شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:##باید#بچه#آدم#باشم

من باید یک بچه آدم باشم

من خیلی در تلاشم که یک بچه آدم باشم. چون از وقتی که یادم می‌آید، بابایی و مامان‌پری همیشه دلشان می‌خواسته یک بچه آدم داشته باشند.

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، عاشق آن وقت‌هایی هستم که مامان‌پری از توی آشپزخانه صدایش را بلند می‌کند و با اشتیاق می‌گوید: سهههههیل، بیا ماکارونی!

من از خوشحالی با پاشنه پا، کف اتاقم بپر بپر می‌کنم و با احساس هیجان و التهاب غیرعادی می‌گویم: زنده‌باد ماکارونیییی!

همان موقع مامان‌پری با عصبانیت می‌گوید: مثل بچه آدم راه برو سهیل! اینقدر روی سر این پیرزن مظلوم بالا و پایین نپر. سرش که درد بگیرد، به قرص‌های اعصابش هم اضافه می‌شود. می‌دانی که! اصلاً معلوم نیست بیچاره چه گناهی کرده که شده همسایه ما.

بعد بابایی می‌آید جلوی در اتاقم و در ادامه حرف‌های مامان پری می‌گوید: باور کن بچه آدم، نه شاخ دارد نه دُم سهیل! فقط بچه آدم است!

این حرف را در طول روز چند بار تکرار می‌کند.

من خیلی در تلاشم که یک بچه آدم باشم. چون از وقتی که یادم می‌آید، بابایی و مامان‌پری همیشه دلشان می‌خواسته یک بچه آدم داشته باشند.

فقط حیف که یک بچه آدم، هیچ وقت کف اتاقش بپر بپر نکرده. خب شاید برای اینکه هیچ‌وقت خوشحال نبوده. خانم کاویانی با داشتن آن همه قرص ریز و درشت اعصاب باید می‌شد همسایه یک بچه آدم، نه همسایه ما.

حیف که یک بچه آدم، هیچ وقت مثل من ماکارونی دوست نداشته.

من روی نیمکت چوبی پشت میز آشپزخانه می‌نشینم و رشته‌های بلند و خوشرنگ ماکارونی را دور انگشتم می‌پیچم. این هم مدل ماکارونی خوردن من!

مامان‌پری معمولاً گردنش را کمی کج می‌کند و به چشم‌های من خیره می‌شود:

– مثل بچه آدم غذا بخور سهیل!

یک بچه آدم، از زمین تا آسمان با من فرق دارد. چون هیچ وقت نخواسته مثل من از خوردن ماکارونی کیف کند.

اگر بچه آدم هم یک مامان‌پری داشت که برای خوردن غذای مورد علاقه‌اش صدایش می‌کرد، از خوشحالی نه تنها روی سر خانم کاویانی بپر بپر می‌کرد، بلکه کله ‌ملق* هم می‌زد.

حالا این بچه آدم است که باید تلاش می‌کرد که یک سهیل باشد؛ سهیلی که نه شاخ دارد نه دم!

***

*کله ‌ملق ‌زدن: صورت عامیانه عبارت «کله‌ معلق‌ زدن» است؛ به معنای سر روی زمین گذاشتن و پاها را بالا بردن و به پشت بر زمین آمدن.