در خصوص تعارضات عوامل مذکور با منافع ملی کشور بیان کرد: در آن زمان اخباری مبنی بر شکل‌گیری مجدد کنسرسیوم نفتی در ایران منتشر شده بود. این کنسرسیوم از چند جهت ضربات سنگینی را بر اهداف صنعت ملی شدن نفت ایران وارد می‌ساخت. ضربه اول این بود که دوباره اداره نفت کشور در اختیار بیگانگان قرار می‌گرفت. هرچند به طور ظاهری نفت ملی باقی مانده بود، اما عملا در دست بیگانگان قرار می‌گرفت.

اوضاع خفت‌بار سیاست خارجی دانشجویان را وادار به اعتراض کرد

وی افزود: انگلیس و آمریکا ۹۰ درصد سهام در کنسرسیوم نفتی را بر عهده داشتند و بین خود تقسیم می‌کردند. البته که عملا بیشترین درصد این سهام در اختیار شرکت‌های انگلیسی بود و انگلیسی‌ها سعی داشتند با حمایت آمریکا تمام آنچه را که به عنوان غرامت فسخ قرارداد نفتی با ایران مطالبه می‌کردند، یک جا دریافت کنند. این مبلغ بسیار زیادی بود و بخشی از آن را به صورت نقدی و بخش دیگر را به صورت نفت خام دریافت می‌کردند. اگر حمایت آمریکایی‌ها نبود، انگلیس نمی‌توانست در سرکوب نهضت ملی شدن نفت موفق شود. به همین دلیل است که وقتی نیکسون و عوامل آمریکایی وارد ایران شدند، اعضای مقاومت ملی، بازاریان و دانشجویان در برابر این سفر موضع گرفتند تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند.

نوائیان با بیان اینکه سابقه جنبش دانشجویی در ایران به زمان تاسیس دانشگاه برمی‌گردد، گفت: تا پیش از سال ۱۳۲۰ برخی از نخبگان دانشجویی عموما با گرایش‌های چپ نه با گرایش‌های مذهبی، در گروه‌ ۵۳ نفر عضویت داشتند و حتی در مجله‌های دنیا مطلب منتشر می‌کردند. اما از ۱۳۲۰ به این طرف جریان‌هایی در دانشگاه شکل گرفت که سعی می‌کرد استقلال خود را حفظ کند و وابسته به جریان‌هایی مثل جریان حزب توده نباشد که شاخص‌ترین آن‌ها جریانات انجمن‌های اسلامی دانشجویی بود که اواسط دهه ۱۳۲۰ به همت یدالله صحابی و مهدی بازرگان تاسیس شد.

این پژوهشگر تاریخ ایران افزود: از آن پس ساختارهای مستقلی در دانشگاه پدید آمد که هویت تازه‌ای به دانشگاه می‌بخشید. کاری به این موضوع ندارم که حتی جریان‌های انحرافی با تفکرات انحرافی نیز در دانشگاه نفوذ پیدا کرد، اما جنبش دانشجویی مستقل از جریانات بیرون دانشگاه، در همین دهه شکل گرفت و مخصوصا بعد از جریان ۱۶ آذر ماه به بالندگی رسید و اوج پیدا کرد. دانشجویان به عنوان قشر نخبه و کسانی که به واسطه سواد خود درک بیشتری از وقایع و امور سیاسی داشتند، نقش مستحکم‌تری در جریانات سیاسی داخل جامعه ایفا می‌کردند. ممکن است بپرسید در دانشگاه که خبری نبود و دانشگاه تحت کنترل جریان‌های روشفکری خیلی غربگرا و جریان‌های چپ خیلی مارکسیست قرار داشت، اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه بخش عمده‌ از دانشجویانی که رویکردهای مستقل و مذهبی داشتند، بیرون از دانشگاه این رویکرد را دنبال می‌کردند، یعنی به عنوان جوانان تربیت‌شده دانشگاه، در محافلی حضور پیدا کردند که خط سیر انقلاب را تعیین کرده و پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زد.

وی افزود: به طور مثال یک مرکز سخنرانی و تبلیغ انقلاب اسلامی به نام مسجد امام حسن(ع) در انتهای خیابان سرشور، جنب پل فردوسی در مشهد که محل اقامه نماز توسط آیت‌الله خامنه‌ای بود، وجود داشت که در اواخر دهه ۱۳۴۰ محل سخنرانی و درس‌های تفسیری ایشان بود. جالب است بدانید در گزارش‌های ساواک آمده که بخش عمده‌ای از جوانانی که در این جلسات حاضر می‌شوند، دانشجویان دانشگاه مشهد هستند و همین دانشجویان اند که بعد از فارغ‌التحصیلی، در جریان‌های مختلفی که در مشهد اتفاق می‌افتد نقش‌های محوری دارند.

نوائیان بیان کرد: اگر بخواهید تاریخ انقلاب در مشهد را دقیق و موشکافانه نگاه کنید، واقعه‌ای جدی‌تر از حمله به بیمارستان امام رضا(ع) که شروع سقوط رژیم در مشهد بوده را نمی‌توانید تصور کنید. در همین موضوع دانشجویان و پزشکان و پرستارانی که زمانی دانشجو بودند، ایفای نقش کردند و پشت سر جریانات مذهبی قرار گرفتند. بنابراین دانشگاه به ویژه بعد از ماجرای ۱۶ آذر خط سیر خود را به عنوان یک مسیر جریان‌ساز دنبال کرد و تشکل‌های دانشجویی در بالندگی مبارزان نقش داشتند. ما تغییرات و حرکت سریع به سمت جلو را در این دوره واضح‌تر و دقیق‌تر می‌بینیم.

وی در خصوص تاثیرات جریان ۱۶ آذر بر جنبش دانشجویی گفت: واقعه ۱۶ آذرماه نقطه عطفی به حساب می‌آید که برای اولین بار دانشگاه در راستای اعتراضاتی که در ابتدا بین مردم شکل گرفته بود، واکنشی همراه و درخور نشان می‌دهد، یعنی تافته جدابافته نیست و همانند دانشجویان حزب چپگرای توده که سنگ شوروی را بر سینه می‌زند یا همچون دانشجویان روشنفکر که تنها به فکر فرنگی کردن جامعه است، نیست. برای اولین بار به طور جدی اعتراضی شکل می‌گیرد که در داخل جامعه هم حامی‌هایی در کف خیابان و حمایت‌گرانی از بدنه سنتی جامعه دارد و این خیلی مهم بود و از این جا به بعد است که دانشگاه مسیر خود را به طور جدی پیدا می‌کند.

این پژوهشگر تاریخ ایران در پاسخ به اینکه چگونه دانشجویان فضای سیاسی رخوت‌آلود ایجاد شده از کودتای ۲۸ مرداد ماه را درهم شکستند تا دست به اعتراض بزنند، خاطرنشان کرد: شکستن فضای سیاسی ایجاد شده بعد از ۲۸ مرداد تنها به دست دانشجویان انجام نمی‌شد، بلکه تمامی مردم با حمایت یکدیگر آن فضا را در هم شکستند. مردم از مهرماه اعتراضات خود را شروع کردند و اخبار مربوط به بازگشت انگلیسی‌ها و اخبار جزئیات کودتا مدام جامعه را ملتهب می‌کرد. دانشجو و دانشگاه متاثر از خواست بدنه اجتماع بود که این اعترضات را شکل داد. به دلیل ماهیت حق‌گرای دانشجو، جسارت اعتراض در دانشگاه بیشتر از جامعه بود و این حماسه‌سازی ریشه‌ای در آن خلق و خوی جوانی دارد که تعجب‌برانگیز نیست.

تشکل‌های دانشجویی؛ از پویایی دیروز تا رخوت امروز

نوائیان در خصوص نقش دانشجویان در پویایی و تحکیم جامعه افزود: به عنوان کسی که یک دانشجو قدیمی از دهه هفتاد هستم، متاسفانه نقدی به وضعیت جریانات دانشجویی در دانشگاه‌های کنونی وارد است که این انتقادات در دوران ما کمتر بود و اکنون بیشتر است.

جریانات دانشجویی به شدت سیاست‌زده و تحت تاثیر جریانات بیرونی شده‌اند و استقلال آن‌ها در حال کاهش است و خودشان فکر تولید نمی‌کنند و معمولا فکر را وارد می‌کنند. در دوران دانشجویی ما گروه‌های مطالعاتی تشکیل می‌شد که در خصوص مباحث عقیدتی، بنیانی، سیاست و کتاب‌های اندیشمندان انقلاب مثل دکتر شریعتی و مطهری بحث و گفت‌وگو می‌کردند و در این مباحثه به یک نتیجه‌ای می‌رسیدند، اما امروزه این گونه نیست و دانشجویان بیشتر هیاهو دارند و کمتر به فضای مطالعاتی می‌روند و با عقبه مطالعاتی قوی وارد معرکه نمی‌شوند. برای همین است که وقتی وارد جریانی می‌شوند، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و این از نظر آسیب‌شناسی جنبش دانشجویی بسیار حائز اهمیت است.

وی ادامه داد: من در دوران دانشجویی عضو انجمن اسلامی بودم و فعالیت‌هایی که در آن زمان انجمن‌های اسلامی انجام می‌دادند، ولو اینکه گاهی باعث تنش بود و پر سروصدا، اما مبتنی بر باور شخصی و فکر جدید بود که امروز این‌ها را به آن صورت در دانشگاه‌ها نمی‌بینم و این مختص یک گروه نیست و تمام تشکل‌های دانشگاهی همین وضعیت را دارند. تمام تشکل‌ها برای اینکه بتوانند به یک ذهنیتی برسند منتظر افکار ورودی هستند.اکنون اگر تریبون آزاد برگزار شود، همان حرف‌هایی را می‌زنند که از جایی شنیده‌اند نه حرف‌هایی که از مجموع مطالعات خود استخراج کرده‌اند.

این پژوهشگر تاریخ ایران خاطرنشان کرد: من معتقدم اگر جنبش دانشجویی نتواند به دوران بالندگی خود برگردد، هیچگاه قابلیت ایجاد نشاط سیاسی و عقیدتی در جامعه را نخواهیم داشت. ما نیازمند ایجاد کرسی آزاداندیشی در دانشگاه هستیم و تاسیس این کرسی‌ها بدون دانشجویی که اهل مطالعه عمیق و از همه مهمتر داشتن فرهنگ و ادب مناظره باشد، میسر نخواهد بود.