شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#دولت

روایت روزنامه دولت از لحظه بیهوش شدن آرمیتا گراوند از زبان ۷ شاهد عینی

روزنامه ایران نوشت: خانم جوانی به نام ناهید که با لباس سفید بالای سر آرمیتا ایستاده بود در استوری خود نوشت: وجدانم اجازه نمی‌ده سکوت کنم. این لباس سفیده منم و کسیم که روی زمین افتاده آرمیتاست. لحظه‌ای که از حال رفت کنارش بودم. راستش اون تایم صبح گشت‌ارشادی تو واگن خانوما نبود.

روایت روزنامه دولت از لحظه بیهوش شدن آرمیتا گراوند از زبان ۷ شاهد عینی
|
۱۴۰۲/۰۷/۱۵ ۱۰:۰۵:۵۱
اعتمادآنلاین |

روزنامه دولتی ایران روایت ۷ شاهد عینی از لحظه بیهوش شدن آرمیتا گرواند در متروی تهران را گزارش کرده است.

به گزارش ایران، این گزارش را در ادامه می‌خوانید:

 

صبح روز یکشنبه ۹ مهرماه دانش‌آموز ۱۶ ساله‌ای به نام آرمیتا گراوند که در هنرستان فنی و حرفه‌ای عروة‌الوثقی مشغول تحصیل بوده، حین سوار شدن به قطار یکباره بیهوش شده و با پشت سر روی زمین افتاده است. این نوجوان با همکاری مأموران مترو و پس از حضور عوامل اورژانس با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و تحت مداوا قرار گرفت.

پدر و مادر آرمیتا همچون دوستان او خواستار دعا برای بهبودی فرزندشان شده و بر عدم حاشیه‌سازی برای دخترشان تأکید کردند. آنها همچنین به دیدن فیلم‌های مترو و بر هم خوردن تعادل آرمیتا و برخورد سرش با سکوی قطار تأکید داشتند.

پدر و مادر آرمیتا همچنین از زحمات کادر درمان برای رسیدگی به وضعیت دخترشان تشکر کرده و از مردم خواستند برای سلامت او دعا کنند.

روز پنجشنبه رسانه‌های معاند خبری منتشر کردند مبنی بر اینکه مادر آرمیتا گراوند در بیمارستان محل بستری دخترش از سوی مأموران امنیتی دستگیر شده است. پیگیری‌ها نشان می‌دهد چنین خبری صحت ندارد و مادر آرمیتا گراوند بازداشت نشده است. شاهدان عینی ایستگاه مترو میدان شهدا با بیان جزئیات، حادثه‌ای که برای آرمیتا گراوند رخ داده را تشریح کردند.

فاطمه ؛ همکلاسی و دوست صمیمی آرمیتا 

فاطمه دوست و همکلاسی صمیمی آرمیتا گفت: من و آرمیتا با هم روی نیمکت (سکوی ایستگاه مترو) در خط چهار شهدا نشستیم و منتظر دوستمان مهلا بودیم که متوجه شدم مهلا هم به سمت ما می‌آید، قطار آمد و برای اینکه به قطار برسیم بلند شده و با گام‌های سریع به سمت واگن رفتیم.

وی ادامه داد: ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت (عقب عقب) به زمین افتاد و سرش با زمین (حاشیه سکو) برخورد کرد.

فاطمه که با یادآوری خاطرات آن روز تلخ بغض کرده و اشک می‌ریخت، افزود: وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم.

این همکلاسی آرمیتا گفت: بلافاصله با مرکز فوریت‌های پزشکی تماس گرفته و درخواست آمبولانس و امداد کردیم. در این فاصله یک خانم که خاطرم نیست دکتر بود یا پرستار، در احیای آرمیتا کمک زیادی کرد و بعد هم وی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد.

وی در ادامه افزود: ما هم به بیمارستان رفتیم و از آن موقع تا الان همچنان در حال دعا برای سلامتی آرمیتا هستیم و از همه مردم هم تقاضا می‌کنم برای بهبود آرمیتا دعا کنند تا هر چه سریع‌تر خوب شود.

مهلا ؛ همکلاسی و دوست آرمیتا 

مهلا دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود نیز در ادامه این گفت‌وگو با تشریح چگونگی ماجرا گفت: آن روز(یکشنبه) مثل همه روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند.

به گفته وی، برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد.

وی اظهار داشت: فاطمه دست‌های آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم.

مهلا افزود: انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش مردم و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.

وی ادامه داد: من و فاطمه نیز به بیمارستان رفتیم، آرمیتا را اول به بخش اورژانس و بعد هم به بخش مراقبت‌های ویژه «آی‌سی‌یو» بردند.

وی با ناراحتی و کمی عصبانیت افزود: اینکه می‌گویند به خاطر حجاب به ما تذکر دادند یا یک نفر دیگر آرمیتا را هل داده، اصلاً صحت ندارد و دروغ است، همه این اتفاقات در کمترین زمان ممکن رخ داد.

این همکلاسی و دوست آرمیتا در پایان از همه مردم خواست برای سلامتی آرمیتا دعا کنند تا هرچه سریع‌تر سلامتی خود را به دست بیاورد.

راهبر قطار در خط ۴ مترو تهران

راهبر خط چهار مترو تهران بیان می‌کند: روز یکشنبه ۹ مهرماه شیفت صبح‌کار بودم و باید ساعت ۷ و ۹ دقیقه در ایستگاه شهدا حضور می‌زدم؛ هشت دقیقه زودتر وارد سکو شده و روی صندلی ایستگاه منتظر ورود قطار نشستم.

وی ادامه داد: بعد از چند دقیقه که قطار خودم وارد سکو شد، بلند شدم تا شیفت کاری در قطار را تحویل بگیرم چون ایستگاه شهدا مبادی تغییر و تحول راهور است.

راهبر خط چهار مترو تهران تصریح می‌کند: راهور قبلی از قطار برای تغییر شیفت همزمان با لحظه ورود مسافران به قطار، پیاده شد تا جایش را به من بدهد. همزمان سه دختر نوجوان دانش‌آموز همان لحظه در حال وارد شدن به قطار و واگن بانوان بودند؛ به محض ورود آنها ثانیه‌ای نگذشت که یکی از آنها تعادل خود را از دست داد و از پشت روی سکو افتاد.

وی یادآور می‌شود: از این اتفاق تعجب کردم، جلوتر رفته و نگاهی به واگن بانوان داشتم؛ هیچ مشکلی در واگن نبود، بنابراین خیلی سریع طبق دستورالعمل و پروتکل‌های اعلامی از طریق بی‌سیم به راهور جلوی قطار موضوع را اطلاع‌رسانی کردم.

راهبر خط چهار مترو تهران عنوان می‌کند: بعد از بیان این موضوع قطار را روی سکو نگه داشته و از طریق بی‌سیم به مرکز فرماندهی این حادثه را اطلاع داده و موضوع را گزارش کردیم؛ در آن لحظه مسافر توسط دو دوست همراهش به بیرون قطار و روی سکو هدایت شد.

وی اظهار کرد: بعد از انتقال این دختر به بیرون قطار با هماهنگی راهور اصلی به داخل کابین رفتم و چند لحظه بعد سکوی ایستگاه شهدا را به سمت ایستگاه ارم سبز حرکت کردیم.

یکی از کارکنان مترو 

مرد جوانی که یکی از کارکنان مترو و شاهد عینی بروز حادثه برای آرمیتا بود نیز می‌گوید: یکشنبه صبح روی صندلی سکوی قطار ایستگاه مترو میدان شهدا نشسته بودم، قطار در حین اعزام بود که دیدم انتهای سکو قسمت واگن بانوان شلوغ شد سریع خودم را به آنجا رساندم، دیدم یک دختر روی زمین افتاده و چند نفر بالای سرش هستند.

وی ادامه می‌دهد: طبق دستورالعملی که داریم سریع ماجرا را به اتاق کنترل اعلام کردم و مسئول وقت ایستگاه نیز سریع در محل حضور پیدا کرد.

این شاهد عینی بیان می‌کند: مسئول ایستگاه سریع با اورژانس تماس گرفت و اورژانس هم در کمترین زمان حضور یافت و پس از کارهای اولیه، مصدوم به بیرون از ایستگاه و از آنجا با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد.

مسئول ایستگاه مترو میدان شهدا

مسئول ایستگاه مترو میدان شهدا بیان می‌کند: روز حادثه یکی از همکاران سکو با من تماس گرفت که مسافر بدحال داریم، سریعاً خودت را برسان و من هم بلافاصله خودم را به محل سکو رساندم.

وی ادامه می‌دهد: وقتی رسیدم یک دختر جوان را دیدم که روی سکو افتاده است؛ چند نفر خانم هم کنار او در حال تماس با اورژانس بودند ولی خودم هم بر اساس دستورالعمل‌های مترو سریع با اورژانس فوریت‌های پزشکی تماس گرفتم.

مسئول ایستگاه مترو میدان شهدا تشریح کرد: تکنیسین اورژانس برای احیای مسافر تا قبل از رسیدن عوامل، من را راهنمایی کرد، همراه دو خانم که یکی بهیار و دیگری پزشک بود کار CPR را انجام دادیم تا عوامل فوریت‌های پزشکی به محل رسیدند.

یکی از پرسنل ایستگاه مترو میدان شهدا

یکی از پرسنل ایستگاه میدان شهدای مترو تهران نیز می‌گوید: روز یکشنبه حین مراجعه به محل کار، دیگر همکارانم با من تماس گرفتند که یک دختر نوجوان روی سکو حالش بد شده است.

بعد از ثبت ورود بلافاصله خود را به سکو رساندم؛ وقتی به محل رسیدم تکنیسین‌های اورژانس در حال انجام کارهای اولیه بودند.

وی اضافه می‌کند: در خصوص ارتباط با خانواده از دو دختر دیگر سؤال پرسیدم که آنها شماره‌ای از خانواده دختر نوجوان مصدوم نداشتند؛ از طریق اینترنت شماره مدرسه را پیدا کرده و طی تماس با آنها شماره خودم را اعلام کردم و گفتم «به خانواده دانش‌آموز بگویید با من تماس بگیرند.»

این کارمند مترو میدان شهدا تصریح می‌کند: مادر دختر نوجوان هشت دقیقه بعد با من تماس گرفت و طی تشریح وضعیت دخترش به او گفتم «فرزندش دچار حادثه شده و به ایستگاه میدان شهدا مراجعه کنید»؛ قبل از حضور خانواده وی در ایستگاه عوامل اورژانس دختر را برای ادامه درمان به بیمارستان منتقل کردند.

وی یادآور می‌شود: چون دو دوست آن دختر نوجوان بی‌تاب بودند و دوست داشتند کنار دوست خود باشند، به خاطر انجام وظیفه و همچنین حس انسان‌دوستانه آنها را تا بیمارستان همراهی کردم.

وقتی به بیمارستان رسیدیم بخش پذیرش اورژانس در حال انجام کارهای اولیه روی این دختر نوجوان بودند، من هم اطلاعاتی که از دوستان او داشتم را به کارکنان پذیرش منتقل کردم.

این کارمند ایستگاه مترو میدان شهدا بیان می‌کند: در همان لحظه پدر و مادر دانش‌آموز از راه رسیدند و اطلاعات تکمیلی را در فرم‌های پذیرش بیمارستان پر کردند و مصدوم را نیز به بخش سی‌تی اسکن منتقل کردند.

وی می‌گوید در این شرایط من هم بیمارستان را به مقصد ایستگاه مترو میدان شهدا، محل خدمتم ترک کردم.

استوری یکی از شاهدان در صحنه

خانم جوانی به نام ناهید که با لباس سفید بالای سر آرمیتا ایستاده بود در استوری خود نوشت: وجدانم اجازه نمی ده سکوت کنم. این لباس سفیده منم و کسیم که روی زمین افتاده آرمیتاست. لحظه‌ای که از حال رفت کنارش بودم. راستش اون تایم صبح گشت ارشادی تو واگن خانوما نبود.