شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#وزارت خارجه#لایحه برنامه#ستاد مرکزی

پیامدهای تضعیف وزارت خارجه در لایحه برنامه هفتم

پیامدهای تضعیف وزارت خارجه در لایحه برنامه هفتم

وزارت خارجه ستاد مرکزی فرماندهی رهبران ارکسترها یعنی سفرا است که به نیابت از رهبر کشور کلیه این آهنگ ها در کشورهای گوناگون را هدایت می‌نماید. اگر در یک کشور سازها هماهنگ با سفیر که رهبر ارکستر است نواخته نشود، مثلا تنبک و شیپور و ویالون بدون هماهنگی با رهبر ارکستر بنوازد چه آهنگ گوشخراش و ناهمگونی نواخته و به گوش کشور خارجی خواهد رسید. این کشور خارجی چه نتیجه ای از این آهنگ ناهمگون خواهد گرفت. 

اخیرا مجلس در قانون برنامه هفتم در ماده ۱۰۰ نیروهای مسلح و سازمان انرژی اتمی و وزارت اطلاعات را از هماهنگ شدن با وزارت خارجه مستثنی کرده است. به نظر می رسد باید این قانون تکمیل شود و لیست استثناها بیشتر شود. باید وزارت اقتصاد و صمت و کلیه دستگاه های اقتصادی برای حذف بوروکراسی و رفع موانع و توسعه روابط اقتصادی و تجاری هم مستثنی شوند. همینطور با توجه به اینکه فرهنگ و هنر امری بسیار تخصصی است و سنخیت چندانی با سیاست ندارد و با توجه به وظیفه مهم صدور جهانی فرهنگ انقلاب اسلامی، باید امر فرهنگ از قفل و بست ها و بوروکراسی ها خلاص شود تا به سرعت اشاعه فرهنگ انقلاب اسلامی در جهان محقق شود. بر این اساس وزارت ارشاد و کلیه نهادهای فرهنگی هم باید از هماهنگی با وزارت خارجه مستثنی شوند.

البته وزارت آموزش و پرورش بطور کامل نمی‌تواند مستثنی شود چون در برخی نقاط نیاز می شود امتحانات در ساختمان سفارت انجام شود و لذا باید از قبل با سفیر هماهنگ شود. اساسا حتی الامکان اکثریت وزارتخانه ها و دستگاه ها باید از هماهنگی با وزارت خارجه مستثنی شوند تا بدون بوروکراسی بتوانند با سرعت امور مربوطه را در خارج از کشور پیش ببرند. بر این اساس امور تشریفاتی و کنسولی و اخذ ویزا برای هیات های گوناگون اصل وظیفه وزارت خارجه است. بنابراین بر اساس نگاه قانون نویسان مجلس و برای تکمیل آن تا وزارت خارجه به روشنی به وظیفه اصلی خود بپردازد و بیهوده توان خود را برای امور غیر مربوطه هدر ندهد پیشنهاد می شود در قانون مربوطه نام وزارت خارجه نیز به وزارت تشریفات روابط خارجی تغییر یابد.

البته در جهان عمدتا روال معکوس برقرار است و بویژه در کشورهای مهم، وزارت خارجه نهاد دوم کشورها بوده و عمدتا وزیرخارجه نفر دوم کشورهاست. در آمریکا قدرت بعد از بایدن، بلینکن است و در روسیه بعداز پوتین، لاوروف مرد قدرتمند کشور است.

اساسا دیپلماسی کل یک کشور پیکری واحد ساخته شده از مجموع یکپارچه و هماهنگ رفتارهای ابعاد گوناگون اقتصادی سیاسی نظامی فرهنگی و امنیتی یک کشور در کشورهای خارجی است که به منظور جلب نظر طرف مقابل و برای تامین منافع ملی کل کشور انجام می پذیرد. دیپلماسی کل کشور مانند یک ارکستر با سازهای گوناگون است که توسط رهبر ارکستر (رهبر کشور) مدیریت و رهبری می‌شود تا آهنگ مورد نظر کشور نواخته شود. سفرا رهبران ارکسترهائی هستند که در هر کشور بنا بر شرایط خاص آن کشور(استراتژی مختص آن کشور) آهنگ مورد نظر برای آن کشور را می نوازند. وزارت خارجه ستاد مرکزی فرماندهی رهبران ارکسترها یعنی سفرا است که به نیابت از رهبر کشور کلیه این آهنگ ها در کشورهای گوناگون را هدایت می‌نماید. اگر در یک کشور سازها هماهنگ با سفیر که رهبر ارکستر است نواخته نشود، مثلا تنبک و شیپور و ویالون بدون هماهنگی با رهبر ارکستر بنوازد چه آهنگ گوشخراش و ناهمگونی نواخته و به گوش کشور خارجی خواهد رسید. این کشور خارجی چه نتیجه ای از این آهنگ ناهمگون خواهد گرفت.

برای روشن شدن موضوع به عنوان مثال چند واقعه از دوران سفارت خود را بازگو می کنم. بنده قبل از عزیمت به مسکو خدمت نخست وزیر وقت رسیدم و استراتژی مورد نظر خود را برای ایشان تشریح کردم و تاکید کردم که این ماموریت بسیار سخت و بغرنج فقط و فقط موقعی می‌تواند موفق شود که بر اساس این استراتژی، کل دولت هماهنگ تحت مدیریت سفیر باشد. آقای نخست وزیر نظریه بنده را پذیرفتند و یک جلسه هیات دولت را به بنده اختصاص دادند و بنده استراتژی مورد نظر را در هیات دولت ارائه کردم و بیش از دو ساعت و نیم در خصوص آن در هیات دولت بحث و بررسی شد و نهایتا تصویب و مقرر شد کل دولت با هماهنگی و مدیریت سفیر برای تحقق این استراتژی همکاری نمایند. نوار این جلسه تاریخی اکنون در مراکز مربوطه وجود دارد.

ریاست محترم جمهوری وقت(مقام معظم رهبری) راسا و شخصا رهبری و مدیریت یکپارچه روابط را هدایت و نظارت می کردند. از مهمترین عوامل تعیین کننده در پیشبرد استراتژی ایران در قبال یک کشور خارجی آنست که ایران نقش تعیین کننده در مدیریت روابط دو کشور داشته باشد. هماهنگی نهادهای کشور با سفارت ایران موجب شد که طرف روسی نتواند از ناهماهنگی سوء استفاده کند و سفارت را دور بزند و مدیریت روابط را بدست گیرد و در نتیجه نقش سفارت ایران در مدیریت روابط کمرنگ و فرعی شود. در واقع بعد از مدتی وضعیت برعکس شد، روس ها متوجه شدند که سازمان‌ های ایرانی بدون هماهنگی با سفارت ایران اقدام نمی کنند و لذا امور را از ابتدا با سفارت ایران مطرح و پیگیری می‌ کردند و بدین ترتیب سفارت ایران در مقایسه با سفارت روسیه نقش محوری در مدیریت روابط دو کشور پیدا کرد. عملا روس ها متوجه شدند که سفیر ایران تعیین کننده است و بدون تامین نظر وی امری محقق نمی شود.

۳۱۱۳۱۱