شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#تهران#مهاجرت#استاد دانشگاه

انتقاد تند آزادارمکی از رئیسیون و حامیان اخراج اساتید /خالص‌سازی به دانشجویان هم می‌رسد

انتقاد تند آزادارمکی از رئیسیون و حامیان اخراج اساتید /خالص‌سازی به دانشجویان هم می‌رسد

دیده بان ایران نوشت: آزاد ارمکی استاد دانشگاه تهران گفت: استاد که خالص سازی شود دانشجو هم خالص‌سازی می‌شود. وقتی استاد ذهن باز داشته باشد، دانشجو سرکلاسش می‌نشیند. در غیراینصورت دانشجویی که بتواند مهاجرت می‌کند، یک عده که اصلا دانشگاه نمی‌روند و عده‌ای هم که می‌آیند سرکوب و سرخورده می‌شوند.

فرقی نمی‌کند؛ مجموعه نیروهایی که در جناح راست هستند اعتقادی به دانشگاه، علم و نقد ندارند. آن‌ها فقط تبعیت می‌کنند و معتقدند که در نظام ولایی باید همه کسانی که منتقد هستند را به عنوان افراد غیرخودی حذف کنیم. در جامعه نمی‌توانند این کار را کنند چون مانند مسئله حجاب شکست می‌خوردند ولی در دانشگاه که یک سازمان رسمی در اختیار دولت است، می‌توانند دست به قلع و قمع بزنند.

این مورد فردی است ولی کلی که نگاه کنیم، اینطور نیست. این افراد وقتی وارد دولت می‌شوند قدرت را به دست می‌گیرند و نه تنها حذف نمی‌شوند بلکه می‌مانند و بدنه را تقویت می‌کنند. مثلا افرادی که با آقای رئیسی وارد دولت شدند سالیان سال از منافع، منابع و موقعیت‌ها استفاده می‌کنند و پس از آن هم با هم‌تیمی‌هایشان در قدرت جمع می‌شوند و برای حذف رقیب تلاش می‌کنند. موارد نادری وجود دارد ولی کل جریانی که با رانت استاد، سیاستمدار، هنرمند و غیره می‌شوند همه مراکز را تصاحب می‌کنند. چنین نبوده است که از بین رئیسیون و قالیبافیون خودشان علیه خودشان شورش کنند، خیر! همه یکدیگر را پیدا می‌کنند.

خیر، انقلاب فرهنگی از درون انقلاب اسلامی بود و ریشه‌اش هم در ضدیت با دو امر مهم بود؛ یکی با مارکسیست‌ها و یکی با غرب‌گراها یعنی امریکاگراها. آن زمان نیروها ده بیست سال تمرین و فکر کرده بودند و واقعا هم موضوعیت داشت. فارغ از درست و غلط بودنش، کمونیست‌های ایرانی تحلیل متفاوتی با انقلاب اسلامی داشتند. اما اتفاق امروز تلاش دولت‌هاست نه تلاش یک جریان بزرگ اجتماعی که از آن معنایی تولید شده و از آن معنا هم نیرو تولید شده باشد و آن نیرو را بفهمد که این کار را انجام دهد. امروز دولت دنبال جذب افراد همفکر خودش است، آن موقع خود نیرو کنشگری می‌کرد اما نیروهای امروز حکومتی و گلخانه‌ای هستند. نیروهای امروز بدون توانایی و تخصص هستند و مسائل ایران معاصر را نمی‌دانند.

باز هم خیر. چراکه جریان ۸۸ حذف نیروها، حذف شکاف و زخم درون جمهوری اسلامی بود. حاکمیت درست یا غلط جراحی کرد اما اکنون قصه تصاحب منابع است. یک گروه بیرون مانده و الان دارند می‌بندند و میزند و به خیال خود دنیا را فتح می‌کنند.

به باور من اینها نادانی است و ربطی به ۸۸ ندارد، بحث تصرف موقعیت‌ها و منابع به واسطه گروهی است که خارج از قدرت بوده و حال قدرت را در دست گرفته‌اند و از آن سرمست هستند. این گروه نه منافع ملی را می‌داند و نه از بحث توسعه و موقعیت ایران چیزی درک می‌کند، هیچ چیزی را نمی‌فهمند. من رئیسیون را ضعیف‌ترین نیروهای کشور در تاریخ ایران می‌دانم.

هیچ مسئله‌ای حل نمی‌شود. کسی می‌تواند مشکلات کشور را حل کند که یک نخبه باشد، باید وقت بگذارد و فکر کند. چرا در کشور این همه مسائل باقی مانده؟ چون کار دست یک مشت آدم نادان است. دانشکده‌های علوم اجتماعی ایران را اگر نگاه کنید روسا و رئیس گروه‌هایش ضعیف‌ترین استادان علوم اجتماعی ایران هستند. وقتی استادان خوب را کنار بگذارند، معلوم است که چیزی حل نمی‌شود.

علم تعطیل است، فاتحه علم در ایران را بخوانید. دانشگاه مضمحل شده و دیگر جان ندارد که تکان بخورد. دانشگاه باید دانشمند داشته باشد نه کارمند. دانشمند فردی است منتقد و نوآور که راه حل جدید کشف می‌کند ولی این سیستم گوشی برای شنیدن حرف‌های جدید و متفاوت از خودش را ندارد.

استاد که خالص سازی شود دانشجو هم خالص‌سازی می‌شود. وقتی استاد ذهن باز داشته باشد، دانشجو سرکلاسش می‌نشیند. در غیراینصورت دانشجویی که بتواند مهاجرت می‌کند، یک عده که اصلا دانشگاه نمی‌روند و عده‌ای هم که می‌آیند سرکوب و سرخورده می‌شوند. برخی هم سرکلاس می‌نشینند و مدرک می‌گیرند و نظام سیاسی خودشان را به شکل ضعیف بازتولید می‌کنند.