شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#دولت#قانون اساسی#خودرو

بلاتکلیفی سیاسی در انتخاب نوع نظام اقتصادی

حسین فتحی‌زاده*
بلاتکلیفی سیاسی در انتخاب نوع نظام اقتصادی

نویسنده در یادداشت حاضر تاکید می‌کند ریشه مشکلات اقتصادی دولت سیاسی بوده و رانتیر بودن دولت، منجر به تقویت دلالان در حوزه اقتصادی و به ویژه حوزه خودرو می‌شود. در این میان اگر به اصل 44 قانون اساسی عمل و فضای توافقات بین‌المللی از گشایش لازم برخوردار شود، آنوقت باید در باره تیم اقتصادی تصمیم لازم اتخاذ شود.

درباره ترمیم تیم اقتصادی دولت ،عمده توجه‌ها به رویکرد شخص‌محور است درحالی که به سیاست‌های اقتصادی،برنامه‌محوری و ساختارهای داخلی و بین‌المللی بی‌توجهی می شود. از نظر من دولت و مجلس قبل از تغییر افراد باید تکلیف خودشان را با سیاست‌های مربوط به نظام سیاسی و سپس سیاست‌های اقتصادی ایران روشن کنند. سال‌هاست به‌دلیل سیاست‌های موازی، ما نمی‌دانیم داریم از کدام نظام اقتصادی استفاده می‌کنیم؟ این موجب سردرگمی شده است.
از این منظر هم سیاست‌ها متمرکز و همزمان باز است. یک بار برنامه این می‌شود که فضای باز اقتصادی ایجاد کنند و مثلا بورس فعال بشود. یک بار دیگر تصمیماتی گرفته و اجرا می‌شود که هیچ سنخیتی با اقتصاد باز ندارد! روشن کردن تکلیف این‌که می‌خواهیم از کدام نظام اقتصادی استفاده کنیم، مقدم بر انتخاب افراد و تیم اقتصادی است. در ذیل چنین سیاست‌هایی بود که خصولتی‌ها به راحتی رشد کردند. اکنون دولت به لحاظ امر سیاسی قادر نیست تکلیف بنگاه‌های خصولتی را مشخص کند؛ یا به‌طور کامل دولتی و یا به‌طور کامل در بخش خصوصی معنا و مستقر بشوند. بعد از تعیین حوزه‌های سیاستی،که تکلیف روشن شد، آن وقت بر همان اساس چینش افراد در تیم اقتصادی مشخص می‌شود.
البته این امر واضح است که اگر دولت به سمت فضای باز اقتصادی نرود، مشکلات اقتصادی‌اش دوچندان می‌شود. از این رو دولت حداقل باید تلاش کند اصل ۴۴ قانون اساسی را اجرا بکند تا از مشکلات‌مان کم شود. دولت حجیم شده و افزایش هزینه‌هایش برایش مشکل تراشیده است. مدام با کسری بودجه روبه‌رو است، و برای جبران آن چاپ پول چاه ویل تورم زایی است که امکان تصمیم‌گیری در باره شیوه واگذاری بخش صنایع دولتی را از او می‌گیرد.
در میان سیاسی شدن امر ثروت، یعنی وصل شدن به منابع قدرت سیاسی برای بهره‌مندی اقتصادی، باعث می‌شود تا سود سرشاری در دلالی از خودرو گرفته تا دیگر حوزه‌ها وجود داشته باشد. دلال‌های سیاسی در این بازار سیاه بیشترین منفعت را می‌برند. از یک‌سو بیشترین سود ناشی از رانت را به‌خود اختصاص می‌دهند و از سوی دیگر به‌دلیل بی‌ثباتی حاصل از عملکرد خودشان، اقدام به فرار سرمایه از کشور می‌کنند. همین باعث می‌شود هیچ سرمایه‌گذاری تن به‌کارهای تولیدی‌ منجر به اشتغال‌زایی نمی‌دهد. زیرا اگر سرمایه‌گذار هر سه ماه یک خودروی ثبت نامی هم بتواند بگیرد، و سپس در بازار بفروشد، بی‌دردسر در یک سال سرمایه‌اش را چند برابر کرده است.
بنابراین می‌بینیم فقط همین سیاست دولت درباره حفظ انحصار خودروی داخل و شکل ندادن به بازار آزاد و رقابتی در یک حوزه، چگونه دومینو وار در دیگر حوزه‌ها مشکل‌آفرین شده است. ضمن این‌که حل نکردن برجام و توافقات بین‌المللی نیز در این بازار سیاه و دلالی دامن می‌زند. اقتضاء بازار بین‌المللی شفافیت مالی و ایجاد فضا در اقتصاد و استفاده از فرصت‌ها برای سرمایه‌گذار تولیدی است. از این منظر با کوچک‌ترین توافق و کاهش تنش‌ خارجی، می‌توان بلافاصله از تاثیر مستقیم آن بر بهبود شرایط اقتصاد داخلی سود برد.

*اقتصاددان و مدرس دانشگاه

۲۱۶۲۱۶