شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#سیلاب

اعتماد گزارش داد:

سیلاب «پیرکور» آیینه تمام‌نمای وضعیت بلوچستان؛ فاجعه‌ای که ۱۴ جوان سوخت‌بر را به کام مرگ کشاند

گزارش‌های محلی و رسمی نشان می‌دهد، در سیلاب منطقه «پیرکور» شهرستان سرباز که در تاریخ چهارم و پنجم مردادماه ۱۴۰۲ به وقوع پیوست، دست‌کم ۱۴ جوان سوخت‌بر بلوچ جان‌شان را از دست دادند.

سیلاب «پیرکور» آیینه تمام‌نمای وضعیت بلوچستان؛ فاجعه‌ای که ۱۴ جوان سوخت‌بر را به کام مرگ کشاند
|
۱۴۰۲/۰۶/۱۴ ۱۶:۳۰:۰۰
اعتمادآنلاین |

چشمانِ زمینِ تفتیده بلوچستان به آسمان خشکیده بود که ناگهان موهبت الهی‌ در قالب باران موسمی، موسوم به «مونسون» شروع به باریدن نمود و به جای شادی و خوشحالی، مردم بلوچستان را به سوگ عمیق و جانکاه فرو برد، چراکه جان فرزندان رشید و برومند را گرفت.

به گزارش اعتماد، گزارش‌های محلی و رسمی نشان می‌دهد، در سیلاب منطقه «پیرکور» شهرستان سرباز که در تاریخ چهارم و پنجم مرداد ماه ۱۴۰۲ به وقوع پیوست، دست‌کم ۱۴ جوان سوخت‌بر بلوچ جان‌شان را از دست دادند.

سعید؛ سوخت‌بر بلوچ که شاهد حادثه تلخ و دلخراش بوده است، می‌گوید: «سوخت‌برانی که در منطقه پیرکور دچار سانحه شدند، ‌تمام زندگی و سرمایه را از دست دادند. عده‌ای در این حادثه جان‌ و مال باختند و برخی دیگر سرمایه را از دست دادند و جان‌شان را به دست آوردند. آنهایی که دچار خسارت‌های مالی شده‌اند باید چندین ماه و سال کارگری کنند تا بتوانند بدهی‌های خودرو را پرداخت نمایند. شاید برخی تصور کنند که سوخت‌بران از این طریق به سرمایه و نوایی می‌رسند اما باید خدمت هموطنان عزیز و مسوولان محترم واضح و شفاف عرض کنم که سوخت‌بران بلوچستانی خودروهای‌شان را به‌صورت اقساط خریداری نموده‌ و از سرناامیدی و ناچاری به این شغل پرخطر روی آورده‌اند.»

توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

محبی مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان: «براساس برآورد اولیه بارش‌های مونسون تاکنون یک‌هزار و 100 میلیارد تومان به زیرساخت‌های منطقه بلوچستان خسارت وارد کرده است. بیشترین خسارت به بخش راه و کشاورزی به ویژه در شهرستان‌های فنوج، قصرقند، نیکشهر، سرباز و مهرستان وارد شده است.»

سعید ادامه می‌دهد: «آیا مسوولان خسارت‌های این حادثه دردناک که برای ما رخ داده را نیز برآورد نموده‌اند و آیا در این خصوص اقداماتی خداپسندانه‌ و بشردوستانه از سوی نهادهای ملی و مردمی صورت گرفته است یا می‌گیرد؟»

عبدالغفور/۴۳ ساله، حدود 10 سال پیش خودرویش را فروخته و به سوخت‌بری مشغول است ولی تاکنون نتوانسته دوباره صاحب وسیله نقلیه شود. او فقط یک راننده است و برای مایحتاج زندگی‌اش مسیرهای طولانی و پرخطری را طی می‌کند. تهیه مخارج سه خانواده به عهده ایشان است. درحالی که عبدالغفور خویش و اطرافیانش را در رنج انواع مشکلات اقتصادی می‌بیند، آهی می‌کشد و چنین می‌گوید: «شنیده‌ام و شنیده‌اید که بلوچستان سرزمین گنج‌های پنهان، همواره مورد بی‌مهری و بی‌توجهی دولتمردان قرار گرفته و نامش با شغل‌های پرحادثه و حاشیه‌ساز گره خورده است. بلوچستان از ظرفیت‌ها و بسترهای مناسبی در زمینه‌های توسعه و آبادانی برخوردار است اما واقعیت این است که از پتانسیل‌های بکرِ سرزمین گنج‌های پنهان به درستی استفاده نشده است.»

عبدالغفور ناگهان با چشمانی اشک‌بار و صدایی لرزان یادی از بارندگی‌های موسمی در دی ‌ماه سال ۱۳۹۸ می‌کند و از حس وطن‌دوستی و انسان‌دوستی سوخت‌بران می‌گوید: «به یاد داشته باشیم روزهای سختی را که ده‌ها هزار هم‌‌وطن بر اثر بارندگی‌های موسمی در جنوب استان دچار خسارت‌های مالی و جانی شدند، سوخت‌بران در امدادرسانی و یاری به مردم آسیب‌دیده در صف اول خدمت بدون هیچ ادعایی قرار داشتند و خودروهای‌شان به علت خدمات‌رسانی دچار شکستگی و آسیب‌های جدی شدند اما از امدادرسانی به هموطنان از هیچ سعی و تلاشی دریغ نکردند.»

موقعیت سواحل مکران می‌توانست این استان را به قطب توسعه کشور مبدل سازد، اما....

مهندس علی‌اوسط هاشمی؛ استاندار سابق سیستان‌ و بلوچستان می‌گوید: «استان سیستان و بلوچستان از پتانسیل‌ها و امکانات بالقوه بسیاری برخوردار است که می‌تواند در زمره استان‌های تولید‌کننده ثروت باشد نه اینکه از آن در زمره استان‌هایی که تاکنون در مسیر برخورداری واقع نبوده یاد کنیم.» البته خواسته مردم از استاندار وقت این بود که‌ ای کاش ایشان از برنامه‌های اجرایی خود گزارشی ارایه می‌داد، ولی چه دستی در کار بود ‌الله بهتر می‌داند.

مردم بلوچستان معتقدند، یکی از موانع پیشرفت و توسعه استان، فراهم نساختن زمینه‌های لازم برای استفاده از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های نیروهای توانمند بومی به صورت عادلانه و منصفانه بوده است.

استاد محمدحسن شیحکی بازنشسته آموزش‌وپرورش در این خصوص چنین می‌فرماید: «سهم بومیان در جذب و استخدام موقعیت‌های اداری و رسمی بسیار ناچیز و جزیی است. از برادران و خواهران بلوچ در پست‌های مدیریتی استان به ندرت استفاده می‌شود. در مناصب پایین‌تر، نیروهای بومی بلوچ در مرکز استان نیز انگشت‌شمار هستند. در استان بیش از ۸۵ اداره ‌کل و سازمان که شامل استاندار و معاونین استاندار هستند، وجود دارد. در این میان تقریبا ۱۲ مدیر از نخبگان بلوچ هستند.» ایشان به نکته‌ای تامل‌برانگیز اشاره می‌کند: «اگر در یک سازمانی مدیرکل از شایستگان بلوچ انتخاب شود، سایر معاونان آن مدیر و سیستم نظارتی و حفاظتی آن دستگاه، از بین سایر شهروندان غیربومی انتخاب می‌شوند و این اقدام عملا مانعی برای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی عادلانه بوده و قدرت تصمیم‌گیری را از مدیر سلب می‌کند.»

این فعال اجتماعی معتقد است: «هرگاه در مناطق دورافتاده و شهرستان‌ها مدیر بومی منصوب شود، آن مدیر در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی ‌هیچ نقشی ندارد، فقط به عنوان مدیر تشریفاتی منصوب می‌شود و با اعتبارات ناچیزی که به او داده می‌شود باید پاسخگوی مردم باشد؛ این امر باعث نارضایتی و بدبینی بیشتر توده‌ها نسبت به مدیران بومی شده است.»

استاد شیحکی در مورد جذب و به‌کارگیری جوانان بلوچ این‌گونه پاسخ می‌دهد: «بحث جذب و به‌کارگیری جوانان بلوچ بار‌ها از تریبون‌های مختلف، از جمله از تریبون نمازجمعه مسجدمکی مطرح و پیگیری شده است اما با این ‌حال به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم.»

از کارمند بازنشسته آموزش‌وپرورش در مورد درصد استخدام‌های برادران بلوچ در نیروهای مسلح سوال می‌کنم: «درصد استخدام‌ها در نیروهای نظامی و انتظامی تقریبا صفر است، به جز حدود ۷۰ نفری که طی سه الی چهار سال قبل در نیروی انتظامی استخدام شدند. یا به نیروهای بسیجی و دسته‌های رزمی سپاه که به صورت قرارداد به‌کارگیری شده‌اند بسنده کرده‌اند و در نیروهای نظامی و انتظامی غیر از موارد ذکر شده شاغل جذب شده بلوچ نداریم.» و یادمان باشد اگر جمعیت استانی و قدمت انقلاب را تقسیم و آنگاه حاصل را به دست آوریم، آنچه که استاد می‌فرماید صفر؟ خیر! منفی صفر را در استخدام نیروهای مسلح می‌بینیم.

ترک‌تحصیل یکی از عمده‌ترین عوامل روی آوردن بسیاری از جوانان بلوچ به شغل‌ سوخت‌بری است. معمولا جوانانی که در تهیه مخارج زندگی‌شان با بن‌بست مواجه‌ می‌شوند، ترک‌تحصیل نموده و به شغل‌های پرخطر و پرریسک روی می‌آورند. در مناطق سرباز و راسک؛ منطقه‌ای که حادثه تلخ «سیل پیرکور» آنجا به وقوع پیوست، بالغ بر 40درصد معلمان، «سربازمعلم» و از نیروهای «خریدخدمات» هستند. کیفیت آموزش در این مناطق بسیار پایین است. نرخ ترک‌تحصیل در دوران «متوسطه» در این مناطق بسیار بالاست. اما هنوز کسی با دید تحقیق و کند و کاو به این مساله نپرداخته است.

معضل بیکاری؛ براساس آمارهای سال ۱۴۰۱، نرخ بیکاری در سیستان‌ و بلوچستان 40درصد اعلام شده است اما شواهد و قراین نشان می‌دهد که نرخ بیکاری بیشتر از این است. نرخ بی‌سوادی براساس آمارهای سال قبل حدود ۱۶درصد بوده است. البته سرپرست آموزش‌وپرورش استان با اعلام رشد ۸درصدی سواد در یک سال، معجزه‌ای را بیان نموده که نیازمند شفاف‌سازی است. علی‌اوسط هاشمی به ضرورت مراعات نمودن جایگاه واقعی مردم بلوچستان پرداخته است: «با توجه به ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها و توانمندی‌های فراوانی که در این استان وجود دارد با مردمانی خونگرم و مهربان، لذا شأن و جایگاه این استان باید درخور و شایسته مردم آن باشد.»

یاسین؛ دانشجوی رشته حقوق، سال‌هاست در پاره‌وقت‌ها مشغول کسب‌وکار است اما به علت عدم توانایی مالی تاکنون نتوانسته ازدواج کند. او بر این باور است که تبعیض و سوءمدیریت باعث شده مردم استان به شغل‌های سانحه‌آفرین و خطرناکی مانند سوخت‌بری و کول‌بری روی بیاورند.

یاسین خاطرنشان می‌کند: «در واقع جوانان بلوچ با چنین ریسک‌هایی بر لبه تیغ حرکت کرده‌اند، به گونه‌ای که در اکثر روزهای هفته خودروهای سوخت‌بران دچار سانحه می‌شوند و حوادثی از قبیل تصادف، اصابت گلوله، آفات طبیعی و ... آنان‌ را زمین‌گیر می‌کند و بلای جان‌شان می‌شود. متاسفانه صدها جوان در این قبیل حوادث جان‌شان را از دست داده‌اند و خانواده‌های بی‌شماری بی‌سرپرست شده‌اند. ناگفته نماند سیل و باران، پازلِ این مصایب را تکمیل می‌کند. حادثه سیل ناشی از بارندگی‌های موسمی در منطقه پیرکور سرباز دلیل گویای این مدعاست.»

عبدالغفور در مصاحبه‌اش به ضرورت توجه مقامات استانی و کشوری به مشکلات مردم بلوچستان تاکید دارد‌. او ادامه می‌دهد: «متوسل شدن جوانان تیزهوش و بااستعداد بلوچستانی به شغل‌های سانحه‌آفرین، ناتوانی آنان را در برابر رسیدن به خواسته‌های مشروع‌شان نشان می‌دهد. رخدادهای تلخ و خانمان‌سوز ‌بلوچستان برای مردم این منطقه تازگی ندارد. در جمهوری‌اسلامی و در حکومت‌های قبلی قوم تاریخی و شریف بلوچ همواره با انواع مشکلات اقتصادی و سیاسی دست‌ و پنجه نرم کرده ولی تاکنون به جایگاه واقعی‌اش نرسیده است.»

انتظار بسیار غریبی در ذهنم خطور نمود که از تحریر آن قلم به غیرت آمده‌ و خودش شروع به نگارش می‌کند و می‌گوید بادا باد! هرچه می‌خواهد رخ دهد بدهد!

از سیاهی که رنگی بالاتر نیست، بگذار بگردیم و با اشک‌های دردآلود بنویسیم که کجایند مدعیان انسانیت! مردم بلوچستان نیازمند کمک و امداد شما هستند.

اگر اکنون به حال دلم نرسی ترسم که دیگر سیمای پُردردم را هرگز به تماشا ننشینی!