به گزارش«اطلاعات آنلاین»، زهره شریفی دریادداشتی درضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت:«حاجی» و «حاجیه خانم» القاب معروفی است که میدانیم همراه نام مردان و زنانی میشود که در میان خانوادههای ایرانی توفیق رفتن به سفر مکه را پیدا می کنند و حج واجب را به جا میآورند. واجب شرعی که چند وقت قبل از انجام آن تا پایان و برگشتن زائران به خانههایشان همراه با برپایی مراسمهایی است که از همان زمانهای قدیم هم شوق و شور و نشاطی را برای تمام اعضای خانواده زائر تا فامیل و آشنا و همسایهها و حتی اهل محل به همراه داشت.
روز دهم «ذی الحجه» برای تمام خانوادهها
در این میان، جشن «عید قربان» همانطور که در زمان ما از اهمیت بیشتری نسبت به دیگر مراسمهای ایام حج دارد در گذشته، کمتر از صد سال پیش و قبل از آن مهمترین مراسم در ماه ذی الحجه بود.
چنانکه تمام خانوادهها از ثروتمندان گرفته تا طبقه متوسط و تهیدست در این جشن با شکوه که در محل زندگیشان برپا میشد شرکت میکردند. حتی به زمان شاهان قاجار برگزاری جشن عید قربان که اتفاق اصلی آن در شهر قربانی کردن شتر بود، با نمایش و شکوه خاصی در پایتخت با حضور تمام مردم و خود شاه برگزار میشد.
خبر آمدن عید با فریاد: ای گوسفند قربانی!
البته جدای آن مراسم اصلی که به صورت نمایشی در شهر برگزار میشد، برخی از خانوادهها جدای از خانوادههایی که خودشان حاجی داشتند، در همان روز شتر یا گوسفندی را قربانی میکردند، تا جایی که از دو روز مانده به عید گلههای کوچک و بزرگ ترجیحا گوسفند قربانی، کوچهو محلات را پر کرده و با فریاد:ای گوسفند قربانی! به مردم خبر آمدن عید قربان را میدادند و این قربانی کردن تا جایی بود که گاهی حاجی که حتی پول خرید گوسفند را نداشت به خاطر آبرو و حرف و حدیث مردم با هزار سختی گوسفندی را قربانی میکرد.
پیچیدن بوی کباب تا صدای موسیقی از خانهها
در روز دهم ذی الحجه در تمام ایران به خصوص در خیابانها و بازارهای تهران مراسم جشن و شادی برپا میشد. بیشتر مغازهها بسته شده و بوی کباب شتر و گوشت قربانی از خانهها به مشام میرسید.
در این میان عدهای هم دور کوچهها به راه میافتادند و پوست شترهای قربانی را از خانوادهها میخریدند. در همه جا با تأکید بر اینکه باید در آن روز همه شاد باشند مردم با لباسهای نو و مرتب و با نشاط در رفت و آمد بودند و به هم تبریک میگفتند و به هم هدیه میدادند. خانوادهها سر در مغازهها و خانههایشان را به نشان آمدن عید قربان پرچم میزدند و صدای موسیقی و شادی از هر طرف به گوش میرسید.
ارثی خانوادگی برای «شاه شتر قربانی»
اما قربانی کردن شتر معروف با حضور تمام خانوادهها طور دیگری بود، به این صورت که شتر سالم و بدون عیب و نقصی را روز نهم ذیالحجه به بهترین شکل زینت و آرایش کرده تا برای روز دهم یعنی صبح عید قربان به سمت میدان اصلی شهر حرکت دهند.
شخصی که مسئول حرکت دادن این شتر بود نسل به نسل این مسئولیت از خانواده اش به او رسیده بود که معروف به «شاه ِ شتر قربانی» میشد. این شاه بدل با پوشیدن لباسهای فاخر سوار بر شتر همراه با جار و جنجال و هیاهو به همراه دسته موزیک و عدهای سوار و پیاده به سمت میدان اصلی شهر حرکت میکرد.
گوشت قربانی برای تمام خانوادهها
بعد از قربانی کردن شتر قبل از آنکه مردم برای گرفتن تکهای از گوشت قربانی به نیت تبرک به آن حمله ور شود هر یک از اصناف یک قسمت از گوشت آن حیوان را برای خود برمی داشتند. مثلاً آهنگرها، رانهای شتر، خیاطها، سر و گردن و بقیه نیز به همین ترتیب یک قسمت خاصی از بدن شتر را به عنوان تبرک میبریدند.
بعد از عید هم بعضی از خانوادهها به باور آنکه چشم گوسفند قربانی برای رفع چشم زخم مناسب است آن را خشک کرده و همراه خود میکردند، یا تکه نباتی را هنگام سر بریدن در دهان قربانی گذاشته و بعد آن را برای رفع لال شدن هنگام نزاع، و آسان گذشتن از پل صراط میخوردند یا در کفن میگذاشتند و البته از گوشتش هم غذا پخته برای درمان بیماری بدون آنکه غذای دیگری بدهند، به خورد بیمار میدادند.
عبادت خانوادهها به دور از خرافههای رایج
البته جدای از باورهای خرافی که در بین بعضی از خانوادهها به ویژه در زمان قاجار رواج داشت، بیشتر خانوادهها در این ماه به عبادتهای معروف از روزه گرفتن تا خواندن نمازهای مستحبی به نیت ائمه(ع) از جمله نماز حضرت زهرا(س) یا امام محمد باقر(ع) مشغول بودند. تا رسیدن روز عرفه که باز خانوادهها مانند عید قربان لباس نو و تمیز میپوشیدند و به هم تبریک میگفتند و اعمالی از قبیل غسل و خواندن زیارت امام حسین(ع) و دیگر مناجاتها که در زمان ما هم معروف است انجام میدادند.