شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#انسانی#مجموعه#خانه#اندیشمندان#حوض#نقاشی

خانه اندیشمندان و حوض نقاشی

سید عبدالجواد موسوی
خانه اندیشمندان و حوض نقاشی

حقیقتش را بخواهید هیچ چیزی درباره خانه اندیشمندان علوم انسانی نمی دانم. البته چندباری در آن جا شاهد برنامه های خوبی بوده ام اما چیزی درباره این که چه کسانی آن مجموعه را می گردانند و یا اصلا نحوه اداره آن جا چگونه است نمی دانم‌.

شایعاتی شنیده ام اما در حد همان شایعات آن ها را جدی می گیرم و صبر می کنم تا حقیقت ماجرا آشکار شود. اما چیزی که مسلم است و در آن شک و تردیدی ندارم این که نحوه برخورد آن هایی که می خواهند آن مجموعه را از دست کسانی دربیاورند و یا ماهیت آن جا را دگرگون کنند اصلا مناسب نیست. این شکل از برخورد البته سابقه دارد و قبلا هم مشابه آن ها را دیده ایم و امیدوار بودیم حالا که بحمدلله همه چیز یکدست شده است و زور برادران هم بیشتر شده دوستان کمی مهربانانه تر رفتار کنند. این شکل از رفتار بیشتر از سوی کسانی سر می زند که نمی توانند از طریق قانونی کارشان را پیش ببرند و یا در حقشان اجحاف شده و مجبورند به شکل خلاف آمد عادت حقشان را پس بگیرند. به نظرم اگر حقیقتا آن مکان توسط کسی یا کسانی تصرف غیرقانونی شده صریح و شفاف اطلاع رسانی کنند و واقع ماجرا را بازگو کنند و مطمئن باشند اگر حرفشان معقول و مجاب کننده باشد هیچ کس نمی تواند ان قلت بیاورد.

دیگر این که فرض هم تخلفی صورت گرفته باشد آیا شهرداری مجاز است همان گونه که با دستفروشان مقابله می کند با اهل فرهنگ هم همان رویه را در پیش بگیرد و فی المثل با استخدام چند آدم قوی هیکل مشکلش را رفع کند؟ این حرف به معنای دفاع از نحوه برخورد با دستفروشان نیست. راقم این سطور بارها درباره این شکل از رفتارهای خشن و زشت شهرداری در دوره های مختلف مطلب نوشته است و اصلا برخورد قهرآمیز را شایسته هیچ انسانی نمی داند اما بالاخره هر کاری دستورالعمل های ویژه خود را دارد و نمی توان با یک شکل از حکمرانی با همه برخورد کرد مگر آن که معتقد باشیم این هم نوعی از عدل است یعنی ظلم بالسویه.

از قدیم برخی از دوستان خیلی فرهنگی ما معتقد به در اختیار گرفتن همه دم و دستگاه های فرهنگی بودند و منتظر بودند جایی گُل کند تا بروند و آن جا را در اختیار بگیرند و دگرگونش کنند. البته گاهی میزان دگرگونی از دست عزیزان در می رفت و منجر به تعطیلی و یا تغییر کاربری آن مکان فرهنگی

می شد که بگذاریم و بگذریم. فقط یک پیشنهاد دارم که بارها هم آن را تکرار کرده ام و باز هم تکرار می کنم: حالا که دور دور عزیزانِ‌ دگرگون کننده است چرا طرحی نو در نمی افکنند؟ حالا که هم نیرو به اندازه کافی موجود است و هم بودجه به اندازه وفور، به جای شخم زدن محصولات دیگران زمین خودتان را بیل بزنید و باقیات صالحاتی از خودتان به جا بگذارید. سخت است؟ خیلی سخت است؟ می دانم ولی چاره ای نیست. فردا روز همه جاهایی که باید فتح کنید تمام می شوند و آن وقت کسی هم نیست که او را مسئول اوضاع بدِ‌ فرهنگی بدانید. آن وقت به قول آقای علی معلم:

در این عشرت سرا از جوش اوباشی و عیاشی

علی القصه خواهد ماند و حوضش حوض نقاشی

5757