شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:##امام#علی#(ع)#کنار#رسول#خدا#(ص)

امام علی (ع) در کنار رسول خدا (ص)

رسول خدا در یکی از قطعی‌ترین فضایل امام، یعنی حدیث منزلت، نسبت علی را با خود همچون نسبت هارون با موسی دانست. هر بار که مشکلی پیش می‌آمد و نیاز به آن داشت تا کسی برای اصلاح کار‌ها اعزام شود، پیامبر (ص) امام علی (ع) را می‌فرستاد.

رسول جعفریان: امام علی علیه السلام این افتخار را داشت که از کودکی در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله رشد یافت. در این باره نقل های جالبی وجود دارد که ابن ابی الحدید آنها را یکجا گرد آورده است. از جمله از زید بن علی بن الحسین(ع) نقل شده است که در آن دوران، رسول خدا گوشت و خرما را در دهان شان نرم کرده تا خوردن آن راحت تر شده، آنگاه آن را در دهان امام می گذاشت.

به دلیل همین قرابت بود که امام نخستین کسی بود که به رسول خدا ایمان آورد. او خود فرمود: «لم یسبقنی الا رسول الله بالصلاة». در این باره به قدری شواهد وجود دارد که جای هیچ گونه تردیدی را به افراد منصف باقی نمی گذارد. درباره اسلام آوردن امام گزارش شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از او دعوت کردند تا اسلام را بپذیرد. این امر بلوغ فکری امام را نشان می دهد. مسعودی می گوید: برخی سن امام را در وقت اسلام آوردن کم گفته اند تا بگویند او در زمانی که اسلام آورده طفلی بیش نبوده است.

حقیقت آن است که پیامبر(ص) قدرشناس اصحاب فداکار بود. زمانی که از جان گذشتگی امام علی علیه السلام را در همه صحنه ها می دید، چگونه می توانست او را همانند دیگران بداند؟ این امر سبب شد تا در هر فرصت مناسبی، با فرمایشاتی که درباره خصایص و ویژگی های آن حضرت می فرمود، قدر و اعتبار او را به مردم بنمایاند. اینها اموری است که ما به عنوان فضایل امام در مصادر معتبر حدیثی و تاریخی داریم.

بعدها زمانی که کتاب های حدیث در قرن دوم تدوین شد، کسانی که جامع و راوی این کتب روایی بودند، عمدتاً متأثر ازگرایش های عثمانی مذهبانی بودند که برای امام فضیلتی را تحمل نمی کردند. به علاوه، آنچه را طرفداران اموی و عثمانی در دوران بنی امیه درباره خلفا و مدافعان صحابی آنها ساخته بودند، نقل می کردند. بخشی از این جعلیات، اموری بود که در اصل، از فضایل امام بود و به خلفا نسبت داده شده بود، اما این تحریفات راه به جایی نبرد. زیرا تا حدی فضایل نقل شده امام جدی و راویان آن مورد اعتماد بودند که به هر روی در کتاب ها باقی ماند. در این زمینه راویان کوفی نقش مهمی در حفظ این فضایل داشتند.

احمد بن حنبل می گوید: آن اندازه که برای علی علیه السلام فضایل صحیحه وارد شده، برای هیچ یک از صحابه وارد نشده است. همو می گوید: «ان ابن ابی طالب لایقاس به احد». از میان این فضایل، روایاتی را می توان مطرح کرد که کوچکترین تردیدی در درستی آنها وجود ندارد. برخی از این نقل ها به قدری اهمیت دارد که به تنهایی قادر است شخصیتی عظیم از امام را در دیدگان رسول خدا برای ما ترسیم کند.

ابوسعید خدری می گوید: «کان لعلی من النبی صلی الله علیه و آله دخلة لیست لاحد، و کان للنبی صلی الله علیه و آله من علی دخلة لیست لاحد غیره فکانت دخلة النبی صلی الله علیه و آله من علی ان النبی صلی الله علیه و آله کان یدخل علیهم کل یوم»؛ علی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و آمدی داشت که کسی جز او نداشت. همین طور پیامبر صلی الله علیه و آله نزد علی رفت و آمدی داشت که برای کسی جز او نبود. رفت و آمد پیامبر چنان بود که هر روز بر آنها وارد می شد. زید بن ثابت نیز به امام می گوید: و «انت من رسول الله صلی الله علیه و آله بالمکان الذی لایعدله احد». زید زمانی این سخن را می گوید که سرسختانه از عثمان طرفداری می کرد. همین سبب شده بود که امام چنان رسول خدا را بشناسد که دیگر اصحاب آن چنان معرفتی را نداشتند.

یکی از شواهد اعتنای رسول خدا به امام آن بود که دخترش فاطمه را که از زنان برگزیده عالم بود، به عقد آن حضرت درآورد. پیش از آن ابوبکر و عمر به خواستگاری رفته بودند و حضرت قبول نکرده بود. زمانی که امام به خواستگاری رفت، آن حضرت پذیرفت و فرمود: «لست بدجال»؛ فاطمه از آن توست.

زمانی که امام با حضرت فاطمه ازدواج کرد، حضرت از او خواست تا خانه ای پیدا کند. حضرت خانه ای دور یافت. پس از ازدواج، رسول خدا (ص) ازآنها خواست تا نزد او باشند. این کار با گذشت حارثة بن نعمان و واگذاری خانه اش انجام شد. شاید به همین دلیل بود که عبدالله بن عمر می گوید: اگر می خواهید موقعیت علی را نزد پیامبر بدانید، موقعیت خانه او را نسبت به آن حضرت نگاه کنید.

در جریان اخوّت، رسول خدا(ص)، علی علیه السلام را به عنوان «برادر» خود برگزید. زمانی که رسول خدا خطبه می خواند، امام علی در فاصله ای دورتر سخنان آن حضرت را بازگو می کرد. و آنگاه که پیامبر خشمگین می شد، کسی جز امام جرأت سخن گفتن با وی را نداشت.مردم علی (ع) را واسطه خود در حل مسائل شان قرار می دادند. سنّیان از عایشه نقل کرده اند که گفت: از زنان فاطمه(س) و از مردان علی(ع)، محبوب ترین اشخاص نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند.

رسول خدا در یکی از قطعی ترین فضایل امام، یعنی حدیث منزلت، نسبت علی را با خود همچون نسبت هارون با موسی دانست. هر بار که مشکلی پیش می آمد و نیاز به آن داشت تا کسی برای اصلاح کارها اعزام شود، پیامبر(ص) امام علی(ع) را می فرستاد.

از امام پرسیدند که چگونه است که شما بیش از دیگر صحابه حدیث نقل می کنید؟ آن حضرت فرمود: «لانی کنت اذا سالته انبانی و اذا سکت ابتدانی»؛ زیرا زمانی که از آن حضرت سؤال می کردم، به من علم می آموخت و زمانی که ساکت می شدم، آن حضرت خود آغاز سخن می کرد. آن حضرت می فرمود: من به نکته مجهولی برنخوردم، جز آنکه درباره آن از رسول خدا سؤال کردم و پاسخ آن را در خاطرم نگه داشتم. و می فرمود: هر چه از رسول خدا شنیدم، حفظ کردم و هیچگاه چیزی را فراموش نکردم.

امام در نامه ای نوشت: «و انا من رسول الله کالصنو من الصنو و الذراع والعضد»؛ من و رسول خدا چون دو شاخه ایم از یک درخت رسته و چون آرنج به بازو بسته. امام می فرمود: من همچون نوزاد شتری که دنبال مادرش می رود، دنباله رو پیامبر بودم. و می فرمود: «انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعة قط»؛ من حتی لحظه ای در مقابل خدا و رسول اظهار مخالفت نکردم.

در مساله اعلام برائت، خداوند به رسولش فرمود: این پیام را یا باید خودت به مردم ابلاغ کنی یا کسی که از تو باشد. به همین دلیل بود که آن حضرت، یکی از صحابه را از نیمه راه باز گرداند و پیام را به امام علی علیه السلام داد تا در روز حج اکبر بخواند. امام در خطبه قاصعه درباره نزدیکی خود به پیامبر جملات زیبایی دارد. آن حضرت می فرماید: شما می دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خویشاوندی ام با او در چه نسبت است؟ آنگاه که کودک بودم، مرا در کنار خود می نهاد و بر سینه خویشم جا می داد و در بستر خود می خوابانید؛ چنان که تنم را به تن خویش می سود و بوی خوشش را به من می بویانید.

و گاه بود که چیزی را می جوید و سپس آن را به من می خورانید. از من دروغی در گفتار ندید و خطایی در کردار نشنید. هنگامی که از شیر گرفته شد، خدا بزرگترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشین او فرمود تا راههای بزرگواری را پیمود و خوی های نیکوی جهان را فراهم نمود. و من در پی او بودم، چنان که شتر بچه در پی مادر.

هر روز بر من از اخلاق خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت. هر سال در حرا خلوت می گزید، من او را می دیدم و جز من کسی وی را نمی دید. آن هنگام جز خانه ای که رسول خدا صلی الله علیه و آله و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه ای مسلمانی راه نیافته بود و من سومین آنان بود. روشنایی وحی و پیامبری را می دیدم و بوی نبوت را می شنودم.

امام آن چنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک بود که می فرمود: به خدا سوگند آیه ای فرود نیامد، مگر آن که من آگاهم که درباره چه و در کجا نازل شده است. ابن عباس می گوید: خداوند

سوره ای را فرود نفرستاد، جز آن که علی امیر و شریف آن بود. خداوند اصحاب محمد صلی الله علیه و آله را معاتبه کرد، اما درباره علی جز به نیکی چیزی نفرمود.

احمد بن حنبل درباره شگفتی کسانی که از این که علی قسیم بهشت و جهنم باشد، می گفت: مگر روایت نشده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی فرمود: «لا یحبّک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق»؟ گفتند: آری. گفت: از آنجا که مومن جایش در بهشت است و منافق در آتش، بنابر این علی

علیه السلام تقسیم کننده بهشت و جهنم است. عمر بن عبدالعزیز می گفت: اگر این مردم نفهم، از آنچه ما درباره علی می دانستیم، آگاه بودند، دو نفرشان از ما متابعت نمی کردند.

سلمان می گفت: اگر علی از میان شما برود، کسی نیست تا از اسرار پیامبرتان برای شما بگوید. ابن ابی الحدید به درستی می گوید: هیچ کس به اندازه ابوطالب و فرزندانش، علی و جعفر، پیامبر صلی الله علیه و آله را یاری نکردند. زمانی که کسی به خاطر مساله ای از امام، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت کرد، آن حضرت سه بار فرمود: «علی را راحت بگذارید، «فان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مؤمن».

امام در شب هجرت، جان پیامبر صلی الله علیه و آله را نجات داد. در بدر نزدیک به سی تن از مشرکان را به قتل رساند. در احد، در حالی که بسیاری از صحنه جنگ گریختند، در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله ماند و جان آن حضرت را نجات داد. یک ضربه شمشیر علی در خندق، که بر عمروبن عبدود فرود آمد، به گفته پیامبر، برتر از عبادت جن و انس دانسته شد. این ضربت باعث شد تا دشمن به هزیمت کشانده شود.

حضرت علی(ع) در اغلب جنگ ها پرچمدار سپاه اسلام بود. بی شک، در میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله، کسی دانش امام را نداشته است. این مطلبی است که در کلام خود رسول خدا و اصحاب آمده و تاریخ نیز بر آن گواهی داده است. این سخن رسول خدا که فرمود: «انا مدینة العلم و علی بابها»، بهترین گواه بر این مطلب است. سخن خود امام علیه السلام در بالای منبر به این که: «سلونی قبل از تفقدونی»،نشانگر دانش برتر امام بود. این ادّعایی بود که به قول سعید بن مسیب، هیچ کس از صحابه جز امام آن را مطرح نکرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام را موظف کرد تا به مردم وضو و سنت تعلیم دهد. عایشه که دشمنی اش نسبت به فاطمه و علی علیهما السلام به همان زمان پیامبر صلی الله علیه و آله باز می گشت، می گفت: علی اعلم الناس بالسنه.عطا از تابعین معروف می گفت: علی علیه السلام فقیه ترین فرد از میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله است.عمر بن عبدالعزیز نیز، امام را زاهدترین اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله خواند. در این باب و خصایص و فضایل امام می توان صدها صفحه مطلب نوشت.

امام علی در کنار رسول خدا

از آغاز، تربیت امام زیر نظر مستقیم رسول خدا صلی الله علیه و آله شروع شد و تا رحلت آن حضرت ادامه یافت. در تاریخ، کمتر زمانی را می توان یافت که علی علیه السلام در کنار پیامبر نباشد یا صحنه ای با حضور آن حضرت تحقق پذیرد که علی در آن حضور نداشته باشد. اگر بخواهیم از رابطه اخوتی که بعدها بین پیامبر اکرم و علی علیه السلام، توسط خود رسول خدا به وجود آمد، تحلیل واقع بینانه ای ارائه دهیم، باید آن را نشانی از همدمی و همراهی مداوم این دو در تمام ادوار زندگی بدانیم.

امام این همراهی را در جملات متعدد و در قالب تمثیلات زیبایی بازگو می نماید که به ترتیب در خطبه ها ۱۹۰، ۱۹۵ و ۲۰۸ آمده است: «و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه: من همچون نوزاد شتری که به دنبال مادرش می رود ، پیرو و دنباله رو پیامبر بودم.» نتیجه چنین پیوند عمیق و محکمی در میان آن دو، همان بود که می فرماید : «انی لم ارد علی اللّه و لا رسوله ساعة قطَ: حتی لحظه ای در مقابل خدا و رسولش اظهار مخالفت نکردم.» این نزدیکی و قرابت فرصتی بود تا امام از دریای بیکران علوم و دانشهای رسول خدا بهره وافی برگیرد، چنانکه می فرماید : «و کان لا یمرنی من ذلک شیء الا سألته عنه و حفظته: به نکته مبهم و نامعلومی برنخوردم، جز آنکه درباره آن، از رسول خدا سؤال کردم و پاسخ آن را در خاطرم نگه داشتم.»

طبیعی است که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله شهر علم باشد، علی علیه السلام باید باب آن به حساب آید؛ چرا که او تنها کسی بود که به طور مداوم و پیوسته، با چنان دریایی از علم، رابطه مستقیم داشت.

پیامبر صلی الله علیه و آله علی را به برادری خویش برگزید تا این رابطه استوارتر شود و درمقام بیان این همتایی و برادری فرمود : «علی منی» و جبرئیل گفت : «انا منکما». مردم که چنین ارتباطی را می دیدند، علی را واسطه خود با پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده و پرسشهای خود را از طریق او، از پیامبر

صلی الله علیه و آله می پرسیدند. بنا به نقل از«الانساب الاشراف»، ابوسعید خدری در توصیف این رابطه می گوید: «کانت لعلی دخلة لم تکن لأحد من الناس: علی علیه السلام زمان ملاقات خاصی با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت که برای هیچ کس دیگر چنین منزلتی وجود نداشت.»