نرخ مشارکت نیروی کار به ما میگوید که چه درصدی از کل جمعیت در سن کار از نظر اقتصادی فعال هستند. به عبارت دیگر، به ما میگوید که چند درصد از افراد توانمند به کار واقعاً کار میکنند یا حداقل به دنبال کار هستند.
بیایید فرض کنیم شما در کشوری با 10 میلیون نفر در سن کار زندگی میکنید. ما همچنین فرض میکنیم که پنج میلیون نفر در حال حاضر مشغول به کار هستند و پانصدهزار نفر به طور فعال به دنبال کار هستند. بنابراین ما پنج و نیم میلیون نفر فعال اقتصادی داریم. در این سناریو، نرخ مشارکت نیروی کار ۵۵ درصد است. از سوی دیگر، نرخ بیکاری به ما می گوید که چه درصدی از کل نیروی کار در حال حاضر بیکار اما به طور فعال به دنبال کار هستند. برای حسابکردن جمعیت بیکار، مقامات از یک طرف بررسی میکنند که چند نفر مزایای بیکاری و سایر حمایتها را دریافت می کنند و از طرف دیگر، آنها همچنین دادههای سازمانهای مرتبط با بازار کار را تجزیه و تحلیل میکنند تا ببینند بیکاران از چه راههایی به دنبال شغل میگردند. در سناریویی که قبلا ذکر شد با نیروی کار 10 میلیون نفر و 500 هزار نفر جویای کار، نرخ بیکاری 5 درصد است. نرخ بیکاری به تنهایی گاهی اوقات می تواند تصویری بیش از حد خوشبینانه ارائه دهد. بنابراین نرخ مشارکت نیروی کار به خوبی آن را تکمیل می کند. این دو نرخ به شما کمک می کنند تا سلامت یک اقتصاد را به طور دقیق ارزیابی کنید.