شهر خبر

مخالفت مرجع تقلید معروف با بگیر و ببندها/ مشکلات بین حرم حضرت معصومه و جمکران را نمی‌توانید جمع کنید چه برسد جهان را اداره کنید!

مخالفت مرجع تقلید معروف با بگیر و ببندها/ مشکلات بین حرم حضرت معصومه و جمکران را نمی‌توانید جمع کنید چه برسد جهان را اداره کنید!

فرزند آیت‌الله جوادی آملی نظرات پدرش را درباره مسئله زن و نحوه برخوردها با مشکلات کنونی جامعه را تشریح و اعلام کرد.

زن‌ها که دارای عقل عملی هستند از مرد قوی‌ترند

وی تصریح کرد: حاج آقا در آن کتاب تصریح دارند که اگر فرض کنیم مرد در بخش عقل نظری از زن قوی‌تر است، در بخش عقل عملی زن از مرد قوی‌تر است. در عبادت‌ها، در مناجات‌ها، در ارتباط گرفتن با خدا، در عبودیت‌ها. زن‌ها که دارای عقل عملی هستند از مرد قوی‌ترند. در مسئله زن حاج آقا می‌فرمودند که ببینید چه جایگاهی را خدای عالم برای زن‌ قرار داد که به مردها می‌گوید لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا یعنی شما باید سکونت‌تان را در سایه خانم‌ها داشته باشید. سکونت و آرامش جامعه مردها در سایه جامعه زنان خواهد بود. آن عظمتی که در آن کتاب است که زن در برهان، زن در عرفان، زن در قرآن، اینها را حاج آقا در آن کتاب معرفی کردند.

علاقه‌ و احترامی که بین آیت‌الله جوادی آملی و همسرشان حاکم بود

وی در بخش دیگری از سخنان خود به رابطه پدر بزرگوارشان با همسر مرحوم‌شان اشاره کرد و گفت: از آن ابتدا حالا اراده الهی بود یا مصلحت یا عشق بود که قطعاً اراده الهی بود که حاج آقا وارد فاز علمی شدند. من خاطرم هست حضرت آیت‌الله مصباح می‌گفتند که من دیداری خدمتشان داشتم، گفتم من در مدرسه حجتیه بودم و حجره من بالا بود و حجره حاج آقا طبقه همکف و من می‌دیدم همیشه چراغ این حجره روشن است و هیچ وقت خاموش نمی‌شد و مدام درس و بحث و این حرف‌ها داشتند. خب در این فضا، زندگی مشترک نمی‌تواند خیلی معنا داشته باشد.

جوادی آملی بیان کرد: حاج آقا آن شبی که در آمل ازدواج کردند که حاج آقا حدود ۲۰ سالشان بود، فردای آن روز خانمشان را گذاشتند پهلوی پدر و مادر و به قم آمدند. ۶ ماه بعد که درس حوزه تعطیل شد، برگشتند و این قضیه ۴ سال ادامه پیدا کرد؛ یعنی ۴ سال حاج آقا می‌رفتند قم و البته تابستان‌ها با هم بودند. مادر ما یک بار حتی به صورت گلایه به حاج آقا نگفت که تو داری می‌روی و ما را تنها می‌گذاری!

مادرم براساس مشی پدرم مشی می‌کرد

وی ادامه داد: حاج آقا می‌گویند مادر ما کمترین ایراد حتی به عنوان گله نکرد و یا بگوید شما دارید می‌روید پس ما چه و از این حرف‌ها. وقتی حاج آقا در قم بودند، از صفاییه تا حرم راهی نبود. گفت یک بار ایشان از ما تقاضا نکرد که ایشان را تا حرم ببریم یا مثلاً لباسی یا مهمانی. اصلاً والده ما خدا غریق رحمتشان کند، براساس مشی آقا مشی می‌کرد. اگر غذایی دوست داشت، آن غذا را درست می‌کرد؛ خودش اصلاً فانی شده بود؛ انصافاً هر طور که ایشان می‌خواست انجام می‌داد. یک بار نشد که کاری بکند که خلاف سلیقه حاج آقا باشد و این مسائل کم کم برای حاج آقا روشن شد. حاج آقا می‌فرماید که در آن اوایل ما خیلی درک نمی‌کردیم این یعنی چه.

جمله عجیب آیت‌الله جوادی آملی به همسرشان/ هنوز هم عکس ایشان را می‌بوسند

فرزند آیت‌الله جوادی آملی اظهار کرد: خب این فراق خیلی برایشان سخت بود؛ این سال‌های اخیر حاج آقا به مادرمان گفتند که من می‌خواهم زودتر از شما بروم ولی می‌خواهم یک مجلس ختمی برایت بگیرم که محترم باشد؛ پس شما برو من فرداش به استقبال می‌آیم؛ یعنی یک همچین گفتگویی بین اینها برقرار شد که مثلاً به این صورت بود و واقعاً هم اینها همدیگر را به این صورت وداع و خداحافظی کردند.

وی گفت: یک بار نشد که به حاج آقا بگویند که دارید می‌روید ما را هم مسافرتی یا مشهد ببرید؛ اگر حاج آقا ایشان را می‌برد می‌رفتند و اگر نه که هیچ. با اینکه خودشان از یک خانواده فوق‌العاده اصیلی است و پدرشان آیت‌الله میرزا رضا روحی است که از نجف برگشته بود و از خانواده‌های فوق‌العاده اصیل بود اما واقعاً ایشان یعنی حاج آقا می‌گفت که مادرت حکیم بود. یعنی کاملاً این مسائل را می‌فهمید، بدون اینکه ما بخواهیم حرفی داشته باشیم.

حجت‌الاسلام جوادی آملی خاطرنشان کرد: بچه‌های من که از مادرم سؤال می‌کردند که شما چگونه این کار را می‌کردید؟ ایشان می‌گفتند که برای من خیلی عادی بود. اینکه باید تابع آیت‌الله جوادی باشم، برای من به عنوان درس زندگی بود و من غیر از این فکر نمی‌کردم. من باید تماماً خودم را منطبق می‌کردم با این قضایا و بدون تردید یکی از عوامل موفقیت حضرت استاد در این مسیر والده بزرگوار ما بود که این مناسبت‌ها را با حاج آقا داشت و اگر آن گریه را داشت برای همین بود. الان هم همچنان حاج آقا متأثر هستند و عکس ایشان را می‌بوسند و نگاه می‌کنند و دست می‌کشند و می‌گویند من هرکاری می‌کنم برای ایشان است و با ایشان شریک هستیم.

مخالفت با بگیر و ببندها

وی گفت: ایشان بارها در اظهاراتشان هم با مسئولان و هم در فضای عمومی و درس‌های تبلیغاتی و حتی در سنگرهای نماز جمعه، همواره بر کار فرهنگی تأکید دارند و تعبیرشان این است که این بگیر و ببندها و اجبارکردن‌ها و الزام کردن‌ها نتیجه عکس می‌دهد. اتفاقاً در بیاناتشان در پادکست‌ها یا برودکست‌ها هست که اینگونه فرمودند که اصلاً با این نوع برخوردها مخالفند. حتی با مسئولان اخیر نیروی انتظامی که در قم با آنها دیدار داشتند، فرمودند ۸۰ درصد کار فرهنگی و ۲۰ درصد اگر بخواهید برخورد داشته باشید. ۸۰ درصد کار فرهنگی باشد و مبادا دست به کارهای سنگین بزنید. یعنی این تعبیر را داشتند که جز این هم نتیجه نمی‌دهد و مفید نیست.

حجت‌الاسلام و المسلمین جوادی آملی تأکید کرد: نظر حاج آقا این است که اگر شما کارهایتان را درست انجام دهید، جامعه این را به صورت فطرت سلیم می‌پذیرد؛ شما فطرت‌ها را دستکاری کردید و روحیات را و فضای ذهنی را تغییر دادید. با این فضای ذهنی نمی‌شود کار کرد. اگر فضا به صورت اصلی خود برگردد، این ممکن است که درست شود.

کمتر مسئولانی بودند که بیایند و مورد تشرهای استاد قرار نگیرند

وی خاطرنشان کرد: پدرم بارها فرمودند که ما یک صحبت عام با مردم داریم و این را می‌شود گفت اما صحبت‌هایی که حاج آقا با مسئولان دارند، اصلاً قابل پخش نیست. ما هیچ کدام از این صحبت‌ها را نمی‌توانیم پخش کنیم. بارها به ما هم فرمودند که شما در سنگرهای عمومی و تبلیغ، ذائقه مردم را تلخ نکنید و ناگواری را برای جامعه نیاورید. ولی کمتر مسئولانی بودند که بیایند و مورد تشرهای استاد قرار نگیرند. آن هم تشرهای شخصی نبود. بارها همین حدیث را از امام کاظم(ع) فرمودند که مَن وَجَدَ ماءً و تُرابا ثُمّ افتَقَرَ فَأبعَدَهُ اللّه؛ اگر یک ملتی آب داشته باشد و خاک داشته باشد و باز از رحمت الهی دور باشد و محتاج باشد، خب معلوم است که از رحمت خدا دور مانده است. یعنی اگر همچنان جامعه نیاز داشته باشد و زیر خط فقر باشد و فلاکت حاکمیت داشته باشد.

جوادی آملی اظهار داشت: در دوره‌های قبل که بعضی از مسئولان آمده بودند، آقا فرمودند که مبادا کشور را کمیته امدادی کنید؛ همیشه هم با کمیته امداد از این جهت مخالف بودند و می‌فرمودند که ما باید با فقر مبارزه کنیم نه با فقیر. شما اگر کمیته امداد درست کنید و مبلغی را به این و آن دهید که این هنر نیست. به مسئولان کمیته امداد فرمودند که امثال شما در کشورهای دیگر، کشورهای کمونیستی و کشورهای بی‌دین هم وجود دارد؛ مگر کمیته امداد هنر است؟ آقا علی‌بن‌ابیطالب فرمود که اگر من فقر را ببینم، گردن فقر را می‌زنم. اگر این فقر به صورت یک مرد ظاهر شود من گردن او را می‌زنم. شما باید با فقر مبارزه کنید نه با فقیر.

شما باید با فرهنگ بی‌حجابی مبارزه کنید نه با بی‌حجاب


وی اذعان کرد: شما باید با فرهنگ بی‌حجابی مبارزه کنید نه با بی‌حجاب. با بی‌حجاب که نمی‌شود مبارزه کرد. مثل اینکه شما بخواهید با فقیر مبارزه کنید. با فرهنگ بی‌حجابی باید مبارزه کنید و با فرهنگ بی‌حجابی هم باید با فرهنگ حجاب مبارزه کرد نه با تیر و تپانچه. حضرت استاد با این مبانی با آنها صحبت می‌کردند.

جوادی آملی گفت: یکی از نگرانی‌های شدید حاج آقا از این جوانانی است که مهاجرت می‌کنند. کمتر از یک سال قبل مسئولان آمده بودند، حاج آقا فرموده بودند که چه کار کردید که جوان‌ها دارند می‌روند؟ اینها سرمایه‌های کشور و رزق کشور هستند. خدای عالم این رزق را به ما داده است. ما یک وقت رزق خاک و آب داریم و یک وقت رزق‌های معنوی. این استعدادها روزی‌های این کشور هستند. اینها بیت‌المال کشور و مثل آب و خاک است. نباید که با این افراد اینگونه کرد. یعنی ما نمی‌توانیم حرف‌های حاج آقا را پخش کنیم. گاهی اوقات هم شاید با ملال از کنار حاج آقا بروند ولی چاره‌ایی نیست.

وی ادامه داد: سال‌ها پیش برخی از اعضای شورای فرهنگی آمده بودند خدمت حاج آقا؛ گفتند که نقشه جامع علمی کشور را می‌خواستیم بیاوریم که حاج آقا فرمودند شما قبل از اینکه نقشه جامع علمی کشور را بیاورید ابتدا باید نقشه جامع علمی جهان را بیاورید که ما ببینیم که جایگاهی که شما برای این علوم، در نظر گرفتید چیست؟ چون سایر علوم، هم علم است و هم کشف است و هم می‌تواند دینی باشد؛ اینگونه شما باید تقسیم‌بندی و مرزبندی کنید.

حاج آقا معتقدند که نمی‌شود بین‌الحرمینی فکر کرد و جهانی حرف زد

فرزند آیت‌الله جوادی آملی در ارتباط با دیدگاه معظم له به مسائل جهانی نیز تصریح کرد: حاج آقا می‌فرماید که شما مسائل بین‌الحرمینی فکر می‌کنید و جهانی حرف می‌زنید. شما بین حرم حضرت معصومه (س) و جمکران را نمی‌توانید جمع کنید چه برسد به اینکه بخواهید جهان را اداره کنید. اسلام سه حوزه دارد؛ یک حوزه محلی، یک حوزه منطقه‌ایی و یک حوزه جهانی. بسیاری از احکام اسلامی، جهانی است و در همین سوره مبارکه مدثر دو مرتبه فرمودند که نذیرا للبشر، نذیرا للعالمین. این کتاب برای همه انسان‌ها آمده است. شما این کتاب را مصادره کردید و در حد قم و تهران گذاشتید؟

حاج آقا صحبت‌ها و نقدهای مرا می‌شنوند ولی هیچگاه سخنان دیگران مبنای فکر ایشان نیست

وی در پاسخ به این شبهه که گفته می‌شود انتقاداتی که حضرت آیت‌الله جوادی آملی مطرح می‌کند تحت تأثیر فرزندشان است، توضیح داد: ما هم شنیدیم ولی نه؛ هرگز اینگونه نبوده و نیست و این در حقیقت به یک نحوی پایین آوردن شأن حاج آقا است. چون بله حرف بنده را می‌شنوند و سخنان و پیشنهادات بنده را می‌شنوند. من همیشه خدمتشان هستم و نظرات را مطرح می‌کنم و نقدها و پیشنهادهای دوستان و دشمنان را می‌گویم و آقا می‌شنوند ولی هیچکدام از اینها مبنای فکر ایشان نیست. اگر کسی آیت‌الله جوادی آملی‌پژوه باشد، چون بعضی‌ها شخصیت‌پژوه هستند و شخصیت حاج آقا را می‌شناسند، اینها کاملاً می‌یابند که این حرف، حرف خودشان است.

اعتماد و علاقه آیت‌الله جوادی آملی به مرحوم هاشمی رفسنجانی

فرزند آیت‌الله جوادی آملی گفت: مثلاً من آنچه که در ارتباط با آقای هاشمی رفسنجانی داشتند، خب توضیحاتی که ایشان راجع به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشت از زبان احدی بر نمی‌آید. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از شخصیت‌های قابل اعتماد بنده و عزیز و محترم بنده هست و باورشان داشتم ولی اینکه راجع به ایشان یک اظهارات آنچنانی در باب اخلاق و سیاست و صبوری و حلم ایشان بگویند که از تخت به تخته افتاد و هیچ تکان نخورد، این فقط برای حاج آقا است.

وی ادامه داد: ایشان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را باور داشتند؛ ارتباطشان زیاد نبود. حاج آقا می‌گویند اگر روی حجری یک نقشی باشد، واقعاً نسبت به آقای هاشمی اینگونه بودند. به هرحال حرف‌هایی است که در زمان امام (ره) هم می‌گفتند. مگر نمی‌گفتند حاج احمد آقا حرف‌هایش را در پشت صحنه می‌زد؟ خب حاج احمد آقا کجا امام کجا؟ هر دو عزیز و بزرگوار هستند ولی افقی که امام (ره) داشتند اصلاً این حرف‌ها نبوده. دیگران هم همین طور بودند. برای شکستن و یا کم کردن حیثیت ممکن است این حرف‌ها را بزنند.

آیت‌الله با هوشمندی نامه را به گورباچف تعلیم کردند، نه تسلیم


جوادی آملی با اشاره به خاطراتی از مأموریت حضرت آیت‌الله در ابلاغ پیام تاریخی امام خمینی (ره) به گورباچف بیان کرد: ایشان واقعاً با صلابت جعفربن‌ابیطالب که به حبشه رفتند، در این سفر حاضر شدند و بنا داشتند که به هر نحوی هست، استدلال و دلیل بیاورند و مقاومت کنند. یعنی گفتند هر چه بادا باد و هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، بیفتد. شبی می‌خواستند فردایش این نامه را تحویل بدهند، حاج آقا با خودشان فکر می‌کنند اگر می‌خواهیم این نامه را تسلیم بکنی خب یک نفر دیگر آن را می‌آورد. چرا من بیاورم؟ من باید این نامه را تعلیم بکنم، نه تسلیم و باید این پیام را من برای او بخوانم که اگر سؤال و ابهام و مسئله‌ایی دارد، بگوید. من که کارمند وزارت خارجه نیستم که بیایم و این نامه را تسلیم کنم چون من مثل سفرا نیستم.

وی ادامه داد: به آنها می‌گویند که من می‌خواهیم این کار را بکنیم و باید از این نامه یک کپی برداریم که بتوانیم بخوانیم. آنها گفتند که این دستگاه‌ها شنود دارد و به این راحتی نمی‌شود این کار را کرد. حاج آقا هم گفت پس آن لحظه آخری که می‌خواهیم برویم، همان لحظه کپی بگیریم و بعد برویم که پیام خوانده شود؛ من می‌خواهم پیام را برای ایشان بخوانم. چون ممکن است در این پیام حرف و سخنی باشد که ایشان اشکال کند. من اگر بخواهم تسلیم بکنم که خب ایشان هم می‌گوید خیلی متشکر هستیم و خداحافظ و این پیام عقیم می‌ماند. این نکته حکیمانه‌ایی بود.

فرزند آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: ایشان همانجا از طریق سفیر فرمودند که یک نسخه برداشته شده و لحظه‌ایی که می‌خواستند بروند، کپی را گرفتند و آن را دوباره پلمب کردند و به آن صورتی که بود، بردند. این یک اتفاقی بود که افتاد و ایشان فرمودند که بنای ما بر تسلیم نیست، بلکه بر تعلیم است. وقتی جلسه شروع شد، شروع کردند به خواندن پیام امام (ره) و جمله به جمله می‌خواندند و آن آقای مترجم هم ترجمه می‌کرد.

در حین خواندن نامه دو بار صورت گورباچف سرخ شد

وی افزود: فرمودند که دوجا من دیدم صورت آقای گورباچف سرخ شد؛ چون یکجا امام فرموده بود که شما باید مباحث کمونیستی را در زباله‌دان تاریخ پیدا کنید؛ خب یک چنین حرفی را به رهبر شوروی با آن قدرت بگویی، این را قطعاً یک دیپلمات نمی‌توانست بگوید. این را زبان حر و آزاد روحانی و طلبه دین می‌تواند بزند. یعنی اندیشه شما را باید در زباله‌دان تاریخ ببینیم. گفت که من دو جا دیدم که حتی صورت و گوششان سرخ شد؛ چون اینگونه تند گفتن کار عادی نیست. اما واکنشی از خودشان نشان ندادند.

جوادی آملی گفت: فرمودند ما ۴۵ دقیقه تقریباً این پیام را خواندیم و ۴۵ دقیقه هم تقریباً ترجمه شد و مجموعاً این پیام یک ساعت و نیم طول کشید. بعد حاج آقا فرمودند اگر مطلب و سوال و فرمایشی هست من گوش می‌کنم. آقایان این مطلب را هم فرمودند که این موضوع بعد از جنگ بود و تقریباً ما از لحاظ اقتصادی به شدت مشکل داشتیم و جناب گورباچف انتظارش این بود که ما از ایشان در مسائل خودمان انتظار و درخواست یا خواهشی داشته باشیم ولی دید صدر و ذیل این مسئله اصلاً به اینگونه بحث‌ها نمی‌خورد و در فضای دیگری است. حاج آقا هم با همان متانت و ادب و اخلاق اینها را بیان کردند.

گفتند این نامه با حکومت شما کاری ندارد بلکه با جان و قلب شما کار دارد

وی اذعان کرد: آقای گورباچف یک سیاستمدار بود و یک پرسش خیلی درستی انجام داد و آن این بود که آیا به نظر شما این پیام امام خمینی یک مداخله در کشور ما محسوب نمی‌شود؟ چون طوری که امام برای گورباچف در پیام مطرح کردند، گفته بودند که یک شخص عادی است. اما به او گفتند که در ارتباط با این سؤال از عمق اقیانوس‌های شما تا اوج کهکشان‌های شما همه و همه مال شوروی است. همه مال شما و ملت و کشور شماست و این پیام به آب و خاک و هوا و فضا کاری ندارد؛ این پیام به قلب‌های شما کار دارد. بعد این را فرمودند که جناب آقای گورباچف! شما معتقدید بعد از اینکه مُردید آیا مثل یک چوبی می‌شوید که هیزم می‌شوید و می‌سوزید یا مثل یک پرنده‌ایی هستید که از قفس آزاد می‌شوید؟ این پیام می‌خواهد بگوید که شما مثل یک پرنده‌ایی هستید که روحتان بعد از مرگ آزاد می‌شود و کاری به دنیای شما ندارد؛ کاری به زمین و خاک و آب و هوای شما ندارد لذا مداخله‌ایی محسوب نمی‌شود. این پیام، پیام انبیایی است؛ پیام نبوت است؛ پیام توحید است. این هم خاطره دیگری بود که حاج آقا فرمودند.

رهبر انقلاب دو سال پیش به منزل ما در قم تشریف آوردند

وی در خصوص دیدار حضرت آیت‌الله جوادی آملی با رهبر معظم انقلاب در دوران بستری شدن ایشان در بیمارستان نیز خاطرنشان کرد: بالاخره الأرواحُ جنودٌ مُجنَّدةٌ. اینها به لحاظ روح یکدیگر را می‌یابند. خب آن زمان من هم خدمت حاج آقا بودم؛ واقعاً تلقی اینکه به دیدار یک رهبر یا یک روحانی می‌روند، نبود. واقعاً به عنوان دو دوست بود. قبل از اینکه این مسائل مسئولیت‌ها و زعامت و مرجعیت و رهبریت و اینها پیش بیاید، اینها واقعاً دو دوستی بودند که در مصاف حق بودند و یکدیگر را تدارک می‌کردند. یکی در سنگر فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی بودند و دیگری در سنگرهای فرهنگی و علمی و حکمی و فلسفی و تفسیری بودند و من آنجا احساسم این بود که بدون تعیین، یکدیگر را می‌دیدند؛ یعنی شکنندگی‌های سیاست و اینگونه از مسائل وجود نداشت وگرنه این عشق و علاقه پیش نمی‌آید. برای اینکه اینها شکنندگی دارد و تعلق ایجاد می‌کند اما دیگران این را احساس نمی‌کردند.

حجت‌الاسلام جوادی آملی گفت: مقام معظم رهبری تقریباً دو سال قبل به منزل ما در قم تشریف آوردند و دیدارهای اینچنانی هست. خصوصاً جناب آیت‌الله محمدی گلپایگانی که خدا حفظشان کند، یک ارتباط صمیمی و فوق صمیمی با حاج آقا دارند و علاقه طرفینی واقعاً هست و این دیدار گاهی سالی ۳ ـ ۴ مرتبه انجام می‌شود.

وی در خصوص شرایط سخت شورای عالی قضایی در دوران صدر انقلاب و به خصوص در زمینه صدور رأی برای منافقین نیز گفت: دو شخصیت ممتاز در آن زمان بودند که دیگر مثل اینها را نداریم. یکی شهید آیت‌الله بهشتی و دیگری آیت‌الله موسوی اردبیلی که یکی رئیس دیوان عالی کشور و دیگری هم دادستان کل کشور بودند. موقعیت قضا در آن زمان خصوصاً با حضور آیت‌الله بهشتی یک موقعیت فوق‌العاده بود و امید بود اگر جامعه اسلامی قضا را می‌خواست ببیند، در چهره نورانی این بزرگوار می‌دید.

الان مسائل فقهی ما را پلیس و دیگران تعیین می‌کنند!

وی خاطرنشان کرد: الان هم در مسائل قضایی باید به مسائل فقهی اکتفا کنند ولی الان که مسائل فقهی ما به دست پلیس و اینها رسیده یعنی این مسائل باید در آن زمینه‌ها کار شود که فقاهت این سه عصر مثلاً در ارتباط با حجاب چه می‌گوید؟ در ارتباط با الزامات قضایی چه می‌گوید؟ فقه باید به صحنه بیاید نه اینکه نظر شخصی یا جریان و گروهی و امثال ذلک. ولایت فقاهت در مقام نظر و عدالت است در مقام عمل.

۲۷۲۷