شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#مسئولیت#طراحی#«الگوی#حکمرانی#اسلامی»#دوش#کیست؟

مسئولیت طراحی «الگوی حکمرانی اسلامی» بر دوش کیست؟

محسن مهاجرنیا
مسئولیت طراحی «الگوی حکمرانی اسلامی» بر دوش کیست؟

باید «الگوی حکمرانی اسلامی» و دانش دینی آن را تولید کنیم؛ بستر این کار در قم، مرکز اجتهاد و فقاهت و مسئولیت طراحی چنین الگویی بر دوش حوزه‌های علمیه است. اگر امروز نجنبیم فردا دیر خواهد شد، زیرا حکمرانی سکولارِ نهادهای بین‌المللی با ظاهری جذّاب خود را بر ما تحمیل خواهد کرد.

قبلا گفتیم که حکمرانی خوب با مبانی دینی ما سازگار نیست؛ زیرا در یک نظام دانایی‌ مطرح شده است که با باورها و نظام فکری ما مطابقت ندارد. لذا سوال این است که اگر مطابقت ندارد می‌توانیم بگوییم که ما اصلاً حکمرانی نمی‌خواهیم؟

دنیای امروز به دهکده جهانی تبدیل شده است و ما با پدیده‌هایی مواجه هستیم که از یک طرف دینی نیستند و از طرف دیگر هم ناچار هستیم چنین چیزهایی را داشته باشیم. در این شرایط چکار باید کرد تا هم دچار خلأ نشویم و هم گرفتار پدیده ضد دینی و ضد اسلامی نشویم؟

اولین راه این است که ما وقتی با این پدیده‌ها مثل حکمرانی خوب مواجه می‌شویم سراغ دستگاه دین و قرآن برویم و این منابع را فعال کنیم و ببینیم از طریق ادله و آیات و روایاتی که در منابع دینی ما هست می‌توانیم این پدیده را اسلامی کنیم؟ یا باید حکمرانی جدیدی درست کنیم؟

راه دوم این هست که همه دانش‌ها مثل جامعه‌شناسی، سیاست، فقه و ... را فعال کنیم؛ تا این دانش‌های دینی و دستگاه اجتهادی به ما کمک کنند که مشکل را حل کنیم، این هم یکی از راه‌هایی است که برای اسلامی‌سازی یا جایگزین این پدیده باید به آن توجه کرد.

راه بعدی این است که در دستگاه اجتهادی، این مسائل عینی یا حکمرانی خوب را به مسائل ذهنی و به حوزه تفکر نظری برگردانیم. یعنی اینها را ترجمه کنیم و ارجاع دهیم به مباحث نظری و دستگاه فکر دینی، به فلسفه و اعتقاداتمان. باید دید که آیا ما می‌توانیم ارجاع بدهیم و او می‌تواند این را جذب، فهم و دریافت کند یا نمی‌تواند؟

باید این پدیده در این دستگاه به یک تفکری تبدیل شود که پشت آن دین قرار داشته باشد و به آن مجوز ‌دهد؛ همانطوری که با جمهوریت چنین کاری کردیم که امام فرمود که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. و بعدها می فرمودند مخالفت با جمهوری اسلامی مخالفت با اسلام است.

بعضی‌ها می‌گویند که اگر ما می‌خواهیم دانش، رویکرد، یا مسئله غربی‌ را با دستگاه فکری خودمان اسلامی‌سازی کنیم، مبانی آن را باید درست کنیم یعنی باید بنیادهای نظری این پدیده را اسلامی کنیم.

با توجه به اینکه در دنیای غرب، مبنای یک پدیده‌ای مثل حکمرانی خوب، سکولار و لیبرالیسم یعنی اصالت‌الفرد و اومانیسم یعنی اصالت الانسان هست، آیا می شود چنین پدیده با این مبانی را اسلامی کرد؟ این مبنا خدا را قبول ندارد حالا شما می‌خواهید این را با احکامی که با وحی خدا فرستاده شده، اسلامی کنید؟ این شدنی نیست تنها راه این است که کلاً مبانی این حکمرانی را کنار بگذاریم.

دیدگاه دیگری درباره اسلامی سازی می‌گوید اگر علم، یا پدیده‌ای یا مسئله‌ای ولو غیردینی است ولی سودمند است، می‌شود از آن استفاده کرد. همین مقدار که در مسیر خوب استفاده شود مشکل ندارد یا یک دیدگاه دیگر این است که اگر یک دانشی ولو اینکه در یک محیط کفرآلودی تولید شده است شما در محیط اسلامی از آن استفاده کنید، مشکل ندارد.

دیدگاه دیگر این است اگر این پدیده یا علم به دست مسلمان، مدیر اسلامی و رئیس مملکت اسلامی انجام شود دیگر مشکل ندارد؛ مثل نمازجماعت، همین که امام جماعت جلو ایستاده است می‌گویید ان‌شاءالله عادل است و نماز شما قبول است.

برخی می‌گویند هدف نهایی از این حکمرانی چیست؟ غایت آن چیست؟ اگر غایت و هدف را می‌شود اسلامی کرد مشکلی ندارد. و یک دیدگاه جدی این است اگر بعضی از چیزها مثل حکمرانی را بخواهیم اسلامی کنیم باید همه آن را از بین ببریم و از اول آن را تولید کنیم.

حکمرانی مثل ماشین نیست که بگوییم سوار آن می‌شویم هر وقت هم خراب شد آن را می‌فروشیم یا دور می اندازیم. قرار است سرنوشت، دین، دنیا، فرهنگ، اقتصاد و....ما با این حکمرانی اداره شود. هدایت و معنویت ما در گروی حکمرانی اسلامی و خوب قرار دارد.

الآن به این نتیجه رسیدیم که به دلیل مبانی حکمرانی خوب نمی‌شود آن را اسلامی‌سازی کنیم لذا باید از تجربه آنها استفاده کنیم و با فعال کردن دستگاه فکر دینی‌ای و قرآن و روایات که در اختیار ما است آن را تولید کنیم.

ما گنجینه‌هایی مثل قرآن، منابع و اهل بیتی را داریم که هیچ‌کس اینها را ندارد. قران می‌فرماید چیزهایی به ما یاد داده است که دیگران ندارند، الآن آن چیزی که تعلیم داده شده کجا است؟ ما با همین ها باید حکمرانی اسلامی درست کنیم. نسخه‌ای بهتر از نسخه غرب که آنها بیایند از ما از ما بخرند نه اینکه ما از آنها وارد کنیم.

باید مجموعه آیات و روایات را کنار هم بگذاریم و ببینیم که بهترین سبک زندگی اسلامی چیست؛ این می‌شود مبانی حکمرانی اسلامی. وقتی قرآن می‌فرماید: «واحکم بین الناس بالعدل»، مبنای حکومت عدالت است؛ این می‌شود مبنای حکمرانی اسلامی. دوباره می‌فرماید شما را فرستادیم برای اینکه «لیقوم الناس بالقسط». یعنی مبنای حکمرانی اسلامی قسط است.

باید برای همه ویژگی‌های حکمرانی مثل شفافیت، پاسخگویی، مسئولیت‌پذیری و... سراغ قرآن برویم و ببینیم قرآن چه می‌گوید. آن موقع است که ما صاحب تفکر می‌شویم و ایده‌آل ما در جمهوری اسلامی هم این بوده است. قرار نبوده ریزه‌خوار سفره دانش و تجربه غرب باشیم.

شهید محمد باقر صدر نظریه‌ای مطرح کرد که ما نمی‌توانیم از پدیده‌های نو فرار کنیم ما باید پدیده‌های نو را بگیریم، بفهمیم، ترجمه کنیم و سراغ دین بیاوریم و دین را به نطق درآوریم، با دین حرف بزنیم ببینیم قبول دارد یا ندارد. در نهج‌البلاغه حضرت امیر می‌فرماید: قرآن را به نطق درآورید. یعنی با آن حرف بزنید سؤال خود را با قرآن مطرح کنید و جواب بگیرید. لذا ما هم در همه این پدیده‌ها از جمله حکمرانی باید سراغ قرآن برویم و یک الگوی حکمرانی اسلامی از قرآن بگیریم.

این کار هم کار نخبگان فکری، مراجع، بزرگان، اساتید حوزه است که پای کار بیایند و این کار را انجام دهند و اگر در بعضی از مسائل ما هنوز نتوانستیم تکلیف را روشن کنیم این نشان‌دهنده کم‌کاری ماست. ما در بعضی از مسائل عقب هستیم ما هنور دریافت درستی از برخی مسائل موجود نداریم تا آن را ارجاع بدهیم به دستگاه تولید اندیشه دین و این نقص ما است.

باید «الگوی حکمرانی اسلامی» و دانش دینی آن را تولید کنیم؛ بستر این کار در قم، مرکز اجتهاد و فقاهت و مسئولیت طراحی چنین الگویی بر دوش حوزه‌های علمیه است. اگر امروز نجنبیم فردا دیر خواهد شد، زیرا حکمرانی سکولارِ نهادهای بین‌المللی با ظاهری جذّاب خود را بر ما تحمیل خواهد کرد.