شهر خبر

ظریف و سخن ظریف

محسن بهاروند
ظریف و سخن ظریف

خیالبافی، آرزو بافی، فریب و بدنبال آن دروغگویی، نباید به سکه رایج تبدیل شود. چرا نباید چنین شود چون نقطه پایان فراگیریِ این رذائل، تباهی و نابودی است.

محمد جواد ظریف یک شوک جدید بر جسم نیمه جان مباحث سیاسی در ایران وارد کرد. همین یک نکته کافی است که ظریف و حرکت او را گرامی بداریم. بهترین روش درک ظریف و سخنانش این است که او و اقداماتش را در چارچوب منافع ملی بنگریم. نگاه جناحی، انتخاباتی و حزبی به سخن ظریف و سایر دیپلماتهای حرفه ای، جفایی جبران ناپذیر در حق آنان و در حق کشور است. نه او و نه هیچ دیپلمات حرفه ای و با سابقه دیگری در پی تضعیف دولت یا تقویت یک جناح بنفع دیگری نیست.

بجای تلاش برای تخریب شخصیت دیپلمات‌ها و حمله به شخص آنها سعی کنیم آنها را درک کنیم و ببینیم آیا در سخن آنها چه نکته ای برای تامین منافع ملی و ایران نهفته است. نمی توان پیش‌داوری کرد و رای به درستی کامل یا نادرستی سخنی داد. اصلا قضاوت کار درستی نیست. نکته ای را که در جامعه موج ایجاد می کند باید به بحث گذاشت و آن را موضوع بحث نمود تا هم جامعه از خمودگی و بی تفاوتی خارج شود و هم افکار مختلف و متناقض در یک محیط آرام و با نشاط به هم نزدیک شوند.

همین یک نکته ظریف که "سیاست خارجی باید بر اساس امکانات تنظیم شود، نه بر اساس آرزوها" موضوع خوبی است که می توان آن را با حسن نیت و برای یک خروجی سازنده به بحث گذاشت. ظریف نگفت آرزو و آرمان نداشته باشیم. ظریف نگفت چون امکانات نداریم آن را ایجاد نکنیم و چون مردگان در یک نقطه متوقف شویم. برداشت شخص من این است که منظور ظریف این بود که سیاست خارجی یک امر عینی و اجرایی است. در هر لحظه از زمان باید اهدافی را برای آن تعریف کنید که دست یافتنی باشد. سیاست خارجی یک مسئله زمینی و یک موضوع اجرایی است. پس باید ابتدا به امکانات نگاه کنید، بعد برنامه ریزی کنید و سپس گزارش عینی و واقعی به مردم بدهید که تا چه حد به این اهداف دسترسی پیدا کرده اید.

در حوزه های دیگر هم همینطور است. اخیرا معاون وزارت نیرو اعلام کرد، امکان تامین آب با همین امکانات برای دو میلیارد نفر وجود دارد. یا دیگری در عرض یک هفته قصد رفع مشکلات کشور را می کند. یا برای رفع مشکل مسکن یک سال و دو سال در نظر گرفته می شود. خیالبافی، آرزو بافی، فریب و بدنبال آن دروغگویی، نباید به سکه رایج تبدیل شود. چرا نباید چنین شود چون نقطه پایان فراگیریِ این رذائل تباهی و نابودی است. این را باید درک کرد.

اما در سیاست خارجی بیان آرزو بدون در نظر گرفتن امکانات، حساسیت دو چندان دارد. جهانی شدن و ایجاد دهکده جهانی مرکب از همه کشورها، سیاست‌ها و روش‌ها را بطرز شگفت انگیزی به هم پیوند زده است. تجارت، بانکداری، پیشرفت و توسعه کشورها بشدت جهانی، بین المللی و جمعی شده است. هیچ کشوری در انزوا پیشرفت نکرده است. باید اعتماد جامعه بین المللی را به انحا مختلف جلب کرد و در درون آنها جا گرفت تا بتوانیم به توسعه کشور کمک کنیم.

پس ابتدا باید متواضع و تلاشگر و قابل پیش بینی باشیم تا جهان به ما اعتماد کند. پله پله باید امکانات ایجاد کنیم، و برای گذر از یک پله به پله دیگر بر اساس امکاناتِ خود این پله ها مراحل را تعریف کنیم. لازم نیست وقتی در پله پنجم هستیم اقداماتی انجام دهیم که مربوط به پله پنجاهم یا صدم است. لازم نیست وارد تقابلاتی شویم که توان تأمین هزینه آن را نداریم. هر کشوری می تواند وارد یک جنگ شود ولی هر کشوری قادر به تامین هزینه های یک جنگ نیست. سیاست خارجی که بر اساس آرزوها تنظیم شده است، سیاست خارجی هزینه محور است نه سیاست خارجی منافع‌ محور.

هزینه های چنین سیاست خارجی بر گُرده مردم می افتد و آنها بدون اینکه گناهی مرتکب شوند هر روز فقیرتر خواهند شد. چون بیان زودهنگام آرزوها و اقدامات مقطعی در سیاست خارجی بدون تهیه و تأمین امکانات آن باعث بی اعتمادی و ترس دیگران شده و به دشمنان فرصت می دهد که علیه کشور اقدام کرده و هزینه های ما را افزایش دهند، و بانکداری، تجارت خارجی و در نهایت توسعه کشور را با مانع و مخاطره روبرو کنند. در چنین شرایطی، دولت هم مجبور است مختصر درآمدهای خود را صرف مقابله با تهدیدهای خارجی کند و بالاخره نتیجه همه اینها عقب ماندگی کشور از قافله پیشرفت و توسعه است که بزرگترین زیان دیده چنین دور باطلی ملت و مردم خواهند بود.

چرا ما هوشمند نباشیم. آرمان‌ها و آرزوها انسانها و ملت‌ها را زنده نگه می دارند. اما اقدام‌های آرزویی در سیاست خارجی، تیری در پهلوی آرمان‌ها و آرزوها است. راه رسیدن به آرمان‌ها و آرزوها عبور از مسیر واقع گرایی و تحمل سختی های آن است‌. در سیاست خارجی باید قدم به قدم بر اساس امکانات موجود اقدام کرد ولی هدف رسیدن به آرزوها و آرمان‌ها است.

۳۱۱۳۱۱