شهر خبر

استاندار دوره جنگ تحمیلی: آن زمان، وزیر و وکیل دنبال رانت نبودند/ کار وزارت کشور درست نبوده است

استاندار دوره جنگ تحمیلی: آن زمان، وزیر و وکیل دنبال رانت نبودند/ کار وزارت کشور درست نبوده است

من استاندار لرستان بودم و در بررسی سیلوها دیدیم که سیلوها دارد خالی می شود و به اندازه یک هفته گندم داشتیم، کامیون های گندم از لرستان عبور می کردند و من دستور دادم جلوی کامیون ها را بگیرند و گندم‌هایشان را در سیلوها بفرستند.

امروز حسن عابدینی استاندار دوران جنگ میهمان کافه خبر «خبرآنلاین» بود، وی بین سال‌های ۶۰ تا ۶۸ استاندار سه استان ایران بود، به ترتیب استان‌های لرستان، آذربایجان شرقی و خراسان. وی که خود زمانی بازیکن فوتبال بوده می گوید در آن دوران با فوتبال بیگانه بودم وهمه هم و غم من تعداد شهدا، ارسال نیرو به جبهه و فراهم کردن امکانات برای جنگ بود. با عابدینی در مورد رفتار و نحوه تعامل نمایندگان مجلس آن‌زمان گفت و گو کردم. همچنین از وی در مورد بخشنامه دیروز وزارت کشور پرسیدیم که وی به صراحت گفت کار وزارت کشور درست نبوده است. این گفت و گوی خاطره انگیز را بخوانید:

اصلا شما دهه اول انقلاب را با بعد مقایسه نکنید. انقلاب چند ویژگی داشت ،اول اینکه امام را داشت ،دوم جنگ شروع شد و در دهه اول ما همواره جنگیدیم چه در کردستان و چه در خوزستان برای تثبیت انقلاب البته همه جا باید می جنگیدیم .خوزستان و کردستان قیام داشتند و درمنطقه شمال نیز بعضی وقت ها جنگ داشتیم.

ببینید آن چیزی که در دهه اول اتفاق افتاد این بود که بافت عمومی جامعه نظام را با تمام وجود باور داشت، جنگ را مردم می گرداندند و هیچ کس نمی تواند بگوید من کردم، مردم کردند. مسئولین افتخار می کردند که به مردم خدمت می کنند و خودشان را خادم می دانستند. کوچکترین فخری در وجودشان نبود، نه وزیر و نه وکیل و استاندارو فرماندار. وزیر و وکیل در کنار هم می جنگیدند، ما وزیر اسیر و قائم مقام وزیر اسیر داشتیم. وزیر شهید داریم، نماینده مجلس شهید داریم و شهید شاه آبادی را در منطقه عملیاتی از دست دادیم. استاندارو فرماندار شهید دادیم. پس اینها همه کنار مردم بودند.در بازسازی امکنه عمومی، مردم بلافاصله ساخت‌و ساز شروع می‌شد، ضمن اینکه مهاجر جنگ تحمیلی هم داشتیم. مردم زیر آتش منطقه ای که اشغال شده که نمی توانستند بمانند باید می آمدند عقب و ما باید به آنها اسکان می دادیم و این کار انجام می شد. اردوگاه می زدیم. درحالی که درآمدمان به حداقل رسیده بود، ما از ۸ هزار مگاوات برق، دوهزار تا داشتیم و مردم با کمبودها کنار می آمدند. تقریبا همه پالایشگاه های ما از جنگ آسیب دیده بود و واردات و صادرات نداشتیم، برای کشتی هایی که می آمدند دموراژ می دادیم.

آن زمان من مشاور آقای محلوجی در وزارت دفاع بودم، این خاطره خیلی حرف ها را می زند. من استاندار لرستان بودم و در بررسی سیلوها دیدیم که سیلوها دارد خالی می شود و به اندازه یک هفته گندم داشتیم، کامیون های گندم از لرستان عبور می کردند و من دستور دادم جلوی کامیون ها را بگیرند و به سیلوها بفرستند.

بله به تهران و استان‌های دیگر می‌بردند. گفتم لرستان دارد بی نان می شود و من اول سیلوهای خودم را پر می کنم و بعد می فرستم. آقای محلوجی من را صدا کردند و گفتند چکار دارید می کنید، آقای رجایی تماس گرفته اند و گفته اند این چه کاریست که دارید می کنید، من چه جوابی بدهم ؟ گفتم من زنگ می زنم، گفت خودت زنگ بزن و جواب ایشان را بده. تلفن نخست وزیری ۶۱۶۱ بود و من زنگ زدم و گفتم من عابدینی هستم که جلوی گندم را گرفته ام، آقای رجایی با من امری دارند؟ خود آقای رجایی آمدند پشت خط و گفتند جوان بگذار گندم بیاید، وضع تهران هم خوب نیست. آنچه که داریم بگذار بیاید، توزیع می کنیم وقتی تمام شد همه با هم روزه می گیریم. ببینید نخست وزیر مملکت این باور را داشت که ممکن است سیلوهای ما خالی و خالی تر شود و نان مردم را هم نتوانیم تامین کنیم، ولی از جنگ و دفاع دست نکشیدند. با نهیب ایشان دست های من بالا رفت، نهیبی که پشت آن منطق و عاطفه بود، باعث شد من کوتاه بیایم. حالا می توانید آن را با امروز قیاس کنید.

استاندار دوره جنگ تحمیلی: آن زمان، وزیر و وکیل دنبال رانت نبودند/ کار وزارت کشور درست نبوده است

نه،من محبوبیتی در فوتبال نداشتم و معروفیتی نداشتم ،من آن موقع با فوتبال کاملا بیگانه بودم .

باشه، من تمام وجودم این بود که امروز چند تا شهید می آورند، چقدر نیرو و امکانات برای جبهه باید بفرستیم. اکبر میثاقیان در مشهد آمد پیش من، من استاندار و اکبر فوتبالی ،اکبر گفت حاجی این را می خواهم ،آن را می خواهم و من گفتم پسر جان برو بعد از جنگ بیا، میدانی من الآن باید تا صبح هزار تا کار بکنم. ما هواپیمای صندلی دار نداشتیم نیرو به منطقه امیدیه بفرستیم با «کارگو» فرستادم ،باید نیروهای صف شکن می رفتند و به منطقه می رسیدند. می توانید از آقای روشنک که در بسیج بود بپرسید ،ایشان باورشان نمی شد که استاندار برود در فرودگاه از خلبان ها خواهش کند که اینکار را بکنند. بهزاد نبوی که دبیر اجرایی ستاد بود به من گفت تو نیروهایت را چجوری فرستادی؟ گفتم با قطار ،باورش نمی شد من هواپیما را پرواز دادم.

رفتم سراغ کاپیتان ها ده دقیقه صحبت کردم خواهش کردم و ریش گرو گذاشتم و گفتم آقا من باید هزار تا نیرو به منطقه بفرستم بچه ها دارند در عملیات محاصره می شوند. با آن بافت فکری کسی دنبال رانت نبود،در آن بافت فکری رئیس جمهور در منطقه بود ،نخست وزیر می رفت منطقه،وزرا می رفتند منطقه ،در چنین شرایطی نماینده جرات می کرد بیاید لابی کند؟

اصلا قابل مقایسه نیست.

ما تمام بافت هایمان را پاره کردیم، در کجای دنیا یک نفر می آید می گوید من دوست دارم شهردار شوم و شهردار می شود، و بعد هم بیاید اینجوری با مردم حرف بزند. یکبار به این مردم تهران گفتی آقا من آمده ام خدمت کنم . از چه موضع تفاخری حرف می زنید، حق دارید با مردم اینجوری حرف بزنید؟ شد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ،زدیم، اشتباه کردیم طرف را کُشتیم،کی کرده ؟بروید لااقل یک خُرده مدیریت یاد بگیرید.اگر باور کردی تو نوکر مردم نیستی غلط کردی بر مسند قدرت می نشینی. کسی که باور داشته باشد که دارد برای مردم نوکری می کند آنوقت با مردم راحت است.

یک دوستی تعریف می کرد و می گفت عابدینی تو داشتی می رفتی برای نمایندگی ثبت نام کنی من رسیدم به دفترت و تو گفتی عجله دارم گفتم کجا می روی گفتی می روم برای مجلس ثبت نام کنم، گفتم آخرعابدینی واسه چی ؟ اگر بروی حرف ما مردم را بزنی که بیرون می اندازنت،اگر حرف دولت را بزنی که مردم ترکت می کنند.

دوره ششم

بله

کار وزارت کشور درست نبوده

در مکانیزم فرستادن نماینده به مجلس ممکن است نماینده ایراد داشته باشد و بگویند این رای عامه را ندارد. اما وقتی نماینده رفت و بر کرسی مجلس نشست یک حقوقی دارد و بر اساس این حقوق همیشه می تواند در استان خود تحقیق و تفحص کند و نظارت داشته باشد چرا که باید پاسخگوی مردم باشد. ما باید قائل به این باشیم که این دستگاه ها هم قرینه همدیگر هستند و هم باید هارمونی کل نظام را ایجاد بکنند.شما در راهپیمایی ها و اعتراضات چه می بینید؟تا حالا شنیده اید بر علیه قوه قضاییه شعار دهند؟ک مترین مخاطب در رابطه با مردم قوه فضاییه است؟

چون چهارچوب آن مشخص است، بد است مشخص است، خوب است مشخص است، ولی نماینده مجلس مشخص نیست. می گویند ماشین می گیرد رای عوض می شود خُب چرا ماشین می گیری که رای عوض شود.

وکیل الدوله بودن مانع انجام تعهدات نمایندگان به مردم می شود.

۲۱۶۲۱۲