شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:##یاد#یادبود#روز‌هایی#گذشت

یاد و یادبود روز‌هایی که گذشت

خیلی مهم است که شما دوستی داشته باشید که بتوانید علایق خود را با او در میان بگذارید، این به انگیزه داشتن شما کمک می‌کند.

وجیهه تیموری در یادداشتی در ضمیمه امروز آفتاب مهتاب روزنامه اطلاعات نوشت: هفته قبل می‌خواستم درباره کاربرد ریاضی در زندگی بنویسم. چون 17 تیر،  به عنوان روز ریاضی در جهان جشن گرفته می‌شود تا اهمیت ترکیب ریاضی و فناوری را یادآوری کند؛ روزی برای تجلیل از دستاوردهای حاصل از ترکیب رشته ریاضی و فناوری و اینکه چگونه می‌تواند در سال‌های آینده برای جهان مفید باشد و ... که به دلیل تعطیلی عید غدیر، آفتاب‌مهتاب چاپ نشد.

دوست داشتم بگویم که وقتی خودم دانش‌آموز دبیرستانی بودم، چه قدر عاشق جبر و مثلثات و هندسه بودم (و البته از ریاضی جدید خیلی بدم می‌آمد) و وقتی یک مسأله یا معادله را حل می‌کردم و به جواب می‌رسیدم، انگار یک پرچم روی ماه کاشته‌ام و فتح دیگری به فتوحاتم اضافه شده‌است.

با این حال همیشه برایم سؤال بود این فرمول‌ها که می‌خوانیم به چه درد ما می‌خورند؟ مثلا کدام مسأله زندگی عادی و روزمره را قرار است با انتگرال یا جذر یا کتانژانت حل کنیم؟ 

همه ما تقریبا از فایده جدول ضرب حفظ‌ کردن و انواع ضرب و تقسیم را بلد بودن، آگاهیم؛ زیرا با این دانش ها، حساب و کتاب هر روز زندگی‌مان را به راحتی انجام می‌دهیم. حتی انواع فرمول‌های مربوط به محیط و مساحت و حجم اشکال هندسی و زاویه و قوس و درجه و ... را هم خواه ناخواه به کار می‌بریم تا اندازه پارچه‌ای که می‌خواهیم با آن خیاطی کنیم یا موکت و فرشی که می‌خواهیم برای کف اتاقمان بخریم را به‌دست بیاوریم.

این حد از کاربرد ریاضی را همه تجربه کردیم؛ ولی با فرمول اتحاد اول در جبر، چه چیزی حل می‌شود؟ 

اصلا کسانی که استاد ریاضی محض هستند و مدام با اعداد و مسأله و معادله و فرمول سروکار دارند، آیا در زندگی عادی‌شان، اهل گریه و خنده و بازی و فیلم و بستنی و تفریح و شوخی و دلتنگی و ... هم هستند یا خیلی جدی و عصاقورت داده به دنیا نگاه می‌کنند؟

جواب همه این پرسش‌ها را هنوز کامل نمی‌دانم؛ هیچ مسأله‌ای از زندگی‌ام را با انتگرال حل نکرده‌ام، مهندس هم نشدم که تأثیر ریاضی در فناوری را بدانم، ولی فهمیدم خیلی از بازی‌هایی که در بچگی انجام می‌دادیم، معماری و طراحی هرچیزی از اسباب‌بازی و گلدان و قابلمه تا نمای ساختمان و تصاویر آتش‌بازی و طراحی فضای سبز یک باغ بزرگ شهری و ... همه و همه، برگرفته از نقوش هندسی و تکرار زوایا و خطوط هستند.

ریاضی و رسم و اندازه‌گیری، بخش جدانشدنی زندگی عادی و روزمره است.

درباره زندگی دانشمندان ریاضیدان هم به زندگی اسطوره معاصر ریاضی قرن، مرحوم مریم میرزاخانی که نگاه کردم دیدم پر از شوق و شور و شیطنت بوده‌است، اهل اردوی دانشجویی و کوهنوردی و شنا، اهل زندگی و ازدواج و مادری‌کردن، اهل مبارزه با بیماری و تا آخرین لحظه برای دخترش قصه خواندن. اصلا همین جملات مریم در مصاحبه‌های مختلف با رسانه‌ها، پاسخ همه پرسش‌های ماست درباره نگاه یک ریاضیدان موفق  به زندگی و جهان:  

* کشیدن ایده‌ها به شما کمک می کند که با موضوع ارتباط بهتری برقرار کنید و زوایای جدیدی از آن را ببینید. لازم نیست تمامی جزئیات را بنویسید؛ فقط نکات اصلی را بنویسید و ارتباط بین افکار خود را طراحی کنید
* وقتی که بچه بودم رویایم این بود که نویسنده شوم. هیجان‌انگیزترین لحظاتم را به خواندن رمان می‌گذراندم.  در واقع هر چیزی را به دستم می‌رسید می‌خواندم.
* خیلی مهم است که شما دوستی داشته باشید که بتوانید علایق خود را با او در میان بگذارید، این به انگیزه داشتن شما کمک می‌کند.
* من فکر نمی‌کنم که همه باید ریاضیدان شوند اما فکر می‌کنم که بیشتر دانش آموزان به ریاضی توجه کافی نمی‌کنند.
* نه تنها سؤال، بلکه شیوه‌ای که شما سعی می‌کنید آن را حل کنید، هم مهم است.
* بدون علاقه داشتن به ریاضی، ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما ریاضیات، زیباییِ خود را فقط به افراد صبور نشان می‌دهد.
* باارزش‌ترین بخش ریاضی، لحظه‌ای است که می‌گویی آها! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید؛ احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.

2

18 تیر، روز  درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده و بازنویس خوب کشورمان در سال ۱۳۸8بود. این روز را به عنوان روز رسمی ادبیات کودک و نوجوان در  ایران نامگذاری کرده‌اند. زنده‌یاد آذریزدی پرتیراژترین نویسنده‌ تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران است. از نظر من، ادبیات کودک و نوجوان برای همه سنین، حرف و حال خوب دارد. حتی گاهی یک اثر موفق می‌تواند روی مردم کشورهای مختلف اثر بگذارد و حرف دل همه آدم‌ها یا همه کودکان و نوجوانان باشد. مثلا «شازده کوچولو» را همه مردم جهان در همه سال‌های عمر می‌توانند بخوانند و شیفته جملاتش بشوند.

ماهی سیاه کوچولو، نوشته صمد بهرنگی هم یک داستان ایرانی است که افراد زیادی در سراسر جهان با علاقه آن را خوانده‌اند.

به نظر شما آثاری که روی مردمان مختلف در دوران گوناگون اثر می‌گذارند، چه حرفی برای خواندن دارند؟ 

اگر همین ماهی سیاه کوچولو را مرور کنیم، راز محبوبیت و ماندگاری‌اش را می‌فهمیم:

زبان داستان، بسیار روان و ساده و صمیمی است و همه می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.
داستان درباره دنیای واقعی و زندگی واقعی است؛ از خطرها و افق‌های وسیع می‌گوید، از شکستن حصارهایی  که هر انسانی ممکن است به دور خود بکشد و پایش را از آن بیرون نگذارد. 
داستان زندگی ماهی سیاه کوچولو می‌تواند شبیه داستان زندگی ما باشد و افق دید فوق‌العاده‌ای به کودکان و نوجوانان می‌دهد تا به‌جای عادت کردن به کارهای روزمره و تکراری،  دنبال کشف شگفتی‌های جهان بروند و از تجربه‌کردن نترسند: 
«می‌خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست. ممکن است فکر کنی که یک کسی این حرف‌ها را به ماهی کوچولو یاد داده، اما بدان که من خودم خیلی وقت است در این فکرم. البته خیلی چیزها هم از این و آن یاد گرفته‌ام؛ مثلا این را فهمیده‌ام که بیشتر ماهی‌ها موقع پیری شکایت می‌کنند که زندگی‌شان را بیخودی تلف کرده‌اند. دایم ناله و نفرین می‌کنند و از همه چیز شکایت دارند. من می‌خواهم بدانم که راستی‌راستی زندگی یعنی این‌که توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ؟ یا این‌که طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟»

3
سه شنبه عصر، هنوز نوشتن مطالب این شماره ضمیمه تمام نشده بود که خبر آمد احمدرضا احمدی درگذشت؛ پسرک کوچکی که در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ به دنیا آمد و  در ۲۰ تیر ۱۴۰۲ به عنوان پیرمردی نویسنده از دنیا رفت ولی از خود قصه‌ها و سروده‌هایی باقی گذاشت که  نسل‌های بسیاری می‌توانند با خواندن آنها، عاشق زندگی شوند و دنبال زیبایی و سادگی بروند.
سفرت بخیر آقای نویسنده!
حواست به صدای خنده‌ دوستان کوچکت باشد که چطور در باد می‌پیچد تا به گوش تو برسد.