شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#سوریه#ترکیه#گفتگو#مسکو

اهمیت اجلاس چهارجانبه مسکو؛ آیا ترکیه به راحتی خاک سوریه را ترک می‌کند؟

اهمیت اجلاس چهارجانبه مسکو؛ آیا ترکیه به راحتی خاک سوریه را ترک می‌کند؟

کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با خبرآنلاین حضور سوریه در نشست مسکو حائز را اهمیت دانست و گفت: رسیدن به ساز و کار تشکیل کمیته‌ی معاونین وزرای خارجه برای حل مسئله‌ی ترکیه و سوریه نیز گامی مثبت محسوب می شود.

روسیه دیروز( چهارشنبه) و امروز( پنج شنبه) میزبان اجلاس چهارجانبه در مورد عادی سازی روابط آنکارا دمشق بوده است. وزرای خارجه ایران، روسیه، ترکیه و سوریه در بیانیه‌ای مشترک بر تعهد خود به تمامیت ارضی سوریه، عدم دخالت در امور داخلی و مبارزه با تمام اشکال تروریسم و همچنین بر اهمیت افزایش کمک‌های بین‌المللی به سوریه تأکید کردند. در این خصوص اهمیت این نشست با حسن بهشتی پور کارشناس مسائل بین الملل گفت و گو کردیم:

در حال حاضر یک بیانیه‌ایی صادر کردند که قرار است کمیته‌ایی متشکل از معاونین وزاری خارجه ایران، روسیه، ترکیه و سوریه که بحث عادی سازی روابط ترکیه و سوریه را پیگیری کند. از آنجایی که مهم‌ترین موضوع این جلسه همین بحث مربوط به عادی سازی روابط این دو کشور بوده است؛ می توان گفت که به یک راهکاری رسیده‌اند. یکی از نکات مهم این نشست چهارگانه حضور خود سوریه در در مذاکرات است. پیشتر اینگونه بود که در مذاکراتی مثل سوچی، آستانه و ... ایران و روسیه و ترکیه می نشستند و درباره‌ی سوریه تصمیم می گرفتند و سوریه در آن نقشی نداشت الان در این نشست خود سوریه هم در مذاکرات شرکت کرده است.

اهمیت اجلاس چهارجانبه مسکو؛ آیا ترکیه به راحتی خاک سوریه را ترک می‌کند؟

نکته‌ی دیگر هم رسیدن به همین ساز و کار تشکیل کمیته‌ی معاونین وزرای خارجه برای حل مسئله‌ی ترکیه و سوریه است. اشاره‌ای هم در این بیانیه به قطع نامه ۲۲۵۴ شورای امنیت داشتند که روند آستانه را عملا تایید کرده بودند. مذاکراتی که در مورد کمک به ایجاد تثبیت دولت مرکزی و حفظ تمامیت ارضی سوریه و مبارزه با تروریسم و افراط گرایی بوده است.

هم اکنون باید صبر کنیم و ببینیم که این کمیته کارش را چطور پیش می برد و آیا موفق می شود که به راهکاری برای بهبود روابط سوریه و ترکیه برسد یا خیر. در حال حاضر ترکیه بخشی از خاک سوریه را اشغال کرده است و عادی سازی روابط بین این دو کشور مستلزم این است که اشغال گری خود را پایان بده و حاکمیت ملی سوریه را به رسمیت بشناسد که من فکر می کنم تا این مرحله خیلی فاصله داریم اما تشکیل این کمیته گام اول خوبی بوده است که می تواند در دوران بعد از جنگ سوریه را برای رسیدن به راه حل های دیگری امیدوار کند.

این تحلیل ها از واقعیت صحنه‌ی روابط بین الملل خیلی دور است. حضور ترکیه در سوریه بسیار مهم و راهبردی برای خودش است و ربطی به این ندارد که کشوری در انتخابات از یک شخصیت حمایت می کند یا نه. نکته‌ی دوم این است که حتی اگر کمال قلیچ‌دار اوغلو که منتقد شدید سیاست های اردوغان است به قدرت برسد؛ سیاست های راهبردی ترکیه در موضوع سوریه، عراق یا قفقاز تغییر اساسی نخواهد کرد. شاید تاکتیک های سیاسی آن ها تغییر بکند اما اصل مواضع و سیاست ها پای برجاست. همچنانکه زمان آقای سلیمان دمیرل نهمین نخست وزیر ترکیه از حزب دموکرات یا تانسو چیلر یا مسعود ییلماز هم این بحث ها در مورد سوریه مطرح بود اما سوریه در آن زمان دولت مرکزی قدرتمندی داشت و ترکیه جرأت نمی کرد که وارد خاک این کشور بشوند اما وقتی دولت مرکزی تضعیف شد ترکیه هم اهداف خود را در خاک این کشور پیاده کرد. این یک درس تاریخی برای همه‌ی کشورهاست که اگر قدرت مرکزی ضعیف بشود طمع کشورهای همسایه دنبال آن کشور خواهد بود.

شواهد تاریخی متعدد نشان می دهد که سیاست ترکیه در مورد سوریه و شامات یک سیاست مبنایی و استراتژیک است به این معنی که هر کسی بر سر کار باشد این سیاست ها را دنبال می کند اگر چه ممکن است این سیاست ها با تاکتیک های مختلف پیگیری شود.

در سال ۲۰۱۱ تمام کشورهایی که در منطقه خاورمیانه تاثیر گذار بودند از انگلستان، فرانسه و آمریکا تا کشورهای عربی همه‌ی امکانات را بسیج کردند که آقای بشار اسد سرنگون بشود و دولتی در دمشق قدرت بگیرد که متحد و هم کاسه با غرب باشد. از طرفی داعش و از طرف دیگر کردهای آزدیخواه که طرفدار غرب بودند همه علیه بشار اسد می جنگیدند. دولت ایران از دولتی که به زعم او دولت مشروع و مستقر بوده دفاع و حمایت کرده است و بعد از سال ۲۰۱۵ و تحولاتی که به وجود آمد روسیه هم در دفاع از بشار اسد به ایران پیوست. از همه‌ی این ها مهم تر خود آقای اسد محکم در کاخ ریاست جمهوری ماند و حتی در شدید ترین دوره های جنگ که بمباران به کاخ ریاست جمهوری رسید حاضر به فرار از کاخ نشد. حال اینکه ایران و روسیه دولت مرکزی مستقر سوریه را نگاه داشتند و ترکیه، امارات، قطر به تدریج از مواضع قبلی خود فاصله گرفتند و آمریکایی ها هم به این نتیجه رسیدند که اگر بشار اسد از بین برود ممکن است یک دولت داعشی و تکفیری در دمشق به قدرت برسد و این به شدت به ضد منافع آمریکا است. اکنون بعد از دوازده سال آقای بشار اسد به اتحادیه عرب برگشته است. این بازگشت بشار اسد به اتحادیه عرب به معنای شکست ایران در سوریه است یا به این معناست که طرف مقابل فهمیده که باید دولت مستقر سوریه را بپذیرد؟

من نمی خواهم از بشار اسد طرفداری کنم صرفا دارم واقعیت ها را نقل می کنم. یک دسته از کشور ها تمام تلاش خود را کردند که دولت مرکزی سوریه به ریاست بشار اسد باید از بین برود و به این هدف خود بعد از دوازده سال نرسیدند و طرف مقابل هم این را پذیرفته و اجازه داده است که سوریه به اتحادیه عرب بازگردد هر چند آمریکا مخالف بازگشت سوریه به اتحادیه عرب است اما به هر حال آیا این به معنای این است که ایران موقعیتش را در منطقه شامات از دست می دهد؟



ایران و عربستان دو قدرت منطقه خاورمیانه هستند. حتی در زمان شاه هم در دوره‌ی نیکسون و کیسینجر سیاست دو ستونی را دنبال می کردند که هم ایران و هم عربستان را متحد خود می دانستند. هر دوی این کشور ها مثل همه‌ی قدرت های دیگر در جهان همکاری و رقابت را توامان دارند. عربستان که نمی تواند برای ما شرط بگذارد که فلان کار را بکن یا فلان کار را نکن همانطور که ما نمی توانیم برای عربستان تعیین تکلیف کنیم.

اولا که حضور ما در سوریه اسمش مداخله نیست. الان عربستان چطور به خودش اجازه می دهد که هفت سال یمن را بمباران می کند تا دولت طرفدار خودش را در یمن مستقر کند. مگر عربستان در مصر در عراق در لبنان نفوذ نمی کند؟ آنوقت ما می توانیم به عربستان بگوییم شرط ما برای عادی سازی روابط این است که در امورات یمن دخالت نکنید. عربستان هزار و سیصد کیلومتر مرز مشترک با یمن دارد خب تعیین همچین شرطی حتی بیانش آیا در منطق روابط بین الملل خنده دار نیست؟

در بازی های قدرت و در منطق روابط بین الملل چه ما خوشمان بیاید چه نیاید کشور ها از همه امکانات خود برای استحکام موقعیت خود استفاده می کند. مگر ترکیه در قفقاز نفود نمی کند؟ ترکیه از ۱۹۷۰ شمال قبرس را اشغال کرده است. بخش هایی از سوریه را به اشغال نیروهای خود در آورده است. حالا قرعه به نام ایران که می افتد اسمش می شود مداخله در کشور های عربی! قدرت های یک منطقه هم با یک دیگر رقابت می کنند و هم با هم همکاری می کنند. در روابط بین الملل بحث ما قدرت است نه چیز دیگر.

خدا از کسانی که باعث و بانی قطع روابط ایران با عربستان شدند نگذرد. رابطه‌ ایران و عربستان سوای حکومت داخلی‌شان به نفع مردم دو کشور است ما دو کشور همسایه و دو قدرت منطقه هستم و هر چقدر تعارض بین ما بیشتر باشد به نفع اسرائیل است. اسراییلی ها از تعارض ایران و عربستان سود می برند. همکاری ما با عربستان در امنیت کشورهای منطقه تاثیر مثبت می گذارد.

۳۱۱۳۱۱