شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#تلویزیون#رسانه ملی#همزمان#سال گذشته

تلویزیون بیانیه داد؛ اما نه کسی دید، نه آنان که دیدند باور کردند/ رسانه ملی کجای معادلات داخلی است

تلویزیون بیانیه داد؛ اما نه کسی دید، نه آنان که دیدند باور کردند/ رسانه ملی کجای معادلات داخلی است

حداقل در یک سال گذشته آنچه در رسانه ملی جنجال آفرین بوده است، نه همزمان که با تاخیر و چند روز بعد مردم از طریق شبکه های اجتماعی آن جنجال را دیده اند. اگر نکته ای را میهمان برنامه ای گفته یا مجری ای حرفی زده ، نه همان موقع که روزی بعد با دست به دست شدن بخشی و برشی از آن گفت و گو و چرخیدن در شبکه های اجتماعی مردم دانسته اند چه شده است و بعد واکنش نشان داده اند؛ نکته اینجاست چرا رسانه ملی باید بازتاب برنامه هایش را با تاخیر رصد کرده و در شبکه های اجتماعی ببیند.

هفته گذشته میهمان برنامه ای در شبکه افق گفت: ««چرا ابطحی و آذری جهرمی را به تلویزیون دعوت می‌کنید؟... به ما می‌گویند این‌قدر می‌گویند صداوسیما فقط حزب اللهی ها را می‌آورد... بگن. این مملکت مال حزب اللهی‌هاست.»

این گفته میهمان آن برنامه جنجال آفرید اما نه همزمان با پخش آن از تلویزیون بلکه یکی دو روز بعد وقتی که در شبکه های اجتماعی ویدئو آن وایرال شد. یعنی رسانه های دیگر به موضوع این برنامه پرداختند آن هم نه به خاطر اهمیت میهمان یا برنامه یا آدم های دیگری که به این برنامه دعوت شده بودند، بلکه بخاطر طرح مسئله ای که خیلی حاشیه برانگیز بود. اینکه یک نفری پیدا شود و کل یک مملکت و تاریخ و فرهنگ را بار بزند و بگوید برای یک جریان کوچک است.

فقط همین تکه از گفته های این خانم جنجال ساز شد نه آن برنامه ی یکساعته. حتی وقتی آقایان ابطحی و آذری جهرمی و یا به قول این میهمان، رائفی پور هم به تلویزیون رفتند و حرف زدند، باز هم کسی خبردار نشد و خبر واقعه و حرف های گفته شده را نشنید. حتی عده ای از مردم کوچه و بازار بعد از آن که این مهیمان گفت، ابطحی میهمان برنامه ای در تلویزیون بوده است فهمیدند که ایشان بعد از سال ها دوری از رسانه ملی فرصت یافته تا آن هم در مورد موضوعی خاص در تلویزیون دیده شود، وگرنه در تمام این سال‌ها بعد از آن که محمدعلی ابطحی را با لباس زندان در پیشگاه دادگاه سال ۸۸ حاضر شد، دیگر در برنامه ای حضور نداشت و دعوت نشد مگر در مستندهای سفارشی که ابطحی را بخشی از جریان دوم خرداد می دانست و اهل فتنه و...

محمدجواد آذری جهرمی که هم روزگاری جوان ترین وزیر کشور بود و در تلویزیون اندک تریبونی داشت، بعد از پایان دولت سیزدهم دیگر خبری و اثری از او نبود.

اگر دو طیف برنامه های تلویزیونی یعنی سریال های تکراری و برنامه های ورزشی نبودند، صداوسیما همین آمارهای مخاطب را هم نداشت. تلویزیونی که سال های پیش یکی از ارکانش برنامه های گفتگو محور بود - اگرچه در همان برنامه ها هم طیف های بسیاری حذف بودند و نامی و نشانی از آنان نبود- امروز دیگر اندک میهمانانی دعوت می شوند و اندک دعوت شدگانی می پذیرند که در برنامه ها حاضر شوند. در آن سال ها مخاطب می توانست با اغماض بخشی از انعکاس خودش را در تلویزیون ببیند؛ اما با دستور کار آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی همان هم از گردونه حضور در برنامه های تلویزیونی حذف شد.

این یک واقعیت است که مردم حاضرند پول اینترنت بدهند و گفت وگو های پر تنش و چالش برانگیز را از برنامه های گفت وگومحور شبکه های داخلی ببینند که در آن میهمانان از هر طیف حضور دارند و حرف نزدیک به حرف خود را می یابند، اما مناظره های رایگان تلویزیون را نبینند. تعداد مخاطبان برنامه های گفت و گو محور غیر تلویزیون کاملا مشخص و قابل مقایسه با تلویزیون است .

در ماجرای میهمانی که ایران را برای حزب اللهی ها دانست، با بالا گرفتن فشار اجتماعی که واکنش تند مردم را در پی داشت، روابط عمومی سازمان صداوسیما بیانیه‌ ای به این شرح داد که سخنان میهمانان برنامه های زنده الزاما نظر سازمان نیست.

در متن بیانیه آمده بود: در پی بازتاب‌های مختلف و گسترده پیرامون نظرات یکی از کارشناسان یکی از برنامه‌های زنده سیما، روابط عمومی رسانه ملی به منظور تنویر افکار عمومی، مجددا اعلام می‌کند در برنامه‌های زنده صداوسیما؛ که جزء لاینفک برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی است، مهمانان بعضا سخنان و نظرات شخصی خود را حتی خارج از موضوع و محورهای تعیین شده برای برنامه اظهار می‌دارند که بدیهی است اظهارات آنان الزاماً موضع رسمی رسانه ملی نیست.

بیانیه سازمان بعد از آن پخش شد که شبکه افق پس از اوج گرفتن بازتاب ها، سخنرانی سردار سرلشگر سلیمانی را پخش کرد که محتوای آن همبستگی اجتماعی بود و تاکید داشت، جامعه خانواده ماست. بخشی از آن سخنرانی از این قرار بود که : «در جامعه مدام بگوییم او بی‌حجاب و این باحجاب است یا اصلاح‌طلب و اصولگراست، این چپ است و آن راست است پس چه کسی می‌ماند؟ اینها همه مردم ما هستند. آیا همه بچه‌های شما متدین‌اند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه اینها را جذب می‌کند و جامعه هم خانواده شماست. اینکه بگوییم من هستم و بچه‌های حزب‌اللهی خودم، اینکه نمی‌شود حفظ انقلاب. اینکه نمی‌شود اثرگذاری در جامعه.»

حال پرسش این است؛ آیا بیانیه سازمان را همه آنان که فیلم میهمان برنامه را دیده بودند، خواندند. از آن مهم تر آنان که خواندند، باور کردند که اظهارات میهمانان موضع رسمی رسانه ملی نیست؟

اصلا وقتی میهمانی در برنامه ای نظر می دهد مگر نظر رسمی دستگاه انتشار دهنده را اعلام می کند، قطعا نه! اگر سازمان انتشار دهنده(صداوسیما) پیش از آن بارها اثبات کرده باشد که موضع ملی دارد ، نیاز به بیانیه و جان من و جان او ندارد. اگر مشی سازمان، ملی باشد و همه نظرها در تضارب باشند و همه جریان ها برای تمام موضوعات در سازمان جایگاهی داشته باشند که دیگر نیازی به توضیح و هزینه کردن از شهدا نیست. متاسفانه چند سال گذشته و در دوره جدید مدیریت، سازمان چنان درها را بسته است که دیگر اقبالی از سوی مخاطبان ندارد. درهای سازمان تنها برای اقلیتی باز و برای بسیاری از نظرهای موجود در کشور بسته و مهر و موم شده است. این که یک در صد میهمانان از جریان مخالف جریان حاکم بر صداوسیما بیایند و در محدوده ای خاص حرفشان را بزنند و بعد آن چنان محو شوند که انگار آن جریان حضور ندارد که بنای گفتگوی اجتماعی نیست.

چند برنامه گفتگو محور با همین رویکرد آغاز شد در نیمه راه به فرجام نرسید؟ و به عبارتی منجر به بازگشت مخاطب نشد. چرا که بعد از مدتی مدعوین و میهمانان به سمت تفکر خاصی حرکت کردند که با خواست عمومی همراه نبود.

آن برنامه و آن میهمان فقط در یک صورت می تواند درست باشد، تبلیغات زودهنگام انتخاباتی مجلس. اگر آن میهمان بخشی از تشکلی باشد که البته هست – همان طایفه ای که به دنبال خالص سازی هستند- با این برنامه نامشان بر سر زبان افتاده است، اگرچه نمی توانند از طبقه متوسط رای بگیرند، اما می توانند از جریان متبوع خود رای خوبی را جمع کنند. فقط تکنیک انتخاباتی می توانست درست بودن برنامه را توجیه کند. حالا اگر این یک تکنیک رسانه ای برای انتخابات باشد، قطعا میهمانان با سخنان غریب و جنجال برانگیز بسیاری بر صحفه تلویزیون ظاهر می شوند، کسانی که ملاحظه ملی ندارند و حاضرند این شکاف و این گسل اجتماعی را تا مرز زلزله های وحشتناک دو قطبی سیاسی اجتماعی ببرند اما کماکان بر کرسی های نامتوازن و نامتقارن قدرت و نهادی انتخابی حداقلی بنشینند.

منصوره معصومی اصل البته در آن چند دقیقه که وایرال شد، بسیار متناقض صحبت کرد، مشکل را هم رسانه می دانست که فرصت را به ابطحی ها داده و هم ثروت که فرصت را به رائفی پورها داده است.

او حرفی را زد که همه می دانستند، حرفی که حاصل مراوده با مدیران تلویزیون است، وقتی که گفت «به صدا و سیما اعتراض می‌کنیم، مسئولان صدا و سیما می‌گویند که از آنها انتقاد می‌شود که تلویزیون شده برای حزب اللهی‌ها. بگن،‌ این مملکت مال حزب اللهی‌هاست...». مدیران سازمان می دانند که فرصت ها برابر توزیع نشده است و اگر مجال گفتگو و بحث باشد این خانم و جریان متبوعش قادر به پاسخگویی نیستند، برای همین کوچکترین روزنه ها را هم می خواهند گل بگیرند و ببندند. آنها از تبیین این را فهمیده اند، فقط ما حرف بزنیم چرا که مملکت مال ماست.

۵۷۵۷