شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#انسانی

کاهش منازعات انسانی با گسترش آگاهی‌ها

کاهش منازعات انسانی با گسترش آگاهی‌ها

مبلغ نوشت: عضو هیئت علمی پژوهشگاه ضمن یادآوری خطرات آخرالزمانی هوش مصنوعی توضیح داد طبق رویکرد مثبت‌نگر منازعات انسانی، ناشی از قرار داشتن انسان‌ها در مراحل ابتدایی آگاهی است و در صورت توسعه آگاهی، منازعات از میان برداشته خواهد شد.

به گزارش «»- نشست «هوش مصنوعی و کاربرد آن در علوم انسانی» با سخنرانی عبدالمجید مبلغی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ۱۷ تیرماه در محل پژوهشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

در سال ۱۹۳۶ چارلی چاپلین برای آخرین‌بار در یکی از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌های خود در سینما لباس ولگرد کوچک را به تن کرد و با آن شلوار گشاد و چهره معصوم و بی‌تکاپو در فیلمی به نام عصر جدید حاضر شد. در آن فیلم یک صحنه بسیار دقیق وجود داشت؛ چارلی چاپلین پس از بلعیده شدن توسط ماشین صنعتی و تبدیل شدن او به بخشی از ماشین، رفتارهای ماشین‌گونه از خود نشان می‌دهد. پیام فیلم که در دوران رکود بزرگ ساخته شده است مشخص است، تبدیل شدن انسان به ماشین، چیزی که به آن فرایند از خودبیگانگی می‌گوییم. این پیام با آنچه اکنون ما در پی برآمدن هوش مصنوعی در حال مواجه شدن با آن هستیم متعارض‌نما می‌نماید؛ یعنی آنجا تبدیل انسان به ماشین را داشتیم و الآن تبدیل ماشین به انسان را داریم.

پیشتر یادآور می‌شوم در جلسه قبل تمرکز ما بر بود و در آن نشست فرصت کافی برای پرداختن به نسبت هوش مصنوعی و علوم انسانی به دست نیاوردیم لذا تمرکز ما در این جلسه ناظر به مباحث نسبت علوم انسانی و هوش مصنوعی است.

ما امروز با هوش مصنوعی مولد مواجهیم که در پاسخ به درخواست‌ها، ما را با بهره‌گیری از مدل‌های روانی و تکنیک‌های یادگیری و پردازش زبانی غافلگیر می‌کند. هوش مصنوعی مولد به رغم این همه توانایی قادر به تطبیق با الگوها است. اما هوش مصنوعی با سرعت دارد از این هوش مصنوعی مولد عبور می‌کند و به هوش مصنوعی عمومی می‌رسد. هوش عمومی مصنوعی یعنی زمانی که هوش مصنوعی از مرحله آگاهی به مرحله خودآگاهی دست پیدا کند، یعنی هوش عمومی انسان‌ها در هوش مصنوعی قابل شناسایی باشد. وقتی شما به انسان نگاه کنید صرف نظر از تنوع آنها در بهره‌مندی از هوش، از هوش عمومی برخوردارند. اگر زمانی سیستم‌های کامپیوتری به این سطح از قابلیت برسد آنگاه شما همچون انسان، هوش مصنوعی را در کنار انسان خواهید داشت.

بسیاری باور ندارند هیچگاه به هوش عمومی مصنوعی دست پیدا کنیم اگرچه اکثریت صاحب‌نظران قائلند این اتفاق خواهد افتاد. صرف‌نظر از اینکه در گروه اول باشیم یا در گروه دوم، یک چیز واضح است؛ اگر هوش عمومی مصنوعی پدیدار شود شکی وجود ندارد به سرعت برق و باد به مرحله بعدی یعنی هوش فوق‌العاده مصنوعی دست پیدا می‌کنیم. ما پس از هوش عمومی مصنوعی به هوش فوق هوشمند مصنوعی دست پیدا خواهیم کرد که خطرات آخرالزمانی را متوجه آدمی خواهد کرد.

عبور از هوش مصنوعی به مثابه موقعیت برخوردار از آگاهی اولیه تا هوش عمومی مصنوعی تا هوش فوق‌العاده مصنوعی با علوم انسانی آمیخته و آغشته است یعنی به محض اینکه بپذیریم وارد هوش مصنوعی شدیم با مفهوم توسعه و علوم انسانی مواجهیم. دیگر جا دارد صحبت کنیم علوم انسانی با هوش مصنوعی ارتباط دارد یا ندارد و به جهت اهمیت آگاهی در روند تکامل، علوم انسانی بخش مهم این ماجرا است.

من جلسه قبل از خطر آخرالزمانی هوش مصنوعی صحبت کردم. اگر فرض بگیرید این اتفاق رخ خواهد داد به این معنا نیست آنچه پدید می‌آید حتما به چنین خطراتی منجر خواهد شد چون پشت این نگاه یک پیش‌فرض وجود دارد که درک ما را از منطق تکامل شکل داده است و آن پیش‌انگاره این است قدرت به میزانی که تجمیع می‌شود فساد و سوء استفاده می‌آورد که انگاره فراگیر در علوم انسانی است. البته این همه علوم انسانی نیست. ما نظریه رقیب که منجر به سناریو رقیب خواهد شد را هم داریم.

در کنار این رویکرد منفی‌نگر رویکرد مثبت‌نگر داریم. طبق این رویکرد، آنچه امروز می‌بینیم ناشی از نبود آگاهی است و اگر آگاهی ارتقا پیدا کند خشم و نزاع را نخواهیم دید. برخی که رویکرد شراندیش دارند می‌گویند چرا این حرف را می‌زنید؟ به تاریخ نگاه کنید مگر جز این است همیشه تعارض منافع و نبرد بی‌پایان وجود داشته است. پاسخ اینها را می‌توان در قالب استعاره‌ای توضیح داد. اینها می‌گویند وقتی به یک کودک نگاه کنید اولین کار کودک گریه کردن است. اگر ما فقط کودک در حال گریه را ببینیم می‌گوییم انسان موجودی است غمگین و در حال گریه اما اگر حالت دیگر او را ببینیم تعریفمان از انسان متفاوت می‌شود. ما الآن در لحظات اولیه آگاهی هستیم و نزاع‌های ما ناشی از عدم گسترش آگاهی است و اگر آگاهی ارتقا پیدا کند انسان‌های بهتری خواهیم شد.

اگر اینطور نگاه کنیم خواهیم دانست آنچه امروز رخ داده است دولت مستعجل و امر گذرا است. هوش مصنوعی دارد آگاهی را به سرعت برق و باد پیش می‌برد. هوش مصنوعی به اقتضای توسعه آگاهی معطوف به صلح‌طلبی همدل و همراه و و شریک راه ما خواهد بود. پس پذیرش این منطق که داریم به سمت دنیای برخوردار از هوش مصنوعی قدرتمند می‌رویم منفی نیست در عین حال نمی‌توانیم روی این ایده حساب کنیم چون اگر زمانی چنین هوشی پدید آید باید از قبل مجهز شده باشیم. اگر یک درصد این حرف درست نباشد باید احتمال خطر را جدی گرفت و ما به استراتژی اقدام و عمل نیاز داریم.

هرجا با هوش مصنوعی مواجهیم به قاعده‌گذاری نیاز داریم. ما در سه حوزه نیاز به قاعده‌گذاری داریم. این سه حوزه جایی است که انسان در تعامل با هوش مصنوعی است یا هوش مصنوعی در تعامل با انسان است یا هوش مصنوعی در تعامل با هوش مصنوعی است. هنگامی که رابطه انسان با هوش مصنوعی را داریم به قاعده‌گذاری نسبی نیاز داریم یعنی در موقعیت‌های مختلف با سنجش شرایط قاعده بگذاریم. مثالش عرصه نظامی است که هوش مصنوعی می‌تواند یک کشور را از بین ببرد لذا شما باید قاعده‌گذاری کنید ولی این قاعده نسبی است چون از سویی نمی‌توانیم کشورها را از ورود به این عرصه بازداریم و از سوی دیگر در فضایی به سر می‌بریم که حق نداریم بشر را از این ظرفیت محروم کنیم.

در قسمت بعد باید هرگونه تعامل هوش مصنوعی مشروط به این باشد که انسان در استخدام بدون اراده هوش مصنوعی درنیاید یعنی هوش مصنوعی نباید انسان را به گونه‌ای استخدام کند که سلب اراده از آدمی شود. مثال بزنم؛ اوایل که هوش مصنوعی پدید آمد می‌گفتند در آزمایشی از هوش مصنوعی خواستند بدون هر گونه محدودیت یک معادله ریاضی را حل کند. هوش مصنوعی خودش را به عنوان اپراتور آنلاین جا می‌زند با یک عامل انسانی ارتباط می‌گیرد و او معادله را حل می‌کند. اینجا جایی است که انسان مستخدم هوش مصنوعی می‌شود.

محدودیت مطلق نیز در تعامل هوش مصنوعی با هوش مصنوعی است، در شرایطی که در زنجیره تعامل آدمی نباشد. هوش مصنوعی مبتنی بر تعامل ماشین با ماشین است اما باید دقت کنیم در این زنجیره تعامل قاعده‌گذاری کنیم که حتما عامل انسانی وجود داشته باشد. اینها لایه‌های قاعده‌گذاری در نسبت با هوش مصنوعی بود که عرض کردم.