شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#ایران#انسانی#مسئولیت#گمشده#امروز#چیست؟

گمشده ایران امروز چیست؟

در هر جامعه‌ای با شرایط ایران امروز، به احساس مسئولیت فردی و گروهی بیش از هردوره دیگری نیاز است. زیست مسئولانه، معیاری برای انسانی بودن هر جامعه‌ای محسوب می‌شود.

علی ربیعی: این هفته، بهانه‌ای است تا مروری دوباره داشته باشیم بر سختی زندگی آدمهای تنها، زنان سرپرست خانوار، افراد ناتوان جسمی و ذهنی، زنان آسیب‌دیده، سالمندان بی‌پناه، آسیب‌دیدگان اجتماعی رو به گسترش و انبوهی از کسانی که فرصت‌های برابر را تجربه نمی‌کنند.

کسانی که در هیاهوی زندگی، حتی در مواجهه با مسائلی هرچند کوچک، خود را ناتوان حس‌ می‌کنند، آرزوهایی ساده اما کمتر دست یافتنی از تردد راحت در خیابان، دستی برای خوردن غذا و … گرفته تا نگرانی برای نداشتن فرصت برابر برای تحصیل، دلواپسی برای آینده نامعلوم و دغدغه تامین معاش با شغلی آبرومندانه در سر دارند.

کودکانی که کودکی نکرده و از درک مفهوم خانواده محروم بوده‌اند، اما در ذهن، آرزوهای بزرگ برای آینده را مرور می‌کنند. دردناک است که با تأملی در نوع زندگی برخی از این افراد درمی‌یابیم که تنها سه بار محل زندگی آنها از تولد تا آخر عمرشان عوض می‌شود؛ از شیرخوارگاه به مرکز نگهداری نوجوانان و از آنجا به خانه سالمندان ناتوان جسمی و ذهنی.

این تمام سفر زندگی آنها ست. انبوهی از نقاشی‌های کودکان این چنینی را دیده و به همراه دارم؛ اکنون که به این نقاشی‌ها نگاه می‌کنم، نمی‌دانم در پس این خطوط منقش، چه آرزوهایی نهفته است.

در خانه سوم سالمندانی می‌بینیم که از کودکی تا جوانی و تا به امروز در چهار دیواری‌های تنهایی، با انبوهی از آرزوها و خاطرات؛ داشته و نداشته‌‌ها‌یشان را مرور می‌کنند. راستی، این روزها، تنها بچه‌های دارای معلولیت نیستند که در خیابان رها می‌شوند، بلکه متاسفانه اخبار زیادی از رها شدن سالمندان در خیابان‌ها به گوش می‌رسد.

همچنین باتوجه به نرخ بیکاری زنان و زیست تنهای آنها، مطالعات نشان می‌دهد که یکی از مسائل پیش روی کشور، زنان تنهای فقیر ساکن خانه‌های سالمندان، خواهد بود. چندی پیش در یکی از مراکز یاد شده، با چند تن از این زنان به گفتگو نشسته بودم.

این افراد، بیشتر ناکامی‌های خود را مرور کرده و با حسرت و غم از روزهای از دست رفته، می‌گویند و اندکی هم به خاطرات نوستالژیکشان پل می‌زنند. البته باید در نظر داشت، وضع زنان دارای معلولیت جسمی بسیار تلخ‌تر از سایرین است.

سالانه حدود ۵هزار نفر ورودی کودکان تنها به مراکز نگهداری برآورد می‌شود. نکته بسیار قابل تامل و حائز اهمیت آن است که تا چندی پیش قسمت عمده ورودی‌‌ها از سنین پایین و در بدو تولد، نوزادی و خردسالی بوده است، اما در چند سال اخیر، شاهد بالارفتن سن ورودی‌ها از هشت سال تا بیش از ۱۰ سال هستیم. این امر، رابطه مستقیمی با وضع اقتصادی جامعه و سقوط کردن دهک‌ها به دهک حمایتی است.

سالانه تقریبا بیش از چهار هزار فرزند به سن خروج از مراکز نگهداری می‌رسند که از این میان، حدود دو هزار نفر قبلاً به فرزندخواندگی پذیرفته شده‌ و بقیه نیازمند حمایت‌های بعدی در یک اهتمام عمومی هستند. حدود هزار نفر از این افراد نیز با توانمندسازی اولیه و حمایت مالی می‌توانند در طرح «بازپیوند خانواده» قرار گیرند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد با یک برنامه‌ریزی مناسب و به میدان آوردن نهادهای مدنی و خیرین، امکان بازگشت تعدادی از این افراد به خانواده (در صورت وجود) یا اقوام نزدیک وجود دارد .

به طور کلی، در باره این فرزندانمان، مساله اول، اجتماعی شدن و آمادگی ورود به جامعه است. در جامعه‌ای که متاسفانه هم فرصت‌های برابر برای همه وجود ندارد و هم نوعی بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی به دیگران رواج یافته باشد، این فرزندان نیاز به حمایتهای زیادی دارند‌؛ به ویژه دختران ترخیصی با داشتن نیاز عاطفی فراوان، احتیاج به مراقبت بیشتری دارند.

به نظر می‌رسد در این زمینه دو اقدام موثر می‌تواند راهگشا باشد؛ نخست، ایجاد «خانه‌های میان راهی» که می‌تواند موضوع فعالیت خیرین و افراد مسئولیت پذیر باشدودوم، اشتغال این فرزندان است که به نظر می‌رسد می‌تواند حتی با قوانین حمایتگر جزیی از مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها قرار گیرد. بنگاه‌های خصوصی، شرکت‌های دولتی و خصولتی و نهادهای عمومی می‌توانند در مهارت‌افزایی و به کارگیری این افراد نقش موثر ایفا کنند. به اتاق بازرگانی و صنایع و معدن پیشنهاد می‌کنم مرکزی برای برنامه‌ریزی و گسترش مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و اتاق‌ها برای این امر تمهید کند.

در هر جامعه‌ای با شرایط ایران امروز، به احساس مسئولیت فردی و گروهی بیش از هردوره‌ دیگری نیاز است. زیست مسئولانه، معیاری برای انسانی بودن هر جامعه‌ای محسوب می‌شود. میزان انسانی بودن جامعه، با معیار توجه به این قبیل افراد، سنجیده می‌شود و چه خوب است همه با هم، برای تحقق آرزوهای این افراد زمینه‌سازی کنیم.