شهر خبر

عملیات حماس در سرزمین‌های اشغالی با تاثیر از تجربه جنگ با عراق صورت گرفته است؟

روزنامه اعتماد نوشت: این پرسش مطرح است که تجربه جنگ با عراق چه تاثیری بر شکل‌گیری الگوی استفاده از قدرت نظامی برای تامین اهداف سیاسی داشته است؟

عملیات حماس در سرزمین‌های اشغالی با تاثیر از تجربه جنگ با عراق صورت گرفته است؟
|
۱۴۰۲/۰۷/۲۳ ۰۹:۱۵:۰۰
اعتمادآنلاین |

«تجربه جنگ با عراق، به مثابه نظریه قدرت» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم محمد درودیان است که در آن آمده: طرح این نظریه که عملیات حماس در سرزمین‌های اشغالی در تاریخ 7 اکتبر (15 مهر)، با تاثیر از تجربه جنگ با عراق صورت گرفته، موجب نگارش این جستار شده است. نظریه یاد شده این پرسش قابل بررسی را در تقدیر خود دارد که تجربه جنگ با عراق چه تاثیری بر شکل‌گیری الگوی استفاده از قدرت نظامی برای تامین اهداف سیاسی داشته است؟ به نظرم این موضوع را نمی‌توان نادیده گرفت که کارکرد تجربه جنگ با عراق، نظام ادراکی و مفهومی جامعه ایران و ساختار تصمیم‌گیری و مدیریتی کشور را از مساله جنگ، در مواجهه با مساله تهدید و استفاده از قدرت برای تامین اهداف سیاسی، تحت تاثیر اساسی قرار داده و خواهد داد.

همچنانکه این موضوع به جامعه ایران محدود نخواهد شد. با این توضیح، پاسخ به پرسش‌های موجود در این زمینه می‌تواند نسبتِ تجربه گذشته با نیازهای آینده و چگونگی استفاده از الگوی تجربه جنگ با عراق را در استفاده از قدرت برای تامین اهداف سیاسی، در پژوهش جداگانه روشن کند.   بر اساس ملاحظه یاد شده، به نظرم هم‌اکنون مساله جنگ به عنوان یک امر هویتی- تاریخی، همچنین به مثابه یک «نظریه سیاسی- امنیتی و فرهنگی» به عامل اساسی برای «تحکیم موجودیت» و «توسعه قدرت» ج.ا.ایران و قابل الگوپذیری در جبهه مقاومت تبدیل شده است. با این توضیح، ویژگی‌های اساسی تجربه جنگ با عراق، به‌ مثابه اصول دکترینی و مبانی «نظریه قدرت»، بر اساس سه مفهوم زیر قابل صورت‌بندی است: 

1- تعمیق «مفهوم دشمن» و ضرورت مرزبندی و آمادگی مقابله با آن در هر وضعیتی.

2- تحقق اراده و توانمندی تصمیم‌گیری برای «دفاع و تنبیه متجاوزِ اشغالگر» با استفاده از هر ظرفیتی. 

3- توسعه فرهنگ «مقاومت» در برابر فشار، به جای سازش در هر شرایطی.

 طبق توضیح یاد شده و اهمیت صورت‌بندی و استفاده از تجربه جنگ با عراق 

 هرگونه گسست در نظام مفهومی یاد شده، به معنای گسست در مبانی و شاکله قدرت ج.ا.ایران و جبهه مقاومت تلقی خواهد شد. متقابلا استفاده از این نظریه، ساختار قدرتِ برآمده از انقلاب و تجربه جنگ با عراق را تحکیم و توسعه خواهد داد. چنانکه ادراک از مفهوم قدرت و ضرورت برخورداری از بازدارندگی دفاعی- تهاجمی برای حفظ هویت و تمامیت ارضی کشور، همچنین حضور منطقه‌ای و ضرورت دفاع از جبهه مقاومت، بر همین اساس به دست آمده و پیگیری می‌شود.

بنابراین اهمیت تجربه جنگ با عراق صرفا به عنوان یک امر نظامی در زمان و جغرافیای خاص و مجموعه‌ای از رخدادهای سیاسی- حقوقی و تاریخی در برابر عراق نیست، بلکه بیانگر «هویت کنش‌ساز» جامعه ایران در مواجهه با امور حیاتی و سرنوشت‌ساز، برای «بازتولید و نمایش قدرت» خلاقانه و تاثیرگذار است.