محمود سریع القلم، در گفتگو با بخش فارسی یورونیوز به تحلیل تحولات جدید در خاورمیانه و توافق تهران-ریاض پرداخت و گفت: به اعتقاد من ۸۰ درصد توافق ایران و عربستان به خاطر تصمیم جمهوری اسلامی بود.
بخشهای برگزیده این گفتگو را در ادامه میخوانید:
من این ۸۰ درصد را استفاده میکنم که در ادامه، بهتر بحث را تبیین کنم. حدود ۸ سال پیش وزیر خارجه وقت عربستان در جلسهای خیلی صریح به من گفت ما حاضریم با ایران در عراق، سوریه، لبنان و دیگر مناطق خاورمیانه به توافقی برسیم و حتی سهم یکدیگر را تبیین کنیم اما در یمن حاضر نیستیم عقب نشینی کنیم. عادل الجبیر این موضع را گرفته البته پیش از این هم آقای سعود الفیصل در جلسه دیگری همین نکته را به بنده گفته بود.
نکته دوم اینکه در اتفاقات و تحولاتی که از شهریور گذشته در ایران صورت گرفت به باور من حاکمیت به صورت میدانی، عینی، مطالعاتی، و حتی رقمی به این نتیجه رسید که عربستان در این تحولات چقدر نقش اساسی دارد. در واقع به این نتیجه رسید که عربستان چه هزینههایی علیه امنیت ملی ایران چه در داخل کشور و چه در حریم ایران و همچنین در خصوص نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا انجام میدهد. این هزینه را ایالات متحده هم انجام نمیدهد. در نتیجه تهران به این جمعبندی رسید که برای تامین امنیت ملی و داخلی خود و همچنین متوقف و یا دستکم کاهش این هزینههایی که از سوی عربستان سعودی انجام میشود بهتر است یمن را معامله کند. به باور من این مرکز ثقل توافق و تفاهم دو کشور است؛ یمن در مقابل کاهش تهدیدهای امنیت ملی جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور.
ممکن است ایران خواسته باشد که قدرتی فراتر از عراق و عمان این نقش میانجی را ایفا کند. در سفر دوم آقای رئيسی به چین بود که اتفاقات مهمی رخ داد. ضمن اینکه از آنجایی که ایران به دنبال فضای بیشتری برای فروش نفت و تنفس مالی میگشت چارهای جز چین نداشت. به همین دلیل هم احتمالا چینیها توانستند با قدری فشار، ایران را اقناع کنند که در موضوع هستهای، ایران با آژانس همکاری و توافقهایی صورت دهد. در مجموع اینها فضاهای بودند که باعث شدند در ایران یک اجماع کلی بر سر توافق با عربستان صورت گیرد. ضمن اینکه از آن طرف برجام به آن معنا احیا نشود ]که من البته همیشه معقتد بودم برجام تنها یک مُسَکن و توافق موقت است[ و دستکم ایران بر سر برنامه هستهای خود با آژانس توافقاتی انجام دهد و فضای التهاب سیاسی تا اندازهای کاهش یابد که اتفاقا این اتفاق هم رخ داده است. البته شاید توافقات وجزئيات دیگری هم با عربستان وجود داشته باشد اما به نظر میرسد که اصل بحث ماجرای یمن است و باقی موضوعات حاشیهای هستند.
در حال حاضر دو طرف در حال راستی آزمایی هستند. شاید این توافق به مراتب عمیقتر از آنچه در سال ۱۳۸۲ میان دو کشور حاصل شد ولی دوام نیاورد، باشد. دلیل آن این است که اجماعی که امروز در میان دستگاههای مختلف حاکمیت بر سر این توافق وجود دارد در آن زمان وجود نداشت. ضمن اینکه الان تشکیلات امنیتی و نظامی این توافق را پیش برده و با آن موافق است نه مجموعه وزارت امور خارجه. آن موقع بیشتر حوزه دولت و وزارت امور خارجه در پیشبرد آن توافق نقش داشتند اما امروز بخش به مراتب مهمتر و قدرتمندتری از مجموعه حاکمیت بر سر این پیمان با ریاض به توافق رسیده است.
اگر تورم خزنده ایران، شرایط اقتصادی کشور و همچنین محدودیتهایی را که تهران در خصوص صادرات و تعاملات مالی با جهان دارد مد نظر قرار دهیم، شاید بتوان پیشبینی کرد که زمینههای تحقق این توافق بیشتر از سال ۸۲ است. دولت بایدن ممکن است به خاطر موضوع هستهای و توافقات کلی ایران با آژانس و همچنین به شرط موفقیت توافق ایران و عربستان در حوزه یمن شاید بدون اینکه اعلام کند بعضی تسهیلات در شرایط مالی و نفتی ایران ایجاد و به برخی از کشورهای آسیایی همچون هند و چین و حتی کره جنوبی اجازه دهد معاملات محدودی با ایران داشته باشند. میتوانیم حدس بزنیم با توجه به این شرایط اقتصادی و اینکه دولت بایدن تا پایان سال ۲۰۲۴ در قدرت خواهد بود و راستی آزمایی مثبتی که بین ایران و عربستان پیش بینی میشود احتمالا دستکم تا یک سال و نیم دیگر این روند میان ایران و عربستان حالت افزایشی خواهد داشت.
روسها به طور سنتی و تاریخی اطلاعات قابل توجهی در حریم ایران در خصوص فعالیتهای آمریکاییها و اسرائيلیها به دست میآورند که این برای تهران با ارزش است. البته که روسها تمام این اطلاعات را در اختیار ایران قرار نمیدهند اما به هر حال بخشی از آنها که به ایران داده میشود برای جمهوری اسلامی با ارزش است. به ویژه در خصوص شرایط بحرانی و زمانی که به عنوان مثال اتفاقاتی در کشور میافتد اینکه آمریکا و اسرائيل در حال انجام چه برنامههایی هستند و حتی در آینده که ممکن است کشوروارد فرآیند انتقالی شود، نقش روسیه در ارائه اطلاعات در این موارد بسیار تعیین کننده است.