شهر خبر

احمدی نژاد صنعت نساجی را نابود کرد

مدیرعامل کارخانه یزدباف گفت:در دوره احمدی‌نژاد عملا صنعت نابود شد و کارخانجاتی مانند نساجی تهران، نساجی جهان، نساجی مازندران و نساجی کاشان تعطیل شدند.

به گزارش«اطلاعات آنلاین»، بخش اول و دوم گزارش روزنامه اطلاعات درباره کارخانه نساجی یزدباف درروزهای گذشته منتشرشد.

بخش سوم این گزارش را می خوانید:

یزدباف یکی از برند‌های نساجی کشور است که در کنار بافت پارچه، دوخت برخی از انواع پوشاک را نیز در دستور کار خود قرار داده و هدف آن، توسعه در بخش محصولات کامل یعنی پوشاک زنانه، مردانه، بچگانه و ست‌های آشپزخانه و اتاق خواب است.

با مهندس محمدعلی منتظری، مدیر ارشد و مسئول واحد دوخت و دوز کل مجموعه‌ یزدباف برای بازدید از چند کارگاه در سطح شهر و صحبت با کارکنان، روانه کارگاه‌ها شدیم. او گفت که یزدباف از دیرباز قسمت دوخت داشته، ولی اکنون با تأکیدات و تصمیمات اتخاذشده توسط مهندس محمد ضرابیه، مدیرعامل یزدباف، مرحله دوخت وسعت یافته و بیش از ۵۰۰ نفر در بیش از ۱۰۰ کارگاه مشغول به کار هستند. اکثر این افراد شاغل کسانی هستند که از مرحله مقدماتی آموزش، کار با دستگاه و چرخ را در خود همین محیط کار یاد گرفته و با اشتغال در این واحدهای کارگری توانستند هم هنری بیاموزند و هم با درآمدزایی مقبول به زندگی خود سامان ببخشند.

کارگاهی که از آن بازدید کردیم کارگاه عدالت نام داشت، کارگاهی در مرکز شهر (بلوار دانشجو) که هدف از تأسیس آن حمایت از زندانیان و خانواده‎های آنان است. آقای ضرابیه با نگرشی که نسبت به حمایت از اقشار آسیب‎پذیر دارد با این شرط اقدام به برپایی کارگاه‌ها کرد که بیش از ۷۰ درصد پرسنل کارگاه از خود زندانیان و خانواده آنان تأمین شود و با پذیرش این نفرات و ارائه آموزش‌های لازم، بستری فراهم شود تا این اقشار آسیب‌پذیر و نیازمند کمک بتوانند معیشت خود را تأمین کنند.

منتظری در توضیح این کارگاه گفت: کارگاه عدالت، تحت پوشش سازمان انجمن حمایت از زندانیان وابسته به قوه قضاییه است و از سال ۱۳۹۹ با دستور آقای ضرابیه و پیگیری این جانب تأسیس شد. اکنون بخش عمده‌ای از تولیدات این کارگاه، پیراهن مردانه است که روزانه بیش از ۲۵۰ عدد پیراهن تولید می‎شود و بیش از ۷۰ درصد پرسنل این کارگاه، از زندانیان یا خانواده آن‌ها هستند.

مهندس منتظری ادامه داد: این‌جا مثل کارگاه‌های بزرگ دیگر پس از برش و تقسیم کارها، خیاط‌ها وظیفه دارند قطعات را به هم وصل کرده و لباس را تولید کنند. سرعت، میزان تبحر و وجود ماشین‎آلات تخصصی در تولید مدل‌های پوشاک، بیانگر آن است که نیروهایی که شاید تا دیروز میز برش را ندیده بودند و پشت میز چرخ خیاطی ننشسته بودند، به شایستگی آموزش دیده و مهارت کامل را کسب کرده‌اند.

محمدعلی منتظری در مورد حقوق و بیمه گفت: تمام کارکنان بیمه تأمین اجتماعی هستند و طبق قانون وزارت کار به طور کامل به آن‎ها حقوق و دستمزد پرداخت می‌شود. کارگاه یزددوخت که متعلق به خود شرکت است در سال ۱۳۹۰ با سه نفر و پنج عدد چرخ خیاطی معمولی در خیابان شهید صدوقی شمالی، انتهای کوچه راه‌اندازی شد. کنار آن کارگاه اصلی دوخت انواع شلوار لی و کتان قرار دارد، دو سالن چسبیده به هم که در آن حدود ۵۵ نفر پرسنل با تجهیزات به روز مشغول کار هستند که حقوقشان بر اساس قانون کار است و از آن‌جایی که تکه‌دوز هستند، دریافتی اکثریت آن‌ها بیشتر از قانون کار است.

منتظری افزود: این‎جا در ابتدا یک سالن بود ولی از دو سال پیش کار پیشرفت کرد و با خرید ماشین‌آلات و چرخ‌های خیاطی جدید و تخصصی، کار توسعه یافت. هم‎اکنون با انواع چرخ‌های خیاطی موجود و تجهیزات تخصصی موردنیاز و به روز، طرح‌های زیبا و مشتری‌پسندی تولید می‌شود.

منتظری ادامه داد: به طور کلی برای شروع کار کارگاه‎های دوخت باید زیرساخت‌های اولیه و ملزوماتی مهیا شود که شامل مراحل اولیه و نهایی اخذ مجوز، مکان تولیدی و تهیه ادوات چرخ‌های دوخت، میز برش، قیچی‌های برش، پارچه‌ها و… می‌شود.

کارگاه‎های خانگی

در ادامه به اتفاق جناب آقای منتظری از یکی از کارگاه‌های نمونه خانگی که در آن امر دوخت منسوجات صورت می‌پذیرد بازدید کردیم.

آقای منتظری گفت: این کارگاه یکی از کارگاه‌های فعال و برگزیده خانگی در سطح شهر است که از سال ۱۳۹۹ تاکنون توانسته پیشرفت بسیاری داشته باشد و تعداد پرسنل، دستگاه‌ها و حجم تولیدات منسوجات خود را به شکل چشمگیری ارتقا دهد.

وی تأمین به هنگام مواد اولیه اعم از نخ و پارچه باکیفیت یزدباف و اعطای وام برای خرید ماشین‌آلات دوخت را از اهم مسائل اجرایی شده حمایتی از این کارگاه و مجموعه‌های مشابه اعلام می‌کند.

در مدخل ورودی خانه‌ای دوطبقه، بانویی به پیشوازمان می‌آید و به داخل تعارفمان می‌کند. یک کارگاه خانگی نورگیر در طبقه زیرزمین واقع شده که وقتی از پله‌ها پایین می‌روی در سمت راست آن یک میز بزرگ خودنمایی می‌کند و در سمت چپ ۱۵ زن را می‌بینی که پشت چرخ خیاطی و دکمه‌زنی در حال کار دوخت و دوز هستند.

سرکار خانم امامی ‌در تشریح فعالیت کاری خود با بیان این که ابتدا در خود کارگاه‌های یزدباف کار می‌کرده، افزود: حدود چهار سال پیش به خیاطی خانگی روی آوردم و با حمایت همسرم و مساعدت جناب منتظری، شروع کار کارگاه خانگی خود را استارت زدم.

خانم امامی تصریح کرد: اگر این‌جا مأمنی شده برای بانوان دیگر در یکی از محلات شهر، همه و همه از برکت وجود جناب ضرابیه است که خدا خیرش بدهد، بانی شده تا در هر قسمتی از شهر جمعی از بانوان هم‌محله‌ای بتوانند در کارگاه‌های خانگی مشغول کار شوند.

وی در ادامه گفت: کار را در این‌جا با دو چرخ خیاطی ساده شروع کردیم و خدا را شکر در سایه حمایت و کمک و یاری مدیران یزدباف، الان ۱۵ چرخ خیاطی، اعم از چرخ‌های ساده و تخصصی داریم که کارکنان با آن‌ها سفارشات را آماده می‌کنند.

خانم امامی‌ افزود: کار من در ابتدا فقط دوخت لباس‌های بچگانه با پارچه نخی بود ولی با توسعه و اضافه شدن پرسنل و چرخ‌های جدید در این کارگاه که تنها کارگاه خانگی است، لباس‌های لی شامل زنانه و مردانه (مانتو و شلوار زنانه و کت و کاپشن مردانه) تولید می‌شود.

وی تعداد تولیدات خود را روزانه ۱۰۰ دست و ماهیانه حدود ۲۵۰۰ دست اعلام و اضافه کرد: بسته به طرح و پیچیدگی کار از یک سو و از سوی دیگر با توجه به تعداد کارکنان حاضر، تعداد تولیدات ما نوسان می‌یابد. در کل نزدیک به ۱۰۰ خانوار که اکثریتشان بی‌بضاعت بودند، خدا را شکر به لطف آقای ضرابیه به وضعیت مالی مناسب رسیدند. همه در این کارگاه افتخار می‌کنیم که می‌توانیم برای خانواده‌های خود در محیطی امن و در آسایش کامل درآمدزایی کنیم.

خانم امامی ‌در زمان بدرقه از دعای خیری گفت که کارکنان هر روز و سر وقت نماز‌ها برای بانیان ایجاد این کارگاه‌های خانگی می‌کنند و از دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود و کارکنان گفت که می‌ترسند روزی این باب رحمت و نعمت بسته شود.

یکی از کارکنان، زنی میانسال است که با لهجه شیرین یزدی می‌گوید: خدا خیر بدهد آقای ضرابیه را و خدا بیامرزد پدر و مادرشان را که کاری کردند ما بتوانیم نزدیک خانه خودمان کار کنیم و خوب مزد بگیریم.

وی می‌گوید این را هم بنویس که هر  وقت از کنار خانه مادری آقای ضرابیه رد می‌شویم امکان ندارد برای شادی روح پدر و مادرشان فاتحه نخوانیم.

کالای خواب

به گفته جناب منتظری تا قبل از برپایی فروشگاه‌های عرضه مستقیم محصولات، بخش عمده‌ای از تولیدات دوخت و دوز شرکت شامل منسوجات اتاق خواب و آشپزخانه می‌شد ولی با راه‌اندازی و توسعه فروشگاه‌های جدید برای تکمیل سبد محصولات تولیدی نیاز به تولید محصولات جدید، بیش از پیش حیاتی بود و با هدف تنوع‌بخشی به سبد محصولات تولیدی مرغوب درست شده از محصولات یزدباف، کارگاه‌های جدید صنعتی و خانگی در همه سطوح راه‌اندازی شد. اما هنوز یکی از پرطرفدارترین منسوجات مجموعه یزد، سبد محصولات متعلق به تخت و اتاق خواب می‌باشد، کارگاه خانم جلالی.

این کارگاه در یکی دیگر از مناطق شهر قرار دارد که در آن خانم جلالی به همراه دو دختر و یک عروس خود و در روزهایی که سفارش زیاد است با یاری چند نفر دیگر از آشنایان به امر دوخت و دوز انواع کالاهای خواب، روبالشی، روتختی و ملحفه و… می‌پردازد.خانم جلالی از سابقه حدود ۲۰ ساله در مجموعه یزدباف برخوردار است. کارگاه ایشان یکی از کارگاه‌های خانگی است که در یکی از محلات بسیار قدیمی ‌یزد واقع شده و بیشتر محصولات تولیدی آن پیش از تحریم‌ها به خارج از کشور به طور عام و به طور خاص به کشورهای آلمان، یونان و هلند صادر می‌شد.

از دیرباز چند هتل و بیمارستان معروف کشور ژرمن‌ها مشتری پر و پاقرص منسوجات یزدباف بودند و در حال حاضر کالاهای آشپزخانه با هنرمندی خانم جلالی و خانواده صمیمی‌ او با پارچه‌های باکیفیت یزدباف تأمین می‌شود.

تجلی‌بخش کیمیاگری

در جوار کارخانه یزدباف و ورودی فروشگاه‌های عرضه محصولات کارخانه، یک فروشگاه شکیل برای عرضه مستقیم محصولات نساجی هنر دست کارگران زحمتکش خودنمایی می‌کند؛ فروشگاهی که از بامداد تا شامگاه محصولات تولیدی کارخانه را که از مرحله ریسندگی به بافندگی و دوخت رسیده و شامل پارچه، پیراهن، شلوار، مانتو، شال و دیگر منسوجات است، به دست مشتریان و مصرف‎کنندگان می‌رساند. این فروشگاه زیبای پرشده از مصنوعات داخلی، تجلی‌بخش کیمیاگری، یعنی تبدیل عدل پنبه به پارچه و نهایتا محصولات نساجی تن‌پوش و روانداز و روپوش از کتان و نخ و غیره است.

در این فروشگاه که آمیخته‌ای از رنگ و هنر و نظم در چیدمان است با خوش‎برخوردی فروشندگان خانم و آقا، پارچه‌ها و لباس‌های باکیفیت به فروش می‌رسد. محصول پنبه کشاورزان داخلی و خارجی با بهترین دستگاه‌ها ریسندگی شده، طراحی شده، آهار خورده و با تلاش‌های هنر مردان و زنان به مرحله بافندگی و دوخت و دوز رسیده است تا یزدباف در تکمیل زنجیره خود یک محصول بالقوه را به یک کالای بالفعل برای فروش بدل سازد.

به گفته مهندس منتظری، محصولات باکیفیت با قیمت‌های مناسب و طرح‌های متنوع باعث شده محصولات یزدباف انتخاب اول مشتریان خوش سلیقه باشد که در کنار توجه به پوشش زیبا، دنبال محصولات باکیفیت با قیمت متعارف هستند. به گفته وی بیش از ۴۷۰ محصول چه در فروشگاه‌های استان و چه در بیش از ۳۰ فروشگاه دیگر در کل استان‌های کشور به مشتریان عرضه می‌شود که شامل پوشاک آقایان، پوشاک بانوان، پوشاک نوجوانان، پوشاک بچگانه، منسوجات خانگی، رومیزی و… است.مهندس ادامه داد: غیر از فروشگاه‌های اصلی، چندین فروشگاه دیگر هم در خود شهر و نقاط مختلف استان قرار دارد.

شعباتی در دیگر شهرهای استان از جمله اردکان، مهریز، تفت، میبد و ابرکوه به امر فروش محصول می‌پردازند تا همه شهروندان به راحتی و سهولت بتوانند نیاز به منسوجات باکیفیت خود را مرتفع کنند.

او ادامه داد: در دیگر استان‌ها مثل همدان، تهران، اصفهان، البرز، اردبیل، مشهد، لرستان، مازندران، آذربایجان غربی و… نیز به زودی شاهد افتتاح و راه‌اندازی شعبات جدیدی از یزدباف خواهیم بود.

مردی با عِرق یزدی

یک روز بهاری به همراه عکاس روزنامه در دفتر کارخانه یزدباف در تهران، مهمان محمد ضرابیه، مدیرعامل کارخانه می‎شویم.کسی که پیش از آن تنها وصفش را شنیده بودم، با تصوراتم یکی بود: آراسته و خوش‌پوش و خوش‎رو و بادیسیپلین. از او راز ماندگاری یزدباف را پرسیدم، گفت: بله، در ایران مورد مشابهی نداریم که کارخانه‎ای با این وسعت، نزدیک به ۷۰ سال دوام آورده باشد. این عِرق یزدی است که این‌جا را زنده نگه داشته، وگرنه مانند صنایع بزرگ دیگر در کشور، مشکلات پیش روی ما هم کم نبود.

در دوره اول ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، قیمت نفت زیر ۱۰ دلار بود، در دوره دوم ایشان، قیمت نفت بالا رفت اما دلار چندان گران نشد. درنتیجه تاجران با دلار نفتی ارزان‌قیمتی که باید برای هزینه‌های زیربنایی کشور و اقتصاد آینده، مصرف و ذخیره می‌شد، کالاهای خارجی وارد کردند. در دوره احمدی‌نژاد عملا صنعت نابود شد و کارخانجاتی مانند نساجی تهران، نساجی جهان، نساجی مازندران و نساجی کاشان تعطیل شدند؛ این درحالی است که نساجی یکی از صنایع پرسابقه کشور بود. می‎خواستند در یزدباف را هم ببندند اما نتوانستند.

وی در ادامه از تجربیات گذشته خود گفت: در سال ۱۳۴۸ که برای فروش قطعات به کارخانه ارج مراجعه کردم، رئیس بازرگانی آن‌جا‎ مرا به بخش طراحی ماشین‎ لباسشویی برد. آن زمان در بازار ایران، «سامسونگ» و «ال.جی» وجود نداشت و بسیاری از مردم از محصولات تولید کشور خودمان استفاده می‌کردند. در دهه ۵۰ وقتی به عربستان سفر می کردید پارچه های ایرانی را همه‌جا می دیدید. این کارخانجات پرسابقه یک دهه بعد به دست افراد بی ‎تجربه و کم‎اطلاعی افتاد که کار را بلد نبودند.

محمد ضرابیه درباره اقدامات مثبتی که در سه چهارسال اخیر در یزدباف انجام شده گفت: ما به این نتیجه رسیدیم که اگر در کارخانه طرح نویی درنیندازیم، موفقیت دشوار خواهد بود اما انجام کار اجتماعی که خیلی هم به آن علاقه داریم و دلمان می‌خواهد اتفاق بیفتد، آینده کارخانه را بیمه خواهد کرد.

چنین شد که در حال حاضر، خانواده‌های بسیاری از طریق یزدباف زندگی خود را تأمین می‎کنند. فقط زنان در زندان یزد، ماهانه شش‌هزار پیراهن برای ما می‎دوزند، همچنین زنان یزدی در بیش از ۱۰۰ خانه در شهر و در قالب کارگاه‎های خانگی به تولید محصولات یزدباف مشغولند.

آقای ضرابیه در پاسخ به این پرسش که آیا زنان زندانی، نیروی کار ارزان‎تری به حساب می‎آیند یا نه، گفت: اتفاقا بیشترین دستمزد را به آن‎ها می‌دهیم، چون اگر درآمد کافی داشته باشند دیگر به کارهای خلاف رو نخواهند آورد. او افزود: من امیدوارم این کارگاه‎های خانگی کوچک، روزی بدل به کارخانه‎های کوچک و بزرگ شوند.

پرسیدم: اگر مستقل از شما شوند چه؟

لبخند زد: بشوند! به نفع وطن است! اگر قسمت شود و به «ناپل» ایتالیا سفر کنید خواهید دید که صنعت پوشاک آن‎ها به همین نحو عمل می‎کند. کارگاه‎های کوچک و بزرگ، مستقل کار می‎کنند. همه بوتیک‎داران اروپایی با اتومبیل خودشان به آن منطقه می‎روند و خرید عمده انجام می‌دهند.

گفتم: چقدر امیدوارید که ما بتوانیم در این حوزه با ایتالیا رقابت کنیم؟ گفت: خواستن توانستن است. در همین دوسه سال اخیر، بسیاری از مسافرانی که از شهرهای دیگر به یزد می‌آیند برای خرید پوشاک به فروشگاه‎های ما مراجعه می‎کنند.

آقای ضرابیه متولد ۱۳۲۲، هنوز با تلاشی خستگی‌ناپذیر به فکر اجرایی کردن ایده های تازه و کارساز است. او درباره راز این مداومت گفت: به دست آوردن پول آسان است و به دست آوردن اعتبار اجتماعی دشوار اما شیرین. من ۸۰ سال دارم و این‎که می ‎بینید سالمم و به راحتی از پله ها بالا و پایین می‎روم، نتیجه وجدان آسوده و خواب راحت شبانه است. وجدان مانند عضله است، هرروز باید آن را به کار بگیری تا قوی بماند.

دوری در ساختمان زدیم. یک ظرف زغال و سرکه برای ضدعفونی کردن فضا روی تاقچه پاگرد گذاشته بودند. تابلوی زیبایی روی دیوار توجهم را به خود جلب کرد و درباره‌اش پرسیدم. آقای ضرابیه با غرور گفت: «کار یکی از نوه‌های دختری‎ام است، خودش درست کرده. به کار ما علاقه دارد و در همین زمینه هم تحصیل کرده است.» تابلو، کلاژی از پارچه بود که به زیبایی یک دکان بزازی را به تصویر می‌کشید.

برای عکس گرفتن به حیاط رفتیم و آقای ضرابیه ما را در کنار درختان گل دو طرف پله‎ها بدرقه کرد؛ جایی که بر سردرش روی کاشی‌هایی به رنگ آبی فیروزه‎ای و سبز ایرانی نوشته بودند: «شرکت یزدبافر سهامی عامر تأسیس ۱۳۳۵».