شهر خبر

ریاست زنان بر جبهه اصلاحات و تاثیر آن بر اصولگرایان

تبسم نمازی*
ریاست زنان بر جبهه اصلاحات و تاثیر آن بر اصولگرایان

اگر بگوییم مطرح کردن بحث ریاست یک زن بر پارلمان، بحثی است که با حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان دیر یا زود باید جدی گرفته شده، و از سوی اصولگرایان نیز محتمل به نظر می رسد. این آخرین فرضی است که می تواند به عنوان یک امر مثبت برای حضور یک زن در ریاست جبهه اصلاحات مطرح کرد. 

خانم آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت، پس از کناره گیری بهزاد نبوی، سیاست ورز کهنه کار، به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب شد. هر چند این انتخاب به دلیل شرایط خاص اجتماعی کشور، از سوی مخالفان داخلی و خارجی این جریان، ارزیابی شد، اما این انتخاب می تواند از چند منظر حائز اهمیت باشد؛ اول آنکه با وجود انتقادات گسترده نسبت به این انتخاب، حتی اگر بپذیریم که چنین باشد، این پیام را به بدنه جامعه منتقل می کند که این جریان خواست جامعه را بعد از جنبش «زن زندگی ازادی» دریافته و در جهت تحقق آن حرکت های بعدی خود را هم پیش خواهد برد. می توان انتظار داشت که اصلاح طلبان در صورت رسیدن به این نتیجه که باید در انتخابات اسفند ماه شرکت کنند، به سر لیستی یک زن رسیده و حتی برای ریاست مجلس یک زن تلاش کنند که کاری است بدیع ومی تواند از سوی جامعه مورد اقبال قرار گیرد و به افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات بینجامد.
از منظر دوم با فرض نیامدن اصلاح طلبان به صحنه انتخابات، باز هم ریاست یک زن، بر جبهه آنان، به عنوان عاملی مثبت می تواند در آینده به معادلات سیاسی وارد شده و امکان بسط بدنه اجتماعی آنان را فراهم کند. در حال حاضر از سوی جریان مقابل به نظر نمی رسد که قصدی برای کمک به رونق انتخابات وجود داشته باشد و انشقاق و دعواهای درون گروهی جریان اصولگرایان تندرو و با توجه به نزدیکی این جریان به نهادهای ناظر، حکایت از آن دارد که قرار نیست فیلترهای شورای نگهبان فراخ تر شود که در آن صورت طبیعتا از بیم فعال شدن جریان رقیب باید شاهد انسجام بیشتر در میان دو جناح اصولگرایان تندرو یعنی دو جناح ائتلاف و حدت می بودیم که به دلیل کارکردی شدن اقتصاد، چنین نیست. همچنین اصرار تندروهای پایداری به طرح تناسبی شدن انتخابات تهران هم موید این امر است. چرا که تناسبی شدن انتخابات تهران، امکان ائتلاف در درون اصولگرایان را گرفته و بدین ترتیب اعتدالگرایان از شانس کمتری برای کسب کرسی های مجلس برخوردار خواهند شد.

بدین ترتیب با کم شدن امکان حضور اصلاح طلبان در انتخابات اسفند ماه، قطعا امید به بخش «جامعه زنان» کشور است که حداقل از سوی اصلاح طلبان جدی‌تر گرفته خواهند شد و راه، برای رشد سیاسی آنان و ایجاد توازن نیروهای سیاسی بیشتر خواهد شد. آن هم در شرایطی که تبعیض جنسیتی حتی صدای نمایندگان فراکسیون زنان مجلس اصولگرای یازدهم را برای انتخاب هیات رئیسه مجلس در آورده بود، این شانس را به اصلاح طلبان خواهد داد تا به کمک جامعه زنان، یکدیگر را تقویت کنند. آنان در آینده ناچارند برای آنکه نشان دهند رفتارشان در این برهه خاص صرفا نمایشی نبوده و واقعا خواهان بها دادن به حضور زنان در عرصه های جدی تر سیاسی هستند، بر همین مدار حرکت کرده و امکان عقب نشینی ندارند. اما توقع بیشتر آن است تا زنان خود با تلاش بیشتری در گرفتن حق خود حرکت کرده، فضا را برای خود باز کنند. اخبار شنیده شده از اکراه تعداد دیگری از بانوان برای نامزدی ریاست جبهه اصلاح طلبان حکایت می کند. این موضوع نشان می دهد هنوز اعتماد به نفس کافی در زنان برای پذیرش مسئولیت های سخت وجود ندارد. مسئولیت هایی که در بزنگاه هایی می تواند پر ریسک باشد و آنان کماکان بیشتر دنبال جایگاه هایی امن و بدون آسیب هستند. این موضوع انتخاب خانم منصوری را از موقعیت ویژه برخوردار می کند. از این رو در رویکردی مشابه بی راه نخواهد بود اگر بگوییم مطرح کردن بحث ریاست یک زن بر پارلمان، بحثی است که با حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان دیر یا زود باید جدی گرفته شده، و از سوی اصولگرایان نیز محتمل به نظر می رسد. این آخرین فرضی است که می تواند به عنوان یک امر مثبت برای حضور یک زن در ریاست جبهه اصلاحات مطرح کرد.

216216