به گزارش ایکنا، بدحجابی و بیحجابی از پدیدههای چالش آفرین در یکی دو دهه اخیر در کشور است که ذهن مسئولان فرهنگی و مذهبی کشور مذهبی را به خود مشغول کرده است. در این بین راهکارهای مختلفی ارائه شده است و طرحهایی هم از سوی دولت و قوهقضاییه تدوین شده است، اما هنوز مشخص نیست که این برنامهها چقدر در کنترل بیحجابی و افزایش کیفیت حجاب بانوان موثر باشد.
خبرنگار ایکنا در گفتوگو با حسین غفاری، استاد دانشگاه تهران و از شاگردان شهید مطهری به بررسی این موضوع پرداخته است.
ایکنا ـ برخی معتقدند شهید مطهری موافق حجاب اختیاری بودند و حتی ایشان قصد داشتند این موضوع را با امام خمینی(ره) مطرح کنند، شما تا چه حد این مسئله را درست میدانید؟
در بحث حجاب، شاهد رواج اصطلاح «حجاب اجباری» در سالهای اخیر از سوی برخی جریانات داخلی و خارجی بودیم و در مقابل هم گاهی افرادی که خودشان معتقد به حجاب و رعایت آن هستند و رعایت میکنند میگویند بگذارید هر کسی هر نوع پوششی را میخواهد انتخاب کند و آن را به کسانی چون شهید مطهری نسبت میدهند. به نظر بنده این موضوع ناشی از عدم فهم درست ماهیت دین است. دین دو مرحله دارد؛ یک مرتبه دین از مقوله فکر، نظر، عقیده و ایمان است که هر کسی میتواند داشته باشد و خداوند هم بشر را به این سمت میکشاند. در این مرحله قرآن کریم فرموده است: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ یعنی وقتی فرد با دین مواجه شد برای او اکراه ندارد.
صیغه این عبارت خبری است یعنی قطعا نباید اکراهی در دین وجود داشته باشد و دلیل آن هم قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ است؛ برای اینکه در عالم، راه بد و خوب روشن است و انسانها با قلب و اندیشه خود آن را در مییابند بنابراین در هیچ زمینهای در دین اکراه وجود ندارد.
ما مقوله اندکی متمایز از دین یعنی نظام دینی را هم داریم، دین یک عقیده، مکتب و سلسله دستورات است که اگر نظام دینی ایجاد شد آن دین هم محقق خواهد شد؛ البته این مختص دین اسلام یا دین به صورت عام هم نیست بلکه هر عقیده و مکتب و مرام و منسکی مانند کمونیست و لیبرالیست و ... هم باید برای پیادهشدن، نظامی درست کند؛ هیچ عقیدهای نمیتواند در خارج محقق شود مگر اینکه یکسری الزامات عملی داشته باشد. در جامعه لیبرالی هم اگر عقیده لیبرالیزم پیاده نشود فاشیست ایجاد خواهد شد و قطعا آنها اجازه ایجاد هرج ومرج و فاشیسم را نخواهند داد.
اسلام به عنوان یک اندیشه، دین است و این مسئله در باطن هر انسانی که بدون اکراه آن را میپذیرد قابل تحقق است ولی اگر قرار باشد دستورات دین به مرحله اجرا برسد نیازمند نظام اسلامی است و احکام نظام اسلامی از تدین فردی متفاوت است به خصوص اینکه اسلام مبتنی بر ارزشها است.
در اسلام نماز، روزه و یکسری احکام دیگر داریم و از سویی هم گفته شده است که یکسری کارها نباید انجام شود. حال آیا در چنین فرضی درست است هر کسی بگوید من از فلان دستور دینی خوشم نمیآید؟ یکی بگوید من اسلام را قبول دارم ولی شراب میخورم، یکی بگوید دوست دارم به نوامیس مردم تجاوز کنم و دیگری بگوید من میخواهم حجاب نداشته باشم؛ اینکه شبیه هرج و مرج خواهد شد و نظام مبتنی بر اسلام، محقق نخواهد شد. بنابراین نظام اسلامی در عرصه اجتماعی یکسری وظایفی دارد.
مثلا روزهگرفتن یک امر شخصی است و کسی حق ندارد به ما بگوید روزه بگیر یا نگیر و نگفتهاند در این زمینه تفتیش عقیده کنید ولی روزهخواری در ملا عام نباید انجام شود و این مسئله تابع قانون است یعنی فرد دوست ندارد روزه بگیرد یا مشکل شرعی دارد ایرادی ندارد ولی حق ندارد در خیابان و جلوی دیگران تظاهر به روزهخواری بکند زیرا روزهخواری هیبت نظام اسلامی را از بین میبرد. شراب هم حرام قطعی است و فرد مسلمان شراب نمیخورد ولی به فرض اگر کسی خورد آیا مجاز است در خیابان و در ملا عام تظاهر به شرابخواری و مستی کند یا شراب فروشی راه بیندازد و شرابخواری را ترویج کند؟ قطعا اینطور نیست. نباید کس تجسس کند که فلان فرد مرتکب این گناه زشت شده است یا نه ولی او حق ندارد در حالت مستی وارد خیابان و محیطهای اجتماعی شود و احیانا باعث آزار دیگران باشد یا تظاهر به این کار بکند.
ایکنا ـ احتمالا میخواهید نتیجه بگیرید که حجاب هم امری اجتماعی است.
ببینید همه احکام دینی در هیئت فردی یک حکم و در هیئت جمعی هم حکم دیگری دارد و اینکه برخی همه چیز را فردی میدانند قیاس غلطی است. حجاب هم همینطور است یعنی کسی از اینکه دختر و زنی در داخل خانه خود و نزد محارم و نامحرم هر طور میخواهد باشد تفتیش نمیکند ولی وقتی فرد وارد عرصه اجتماعی میشود باید تابع قوانین اسلامی باشد. البته حجاب و رعایت حریم محرم و نامحرم در بعد فردی هم برای خود زن تعالی ایجاد میکند و باعث ارتقاء دینداری و کمال او است و او را در برابر سوءاستفاده دیگران از حریمش محافظت میکند.
حالا اگر زنی نخواهد حجاب داشته باشد گناه کرده است و ممکن است مورد سوء استفاده دیگران هم قرار بگیرد ولی وقتی او میخواهد وارد خیابان شود شبیه شرابخواری و روزهخواری علنی و ... است زیرا باعث رواج بیبندوباری میشود؛ یعنی حجاب به عنوان شعار نظام اسلامی، جزء اولین اولویتها است و حتی گناهان دیگر از جهت شعار بودن تاثیر حجاب و بدحجابی را ندارد؛ اگر هزار نفر در خیابان روزه بگیرند یا غیبت کنند ممکن است تاثیر شعاری و نمادی در جامعه نداشته باشد ولی همین که یک زن با حجاب بیرون بیاید در جامعه مؤثر است زیرا کار او دلالت ضمنی بر طهارت نفس و پایبندی به ارزشهای اسلامی دارد و به چشم میاید.
الان اگر یک زن در خارج کشور حجاب داشته باشد(البته منظور ما حجاب حداقلی است و نه لزوما چادر) ببینید چقدر اثر میگذارد به همین دلیل در برخی کشورها با زنان محجبه برخورد میکنند. حجاب نص صریح قرآن کریم است و قرآن فرموده است که به زنان مؤمنه بگو که مقنعه و روسریهای خود را به گلو نزدیک کنند تا آن را بپوشاند. بنابراین حجاب یکی از شعائر مهم در نظام اسلامی است و به تعبیر قرآن «ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» حفظ شعائر الهی نشانه تقوای قلبی انسان است.
کسی که ادنی درجه از فقه و روح اسلام بداند نمیتواند بگوید حجاب نباید باشد؛ بنابراین خانمها اگر اعتقاد هم نداشته باشند نباید چنین احکامی را زیرپا بگذارند حتی اگر حداقلها را رعایت کنند. خود حجاب مانند سایر احکام فرعی اسلامی، موضوعی فرعی است و اینقدر اهمیت ندارد که یک نظام را برابر آن قرار دهیم زیرا بخشی از مردم ممکن است نماز هم نخوانند و روزه هم نگیرند با اینکه خودشان را مسلمان میدانند ولی حجاب از شعائر تاثیرگذار و به اصطلاح در چشم است.
بنابراین حجاب یک حکم الزامی است و اگر فردا بگوییم نباید الزامی باشد پس نباید جلوی شرابخواری علنی و روزهخواری علنی را هم بگیریم. جامعهای که در آن شرابخواری و بیحجابی و سایر منهیات رواج دارد چگونه میتواند اسلامی باشد لذا ظواهر هم مهم است. البته گاهی میبینیم به دلایلی رعایت این حکم با مشکلاتی مواجه است؛ مثلا زن طبیعتا دنبال خودنمایی است، البته زنان مؤمنه به خاطر رعایت دستور خدا حاضرند سختی حجاب را تحمل کنند، زن مظهر جمال است و دوست دارد خودش را نشان دهد ولی وقتی عاقل باشد عقلش حکم میکند که زیبایی خود را محدود به محیط محارم کند.
ایکنا ـ با توجه توضیحاتی که درباره اجتماعی بودن و نماد بودن حجاب دادید، در حال حاضر راهکار مقابله با روند بیحجابی را چه میدانید؟
کشورهای جهان امروز نسبت به قبل جمعیت زیادی دارند و این جمعیت از نظر عقیده و مرام، یکدست نیست ولی آیا چون عقیده فردی با دیگران هماهنگ نیست باید سر او را ببریم و حق توطن و حق حیات و آزادی او را سلب کنیم؟ مسلما خیر؛ بنابراین در اینجا حکومت باید خودش را با جامعه تطبیق دهد؛ در مورد دموکراسی هم میگویند اقلیتی که رای ندارند باید مورد احترام باشند نه اینکه آنها دور ریخته شوند.
در حجاب هم مسئله این است که این دختران و زنان جزء جامعه ما هستند و ما حق نداریم اگر کسی حتی موحد نبود و کافر بود را از حقوق اولیه زندگی ساقط کنیم. به نظر بنده اگر فرض کنیم فلان تعداد زن دوست دارند بیحجاب باشند مطمئنا بخش اعظم آنها از روی بیدینی و بیاعتقادی نیست بلکه به خاطر وساوس نفسانی و جنبه خودنمایی است یا ممکن است از روی لجبازی این کار انجام شود. اساسا همه اعمال مردم از روی منطق نیست و خیلی از رفتارها به خاطر مدگرایی است و دختر جوان احساس میکند اگر تابع مد نباشد از گردونه عقب است یا کلاس اجتماعی او تنزل پیدا میکند.
ممکن است به دختری بگوییم چرا روسری سر نمیکنی و جواب دهد چون باعث بهمریختگی موهایم میشود، این هم استدلالی است که مرتبط با بیاعتقادی و بیدینی نیست بنابراین نباید با این طیف با زور برخورد کنیم. برخورد خشونتآمیز برای انجام یک فریضه دینی خلاف مقصود را نتیجه میدهد؛ البته این به معنای دستبرداشتن از هویت نظام اسلامی نیست زیرا حجاب جزء شعائر است.
ایکنا ـ پیشنهاد شما برای برونرفت از وضع کنونی چیست؟
ما باید با این بانوان گفتوگو کنیم و بگوییم عقیده و تفکر شما محترم ولی اگر طبق دموکراسی هم رفتار کنیم مادامی که انتخاب بیشتر مردم جامعه، حجاب است اقلیت باید تن به رای اکثریت بدهند زیرا بیشتر مردم خواهان حفظ حجاب هستند.
البته ما وقتی میتوانیم با مردم خوب سخن بگوییم و اقناعکننده باشیم که مردم از وضعیت زندگی خود راضی باشند، وقتی فشار اقتصادی زیادی روی دوش مردم وجود دارد و طیفهای زیادی عصبانی هستند سخن گفتن از گفتوگو برای رعایت شعائر هم کار دشواری است و ابتدا باید در برآوردن نیازهای اولیه جامعه بکوشیم.
البته درصد اندکی هم معاند هستند یعنی به دلایل فکری و غیرفکری دشمن دین هستند و ما نمیتوانیم به خاطر ناراحتی آنها دست از دین و ارزشها برداریم؛ دشمنان هم دائما از این طیف حمایت میکنند و از سویی فضای مجازی هم کار را مشکل کرده است و اهداف مختلف نظام اسلامی اعم از اقتصادی و سیاسی و ... را با چالش مواجه کردهاند؛ بنابراین نهادهای امنیتی و قضایی باید علیه این طیف با قاطعیت و جدیت مقابله کنند.
تاکید میکنم نباید در مسئلهای که یک امر فرعی است با مردم درگیر شویم البته دولت میتواند پوشش اسلامی را در محیطهای اداری واجب کند ولی نمیتوان افراد را از حقوق اولیه مانند خدمات بیمارستانی و ... منع کرد. بزرگترین دغدغه بنده در عرصه اجتماعی، نبود کارهای مدبرانه و خلاف عقل است و متاسفانه این بیتدبیریها تاکنون خسارتهایی هم به ما زده است.
انتهای پیام