شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#انتخابات#تهران

تحلیل باهنر از مهندسی انتخابات و شیوه پیروزی تندروها / باهنر: همه می گویند «بیایید با من وحدت کنید»

تحلیل باهنر از مهندسی انتخابات و شیوه پیروزی تندروها  / باهنر: همه می گویند «بیایید با من وحدت کنید»

نامه نیوز نوشت: رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: ۵ یا ۶ فهرست می خواهد در تهران ارائه شود. باید تلاش کنیم هر کدام اینها قدری از ایده آل های‌شان کوتاه بیایند تا به یک فهرست ۳۰ نفره برسند.

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی اسفند امسال برگزار می شود و جریانات سیاسی از هم اکنون در تدارک حضور در این رقابت هستند. به همین منظور با مهندس محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو مجمع تشیخص مصلحت نظام درباره آرایش انتخابات پیش رو به گفت وگو نشستیم.

هدف گذاری و امید ما همین است که همه اینها با هم مجتمع شوند و یک لیست دهند اما به لحاظ تحلیلی معتقدم ۱۰۰ درصد نمی شود. بخش هایی از اینها نمی آیند.

ما یک حزب داریم که می گوید «از فهرست ۳۰ نفره شهر تهران باید ۱۵ نفر از نیروهای من باشد». مثلا پایداری می گوید «۱۵ نامزد لیست تهران باید از طرف من باشد، اگر موافقت نکنید فهرست مستقل می دهم».

همین را می گویم. ببخشید بچه ای قهر کرده بود می گفت «شام نمی خورم»، پدر و مادرش گفتند «این خودش را لوس کرده» مقداری غذا برایش نگه داشتند، بچه سرش را از زیر پتو درآورد و گفت «من که شام نمی خورم، برای هر کس نگه می دارید، کمش است»، حالا این دوستان می گویند «ما می خواهیم مستقل لیست بدهیم». آخر این حرف ها فقط برای چانه زنی است. تصور من این است که روز آخر می آیند و می گویند «این مقدار کم مان است ولی اشکال ندارد».

بله، پایداری درست است که این حرف می زند و می گوید «اکثریت رأی را دارد» ولی الان در تهران چند درصد رأی دارد؛ کافی است یک پایش میدانی بگذارد و این موضوع را بررسی کند. هم اکنون یک زمزمه ای را از برخی دوستان می شنویم که می گویند «مشارکت حداقلی، پیروزی حداکثری»، البته ان‌شاءالله که پایداری ها جزء این افراد نیستند چون این حرف دقیقا ضد و خلاف مشی مقام معظم رهبری است. رهبر معظم انقلاب در این دوره از انتخابات موضوع مشارکت را کلید زدند. ما می گوییم «زمانی می توان افتخار کرد که مشارکت در انتخابات حداکثری شود و ما پیروز میدان شویم والا پیروز شدن در مشارکت حداقلی افتخاری ندارد.»

یک دلخوری هایی وجود دارد. همه می گویند «بیایید با من وحدت کنید». وحدت زمانی اتفاق می افتد که دو طرف به آن سمت حرکت کنند و نهایتا در نقطه سومی با هم به وحدت برسند اما اگر هر کسی سر جای خودش بایستد و انتظار داشته باشد که دیگران برای وحدت به سمت او بروند، وحدت حاصل نمی شود. معتقدم اصولگرایی شبیه یک صف به طول ۱۰۰ متر است. ۲۰ متر اول اگر بگویید «برو کلاه بیار، سر می آورد» اما ۲۰ متر پایانی بنا به ملاحظاتی که دارند می خواهند اصولگرایی شان مخفی بماند. حالا کسی که می خواهد محور جریان باشد می تواند به دو شکل عمل کند، نخست آنکه قید ۲۰ متر اول و ۲۰ متر آخر را بزند و با ۶۰ متر میانی کار کند؛ نتیجه این رویکرد آن می شود که فراکسیون اکثریت تبدیل به فراکسیون اقلیت می شود. اگر جریانی می خواهد فراکسیون اکثریت مجلس را در اختیار داشته باشد باید هم هوای نفر اول و هم هوای نفر آخر صف را داشته باشد یعنی حتی یک نفر هم از دست نرود ضمن آنکه به جذب چند نفر اول صف جناح رقیب نیز طمع کند. در این شرایط ایفای نقش محور جریان بودن خیلی سخت است چون یک حرف می زند اما دو تعبیر متضاد از آن می شود، یعنی اول صفی ها حرف هایش را کُندروانه و آخر صفی ها حرفایش را تندروانه تعبیر می کنند. معتقدم کسی که محور قرار می گیرد باید هوای همه صف را داشته باشد.

شورای ائتلاف هم با توجه به موفقیتش در انتخابات مجلس و شورای شهر الان می گوید «همه بیایند پیرامون من وحدت کنند». نمی‌شود فرضا قالیباف، پایداری و شورای ائتلاف خواهان کل لیست باشند.

فرض کنید مجموعه آقای قالیباف همه لیست تهران را بخواهد. مجموعه پایداری هم همه لیست را بخواهد. مجموعه آقای حداد هم بخواهند همه لیست را داشته باشند. شورای وحدت نیز بدش نمی آید که همه لیست را داشته باشد. کل نمایندگانی که از تهران به مجلس راه پیدا می کنند ۳۰ نفر هستند، پس یک فهرست ۳۰ نفره باید تدوین شود نه ۵ فهرست ۳۰ نماینده. بالاخره همه باید با هم کار کنیم، کوتاه بیاییم تا روی یک فهرست ۳۰ نفره به نتیجه برسیم و توافق کنیم.

اصولگرای موفق آن است که نه در ایده آل هایش غرق شود و نه تسلیم واقعیت ها شود. اگر کسی غرق در ایده آل هایش شود می رود داخل ابرها و دیگر با جامعه کاری ندارد، نتیجه آن می شود که مثلا شورای وحدت ۲۹۰ نامزد خوب و عالی برای انتخابات مجلس معرفی می کند اما فقط ۱۰ نفرشان رأی آورند. البته این هم نمی شود که به قیمت رأی آوری در انتخابات مجلس از هر کسی حمایت کنیم. معتقدم ما باید از نامزدهای خوبی حمایت کنیم که رأی می آورند. اگر یک نامزدی نمره ۱۸ داشت اما زمینه رأی نداشت، بهتر است به نامزدی دارای مقبولیت اجتماعی با نمره ۱۴ اکتفا کنیم؛ هر چند از دیدگاه ایده آلی عدول اتفاق افتاده است اما از نظر واقعیات یک آدم با نمره قبولی در اصولگرایی راهی مجلس شده است. در مجموع خدا نکند زمان انتخابات شاهد باشیم که شورای وحدت، پایداری و شورای ائتلاف هر کدام یک لیست مستقل بدهند چون آنجا می شود نقطه شکست.

بله همین است که می گویم ۵ یا ۶ فهرست می خواهد در تهران ارائه شود. باید تلاش کنیم هر کدام اینها قدری از ایده آل های شان کوتاه بیایند تا به یک فهرست ۳۰ نفره برسند که شاید ایده آل شان نباشد اما نامزدهای این فهرست می توانند به مجلس راه پیدا کنند و برخی حفره های مجلس را پر کنند.

تحلیلی خیر چون توفیقی در این مسیر نمی بینم. اگر لیست اصولگرایان ناب شامل خالص سازان، لیست اعتدالیون و لیست اصلاح طلبان خوش خیم و معتقد به نظام را در انتخابات داشته باشیم رقابت خوبی شکل می گیرد.

زمان مرحوم آیت الله مهدوی کنی نشستیم و منشوری نوشتیم که اصولگرا کسی است که این کارها را انجام دهد و این کارها را انجام ندهد اما این معیارها به تدریج مخدوش شد به عبارت دیگر اوضاع مانیفستی اصولگرایی و اصلاح طلبی به هم ریخته است و دوباره باید آرایش سیاسی در طول زمان به تدریج شکل بگیرد. این که شورای وحدت به کدام یک از سه فهرستی که نام بردم نزدیک شود بستگی به رفتار خودشان دارد.

رهبر انقلاب وقتی در سال ۹۷ بیانیه پرمحتوای گام دوم را صادر کردند که به اعتقاد من مانیفست ۴۰ سال دوم انقلاب است. ایشان در آن بیانیه از جوانان مطالبه کردند و تأکید داشتند که نسل جوان نسل پویا است. برخی این رهنمود رهبر معظم انقلاب را تعبیر به آن کردند که باید همه مراکز قدرت را به جوان ها داد که بعدها رهبر معظم انقلاب در یک سخنرانی تبیین کردند و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را مثال زند و گفتند «منظور از جوان گرایی، پیرزدایی نبود بلکه باید تلفیقی از نیروی جوانی و تجربه شکل بگیرد». در همین مدت شاهد بودیم برخی نمایندگان جوان که هم اکنون در مجلس هستند بعضی وقت ها کم تجربی شان مشکلاتی ایجاد می کند یعنی هدف شان خیر است اما نتیجه کارشان شر می شود. معتقدم مجلس جایی نیست که بگوییم برای آزمون و خطا نیرو به آنجا می فرستیم. در حوزه اجرا نیز همین است، حوزه اجرایی حاکمیت اصلا جای آزمون و خطا نیست.

این نوعی هنجارشکنی است. رفتن و آمدن دولت سازوکار دارد. همین مجلس یازدهم وقتی شروع کار کرد برخی از نمایندگان دنبال عدم کفایت سیاسی آقای روحانی بودند. حتی یادم هست سال ۹۰ که آقای احمدی نژاد ۱۰ روزی خانه نشینی کرد برخی دوستان دو آتیشه او در مجلس پیش من آمدند و موضوع در دستور قرار گرفتن عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را خواستار شدند که من خیلی با آنها برخورد کردم و گفتم «از خیلی رفتارهای احمدی نژاد خوشم نمی آید اما عدم کفایت سیاسی کار کوچک و ساده ای نیست». معتقدم از این اصل قانون اساسی ما یک مرتبه درباره بنی صدر استفاده کردیم و امیدواریم و دعا می کنم که دیگر تا انقلاب حضرت مهدی (عج) دیگر لازم نباشد که از این اصل استفاده کنیم. عزل شدن حق بنی صدر بود اما بعد آن خسارات زیادی همچون حوادث تروریستی هفتم تیر و هشتم شهریور و جنگ های خیابانی به کشور وارد شد. در مجموع اینکه برخی برای آمدن به صحنه انتخابات شرط می گذارند، معنا ندارد. آقای حجاریان برای آمدن شما حاکمیت شرط می گذارد، نه آنکه شما برای حاکمیت شرط بگذارید. اگر خواستید وارد انتخابات شوید یکسری شرط و شروط است، اینها را بپذیرید بعد تشریف بیاورید.



۲۱۶۲۲۰