شهر خبر

سه طیف اصولگرا؛ فتح بهارستان مقدمه تسخیر پاستور

سه طیف اصولگرا؛ فتح بهارستان مقدمه تسخیر پاستور

نویسنده یادداشت تاکید دارد که انتخابات اسفند ماه تاثیر به سزایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده دارد و از همین روی هر سه طیف اصولگرا استراتژی خود را بر همان اساس خواهند چید. چرا که در صورت تداوم وضع موجود در کشور، احتمال تک دوره ای شدن ریاست جمهوری رئیسی بسیار بالاست.

انتخابات اسفند ماه با نیامدن اصلاح طلبان، میدان وزن کشی جبهه اصولگرایی خواهد بود. جریان های واقع در این جبهه اگرچه از ائتلاف و اتحاد سخن می گویند، اما در نبود رقیب دلیلی برای چنین ائتلافی وجود ندارد. اما اینکه چرا این ائتلاف نمی تواند شکل بگیرد علل روشنی دارد.
سه جریان عمده، درجبهه اصولگرایی حاضر است. جریان موسوم به پایداری این روزها دست بالاتر را در این جریان دارد. آنان با در دست داشتن دولت امیدوارند که مجلسی کاملا همسو با دولت را تشکیل داده تا ریاست جمهوری چهاردهم را هم تضمین کنند. این جریان که نیروهای جوان اصولگرایی را زیر چتر خود گرد آورده، گفتمان سوپر انقلابی را پی‌می‌گیرد. جوانان انقلابی تندرویی که کاستی های وضع موجود را نه در عدم کارایی نظام سیاسی که در تسلط اصلاح طلبان و یا به تعبیر آنان غربگرایان ومماشات نظام با آنان می یابند و گمان دارند که با حذف هر اندیشه مخالف قادرند جامعه آرمانی و یا مدینه النبی را خلق کنند. این گروه بر خلاف دو گروه دیگر از بدنه اجتماعی وسیع تری دربین هواداران اصولگرایی برخوردار است و توانسته صدای تمام ناراضیان از عملکرد نسل های گذشته باشد که گفتمان ایدوئولوژیک نظام سیاسی را باور دارند اما سیاستگذاران گذشته اش را نه. با این بدنه اجتماعی، طیف پایداری و یا خلف آن «شریان» نیازی به ائتلاف با دو جریان دیگر نداشته و دلیلی نمی بیند که بخواهد با دادن فهرست مشترک، از سهم خود به نفع دیگرانی که بدنه متزلزلی دارند بگذرد.
جریان دوم یا جریان اصلی اصولگرایی همان بخش سنتی هستند که تا امروز به دلیل آنکه نسل اول و دوم این جریان را تشکیل می دهند نوعی نقش پدر خواندگی را ایفا کرده اند. این گروه به دلیل سابقه طولانی و داشتن کارنامه ای ناموفق از کمترین اقبال برخوردارند و به همین دلیل بیش از دیگران مایل به ائتلافند. اما مواضع این بخش به علت تضاد فراوان با تندروها نمی تواند با جریان پایداری به توافق برسد. ضمن اینکه اساسا سنتی ها به دلیل داشتن تجربه سیاسی و فهم از نتایج رفتار تندروها دنبال دفع آفت تندروی هستند. اینان ممکن است که با جریان معتدل اصلاح طلبی به توافقاتی دست یابند اما با تندروها چنین توانی را ندارند. از سویی این جریان برای خود به دلیل سابقه مبارزاتی و تجربه سیاسی، حقی بیش از دیگران قائل است، حقی که از سوی دیگران به رسمیت شناجته نمی شود.
جریان سوم یا نواصولگرایان حول قالیباف وضعیتی به غایت متفاوت دارد. این جریان که پایی در میان پایداری ها دارد ،اما چشم امیدش به سنتی هاست. قالیباف بیش از انتخابات مجلس، دیده به دنبال پاستور دوخته و ناکارآمدی دولت رئیسی، فرصتی را فراهم می کند تا بتواند نشان دهد که انتخاب رئیسی به جای او اشتباه بوده است. هرچند نشانه مسلمی از اینکه آمدن او به جای رئیسی می توانست وضع را بهتر کند وجود ندارد اما اینکه رئیسی توانمندی کافی را نداشته امری عیان است که قالیباف می خواهد آن را به رخ بکشد و برای این نیاز است اثبات کند که از اقبال کافی هم نزد افکار عمومی برخوردار است و در صورت پیروزی فهرست او، می تواند به ساختمان پاستور نزدیکتر شود. اما درست به همین دلیل، پایداری ها هم تمام تلاش خود را خواهند کرد تا جلوی تیم قالیباف را که می تواند چوب لای چرخ دولت بگذارد تا از اینکه هست هم ناکارآمدتر باشد، بگیرند. قالیباف پیشتر هم از سوی طیف سنتی رانده شده و شعارهای ۹۶ درصدی هایش با وجود رسوایی «سیسمونی گیت» و «املاک نجومی» خریدار زیادی ندارد . او ممکن است بتواند با حفظ سر لیستی خود با توافق بر انتظارات حداقلی به توافقاتی با طیف سنتی دست یابد. اما آنچه مشخص است آن است که هر دو طیف نهایتا به فهرست هایی جداگانه اما با افرادی مشترک در هر دو فهرست خواهند رسید.
آنچه مشخص است این است که انتخابات اسفند ماه تاثیر به سزایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده دارد و از همین روی هر سه طیف استراتژی خود را بر همان اساس خواهند چید. چرا که در صورت تداوم وضع موجود در کشور، احتمال تک دوره ای شدن ریاست جمهوری رئیسی بسیار بالاست. پس طبیعتا نیروهای پایداری لازم است تا با پررنگ تر کردن مسائل ایدئولوژیک وکمرنگ تر کردن مسائل اقتصادی، وفاداری نیروهای هوادار دولت را تقویت کنند. اما طیف نزدیک به قالیباف دقیقا بر عکس با تکیه بر بحران اقتصادی کشور می تواند کار دولت رئیسی را یکسره کند.اما جریان سنتی بیش از آنکه خود رئیسی برایش اهمیت داشته باشد این حلقه اطراف اوست که نگرانش کرده و در نتیجه مجبور است که او هم از رئیسی عقب بنشیند.به این ترتیب با نبود رقیبی قدر که ائتلافی استراتژیک را ضروری کند و برای اولین بار در طول تاریح جمهوری اسلامی با نگاه به دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴، ائتلاف در جریان اصولگرایی با شرایط فعلی غیر ممکن است.

در واقع اگر خوب نگاه کنیم در صورت نیامدن اصلاح طلبان ، آمدن اصولگرایان با یک لیست، کمی تمسخر آمیز به نظر می رسد.یعنی یک عده مشخص می آیند ، همان ها هم رای می آورند. پس چه نیازی به برگزاری انتخابات با آن همه هزینه؟

۲۱۶۲۱۶