اگر در مجلس اول نمایندگان ماشین خارج از نوبت نگرفتند به خاطر آن بود که بیرون از مجلس هم اعتبار و برندی داشتند.
اگر نماینده مجلس جراح یا معلم یا تاجر مشهور شهر یا کارمند و کارگر کم درآمد ولی منتخب انجمنها و عضو سندیکاهای محلی باشد امکان ندارد زیر بار پیشنهادهایی مانندخودرو برود چون اعتباری فراتر دارد و قیمت خود را بالاتر میداند.
نمایندهای که زیر بار این خفت رفته نه پایگاه اجتماعی دارد نه اعتباری زیرا هدف از خانه و اتومبیل مجلل این است که مردم نگاه احترامآمیزی به فرد داشته باشند و گرنه اگر قرار باشد من سوارماشین گرانقیمت باشم ولی در نگاه دیگران نه تنها عزیزتر نشوم که خفیف شوم چه ارزشی دارد؟
مدرس پارسا بود و نمیگرفت. مصدق دارا بود و نمیگرفت. اما پرهیز دیگران الزاما از سر پارسایی و دارایی نیست. به خاطر این است که شأن و قیمتی فراتر برای خود قایلاند.
درست است که نظارت استصوابی امکان انتخاب نمایندگان گرانقیمت و نه ارزان را از مردم گرفته اما با همین نظارت استصوابی نمایندگانی هنوز هستند که قیمت دارند و گراناند.
با این حساب هر که علیه واگذاری خودروهای رانتی موضع بگیرد از ماشین های گرانقیمت، گرانقیمتتر است.
راز را باید در قیمت جُست. نماینده اگر ارزان نباشد خارج از نوبت ماشین گران نمیگیرد چون سهم و حق ثبتنامکنندگان است و ولو قصد واگذار کننده جلب نظر نباشد اما در نگاه نماینده به صنعت خودرو و پی گیری حقوق مصرف کننده اثر میگذارد.
نماینده ای که در انتخاباتی غیر رقابتی با آرای حداقلی به مجلس راه یافته و از دریافت خودرو به قیمت دولتی خارج از نوبت و احیانا فروش آن به قیمت آزاد ذوق می کند چگونه می توان انتظار داشت پی گیر حقوق مصرف کننده باشد؟ همین که ریشی نتراشد، یقه را تا بالا ببندد و چهار تا فحش به برجام و ظریف بدهد برای اثبات انقلابی گری کفایت میکند.
آدمی که در بیرون، کسی باشد در اندرونی قدرت خود را گم نمیکند.
متن کامل اینجا