شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#قیمت#آموزش#اقتصاد#زبان#ساده؛#ارزش 

آموزش اقتصاد به زبان ساده؛ قیمت و ارزش 

در مثال آدام و بث، مبادله در یک بازار کاملا آزاد بدون مانع اتفاق می‌افتد. این کار یک ساده‌سازی افراطی است اما باید بدانیم ساده‌سازی اشکالی ندارد. ساده‌سازی یک مزیت است زیرا به ما این امکان را می‌دهد تا فرآیندهای کلیدی را شناسایی کنیم. ما با اضافه کردن عواملی به مانند مقررات، مجوزهای دولتی، مالیات‌ها و عوامل دیگر که موانع مبادله‌های هر روزه در بازار هستند، به این دانش دست پیدا نمی‌کردیم و فهمیدن مبادله میان آدام و بث برای ما سخت بود. عوامل تاثیرگذار در تصمیم این دو بسیار زیاد هستند و ما توانایی تشخیص تمامی آنها را نداریم.
 
به همین دلیل تحلیل و تفسیر مبادله با پیش فرض بازار آزاد کاری منطقی است زیرا به ما کمک می‌کند سازوکار مبادله را درک کنیم. زمانی که ما مبادله در بازار آزاد بدون مانع را درک کنیم، می‌توانیم عوامل دیگری به مانند مقررات و مداخله‌های دولتی را به آن اضافه کنیم. اگر ما مفهوم مبادله به عنوان امری مجزا درک نکنیم، نمی‌توانیم عوامل موثر دیگری که در واقعیت دنیا به آن اضافه می‌شوند را درک کنیم.

شاید بث یک کشاورز باشد که واقعاً سیب‌هایی را که آدام در باغ خود می‌کارد، دوست دارد و حاضر است یک سیب را با یک گالن کامل  شیر هم معاوضه کند. او فکر می‌کند که سیب‌های آدم آنقدر خوب هستند که ارزش این کار را دارد. بنابراین "پرداخت" یک چهارم یک گالن  برای او بسیار ارزشمند است و یک برد محسوب می‌شود. جای تعجب نیست که او با مبادله مشکلی ندارد!

اما برعکس این امر نیز صادق است. ما باید نتیجه بگیریم که آدام نیز یک چهارم گالن را "قیمت" خوبی در نظر می‌گیرد و به همین دلیل مبادله را انجام می‌دهد. او ارزش یک چهارم گالن شیر بث را بالاتر از یک سیب می‌داند. اگر این ارزش‌گذاری در ذهن او وجود نداشت، مبادله انجام نمی‌شد. بنابراین، در حالی که درست است که آدم می‌توانست شیر بیشتری برای سیب‌هایش دریافت کند (زیرا بث سیب‌های او را بسیار ارزشمند می‌داند) مقداری که دریافت می‌کند، بدیهی است که ارزش مبادله را دارد. شاید او حاضر بود برای یک لیتر شیر دو سیب بپردازد. پس پرداخت تنها یک سیب هنوز از منظر ارزش‌گذاری شخصی برای او معامله خوبی است. 

نکته مهم این است که ما نیاز نداریم ارزش‌گذاری دقیق این دو را بدانیم. جالب این است که خودشان لازم نیست جزء به جزء این ارزش‌گذاری را بدانند. تمام چیزی که مهم است این است که طرفین مبادله آن را به صرفه و ارزشمند می‌دانند. قیمتی که آنها می‌پردازند کمتر از ارزشی است که دریافت می‎‌کنند. برای مثال اگر بث برای یک لیوان شیر 10 سیب از آدام می‌خواست، این مبادله برای آدام به صرفه نبود. 

شفاف به نظر می‌رسد؟ بله،  زیرا  با صرف فهمیدن اینکه مبادله‌ای اتفاق افتاده است ما به اطلاعات زیادی دست پیدا می‌کنیم. ما شرایط لازم را برای مبادله ایجاد کرده‌ایم (هر دو طرف باید انتظار داشته باشند که از آن سود ببرند و بهایی که هر یک از آنها برای انجام مبادله می‌پردازند نباید بالاتر از ارزشی باشد که به دست می‌آورند) و مبادله داوطلبانه است و برای دو طرف منفعتی متقابل ایجاد می‌کند و به مانند سرقت غیرداوطلبانه و زوری نیست.  به راحتی می‌توان فهمید که هیچ یک از طرفین، مبادله‌ای را انجام نمی‌دهند که به نفع آنها نیست مگر اینکه از طریق زور این مبادله تحمیل  یا به نحوی فریب خورده باشند و  کلاهبرداری صورت گرفته باشد.