شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:##دعایی#فراتر#کشی‌ها#بود

دعایی فراتر از خط کشی‌ها بود

مهر دعایی عزیز نیز فراتر از مرزهای مرسوم و آشنا بود. او چونان  سینه ای گشاده از مهربانی داشت که خط کشی های متعارف و نامتعارف نمی توانست آن خورشید مهر را پنهان و یا مستور سازد.
دعایی فراتر از خط کشی‌ها بود

معنا و سلوک فتوت

سید عباس صالحی

 

نظامی گنجوی شاعر شهیر ایران در بیت زیبایی که یادآور خصال مرحوم دعایی است می گوید:

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش     چون مه و خورشید جوانمرد باش

در آستانه مراسم یادبود و وفات سید جلیل القدر و محمود الخصائل حضرت دعایی عزیز هستیم. در این روزها، او را با صفات ممتاز ستوده اند، اما شاید کلیدواژه فراگیر در توصیف او، آن است که او را می توان سالک صادق مکتب فتوت دانست، مکتبی که الگوی اعلای آن در «لافتی الاّ علی» تجلی یافت و مکتب آن مرشد جوانمردان گیتی تا ابدیت هستی، رهروانی چون «دعایی» داشته و خواهد داشت. در آنچه بزرگان در شرح حال جوانمردان نوشته اند، چند توصیف بارزترند:

نخست، عبدالرزاق کاشانی صاحب فتوت نامه « تحفۀ الاخوان فی خصائص الفتیان» اشرف خصائص جوانمردان را «وفا» می داند. در این خصلت، همه آشنایان و معاشران مرحوم دعایی، انبوهی از خاطرات ناب از «وفا»ی ایشان به عهد صحبت و رفاقت های دیده و نادیده دارند. او که حاضر بود ملامت کشد اما رشته وفا و رفاقت را نگسلد و پایمردی در آن را شرط جوانمردی بداند و به آن پایبند بماند.

ویژگی دوم که برای جوانمردان شمرده اند، در خدمت مردمان بودن و رفع حوائج آنان کوشیدن است.

طریقت به جز خدمت خلق نیست       به تسبیح و سجاده و دلق نیست

دعایی عزیز، با تمام وجود، این سلوک مبتنی بر طریقت فتوت را پاس داشت و مشتاقانه در تمنای گره گشایی از کار مردمان بود. هیچ درمانده و زمین خورده‌ای نبود که با مطرح ساختن رشته پرگره زندگی خویش به او، امید بازگشایی نداشته و او را در دفع آن، پرتکاپو و مؤثر نبیند.

ویژگی سوم اصحاب فتوت آن بود و هست که جلوه ای از رحمت عام حضرت حق هستند و دوست و دشمن را از عطوفت و مهر رحمانیه برخوردار می سازند. آنان می کوشند مرز مهر را در دایره های سخت گیرانه و عبوسانه محدود نکنند و چونان ابر بهاری بر دشت و کویر ببارند و به گفته سعدی:

دانی چو بود کمال انسان؟          با دشمن و دوست لطف و احسان

یا به قول لسان الغیب:

چو غنچه گرچه فرو بستگی‌ست کار جهان

تو همچون باد بهاری گره گشا می‌باش

مهر دعایی عزیز نیز فراتر از مرزهای مرسوم و آشنا بود. او چونان  سینه ای گشاده از مهربانی داشت که خط کشی های متعارف و نامتعارف نمی توانست آن خورشید مهر را پنهان و یا مستور سازد.

ویژگی چهارم ارباب فتوت، آن است که سختی را بر خویش روا دارند تا دیگران را امکان آسوده زیستی پدید آید.

خنک آن که آسایش مرد و زن      گزیند بر آسایش خویشتن

مرحوم دعایی، در طول حیات خویش چونان بود که عسرت جویی و سختی ها را بر جان می خرید تا کامیابی را در کام دیگران بنشاند.

خصلت پنجم اصحاب فتوت،« شادزیستی» و «خوش رویی» است. این که محیط پیرامون را از عطر شادابی خویش سرشار سازند و گوهر درخشنده هستی را در مراودات خویش با دیگران نمایان کنند. گوهری که سرشار از «نور» و «درخشندگی» و به دور از تاریکی و دژم‌خویی است.

مراد و مطلب دنیا و آخرت نبَرَد     مگر کسی که جوانمرد باشد و بسّام

دعایی جلیل القدر، چونان بود. با لبخند و شوخی و طنازی، مجلس آرای هر محفل بود. او می توانست که غم را در نهانخانه دل چونان نهان کند که گویی جایی و راهی در او نداشته است و شادمانی را چونان در فضای ارتباطی خویش بپراکند که گویا جز شکوه تبسم و لبخند، تجربه‌زیستی در حیات خویش نداشته است.

نکته ششم در گفتار و کردار اصحاب فتوت، ملازمت جوانمردی و ادب است. جوانمردان می کوشند که از حلقه ادب برون نروند و نسبت به بزرگان و نونهالان و عامه خلایق «ادب» نشان دهند.

آدمی فضل بر دگر حیوان         به جوانمردی و ادب دارد

تقارن و تلازم «ادب» و «فتوت» از نکات برجسته‌ی جوانمردی است. این که طی طریقت مردانگی جز به آداب دانی نبود و نیست. سید جلیل القدر مرحوم دعایی، در غایت مبادی و معالی ادب بود. پیر و جوان، نام آشنا و گمنام از ایشان خاطره‌هایی بس‌ماندنی دارند که چگونه آن عالی‌مقام در تواضع و فروتنی و رغایت حسن سلوک، در نهایت ادبی دانی رفتار داشت و همگان را شرمگین ادب خویش می‌ساخت.

***

موارد فوق و خصائل دیگر، گوشه‌هایی از سلوک جوانمردانه ایشان بود. او که توانست صحیفه‌های مکتوب فتوت را به الگوی عملی در دوره حیات پربار خویش تبدیل کند و آن چه را که حکایت و مقال بود، در قالب عینیت زمانه خویش مجسم سازد اینک از میان ما رخت بربسته و به دیدار حق شتافته است. اما اکنون در این یادنامه، نمونه هایی از این خصائل و روایت جوانمردی و فتوت را می خوانید. یادی که سوگ را در جان و اشک را در دیدگان زنده می‌دارد و این سروده‌ی استاد سخن« سعدی» را معنادارتر و معنادارتر می‌کند.

رفتی و صد هزار دلت، دست در رکیب

ای جان اهل دل، که تواند ز جان شکیب

گویی که احتمال کند مدتی فراق

آن را که یک نفَس نبود طاقت عتیب

...............

چون دیگران ز دل نروی، گر روی زچشم

کاندر میان جانی و از دیده در حجیب

(این مقاله به مناسبت چهلمین روز درگذشت زنده یاد دعایی نوشته و در کتاب آیین محمود به چاپ رسید.)