شهر خبر

هدف‌گیری دقیق و اشتباه بزرگ تروریست‌ها

.

شک نکنید که اگر زمان به عقب برمی‌گشت و دشمنان و ضد انقلاب تجربه الآن خود را داشتند، به‌هیچ‌وجه به ترور استاد مرتضی مطهری اقدام نمی‌کردند.

به گزارش مشرق، تقی دژاکام طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: شک نکنید که اگر زمان به عقب برمی‌گشت و دشمنان و ضد انقلاب تجربه الآن خود را داشتند، به‌هیچ‌وجه به ترور استاد مرتضی مطهری اقدام نمی‌کردند. نه برای اینکه در تشخیص یکی از افراد متفکر و صاحب اندیشۀ انقلاب اسلامی درست عمل نکرده بودند خیر؛ آن‌ها اتفاقاً در این زمینه به هدف زده بودند، اما تصور می‌کردند با از میان برداشتن فیزیکی مطهری می‌توانند از تولید اندیشه و فکر انقلاب جلوگیری کنند و حکومت نوپای اسلامی را در این زمینه با خلأ مواجه سازند.

اشتباه آن‌ها این بود که نمی‌توانستند تصور کنند که با یک پیام امام خمینی کتاب‌ها و آثار این متفکر شهید با چنان اقبال و نفوذی در میان توده مردم، به‌خصوص جوانان و نوجوانان مواجه می‌شود که بر اساس آن یکی از مبارک‌ترین اتفاقات فکری بعد از انقلاب روی می‌دهد: تعمیق اندیشه و تفکر و زیرسازی فکری نسلی که می‌خواهد از این پس کار و اقدام کند و به تکلیف عمل کند.

به همین دلیل است که می‌بینیم از فردای روزی که امام خمینی در پیام خود نوشت: «آثار قلم و زبان او بی‌استثنا آموزنده و‏‎ ‎‏روان‌بخش است و... خدای را شکر که آنچه از این استاد شهید‏‎ ‎‏باقی است، با محتوای غنی خود مربی و معلم است» تروریست‌ها حساب کار دستشان آمد که چه غلطی مرتکب شده‌اند و کوشیدند تا با شیوه‌های مختلف از بازنشر و ترویج آثار مطهری جلوگیری کنند.

امام چند ماه بعد به مناسبتی دوباره بر توجه اولیه خود تأکید کرد: «اکنون شنیده می‌شود که مخالفین اسلام و گروه‌های ضد انقلاب درصدد هستند که با‏‎ ‎‏تبلیغات اسلام‌شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد‏ ‎‏فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقۀ روشنفکران متعهد توصیه می‌کنم که کتاب‌های‏‎ ‎‏این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه‌های غیر اسلامی فراموش شود.»

این هشدار دوباره امام باعث شد هم مردم و جوانان و هم دلسوزان فرهنگی کشور موضوع را جدی بگیرند و به همین دلیل کسانی که آن‌روزها را به‌خاطر دارند یادشان هست که کتاب‌های استاد مطهری در تمامی مدارس، دانشگاه‌ها، مساجد و حتی گعده‌های خانوادگی راه یافت و حتی می‌توان گفت که علت محدثۀ این گعده‌ها و تجمع‌ها شد. در حقیقت مبارکی این اتفاق مهم هم به این بود که بچه‌ها و جوانان را دور هم گرد آورد و تشکلاتی را شکل داد و مهم‌تر اینکه همان‌طور که گفته شد زیربنای فکری نسل انقلاب را قوی و تقویت کرد.

حالا با این زیربنای فکری محکم، یک جوان انقلابی می‌توانست به دل حوادث و سختی‌ها برود و سربلند بیرون بیاید: در مقابله با بمباران فکری گروهک‌های ضد انقلاب، در سربلند بیرون آمدن در مناظرات دانشجویی و دانش‌آموزی، در جهاد تبیین مواضع دینی و انقلابی در روستاها و شهرها و در افتادن به چرخه جدیدی از تبیین و تعمیق و ایجاد تشکلات دیگر. در حقیقت اندیشه‌های مطهری موجب نوعی بازسازی و پویایی دائمی در سال‌های اولیه انقلاب شد؛ چیزی که تروریست‌ها و دشمنان نه می‌خواستند و نه حتی احتمال آن را می‌دادند. به همین دلیل است که گفته شد آن‌ها در تشخیص سوژه کاملاً به هدف زدند، اما در رسیدن به نتیجه کاملاً نتیجه معکوس گرفتند.

حالا وقتی بود که آن‌ها هشیار شده بودند و تصمیم گرفتند دیگر از این شیوه برای حذف سوژه‌های مؤثر خود استفاده نکنند. آن‌ها به «ترور شخصیت» روی آوردند که هم برای آن‌ها هزینه «ترور فیزیکی» را نداشت و هم به اهداف خود از حذف وی از چرخه آدم‌سازی و نیروپروری و تعمیق اندیشه‌های اسلامی انقلاب می‌رسیدند.

آن‌ها حالا به شایعه‌پردازی و حاشیه‌سازی و تخریب ایدئولوگ‌ها و شخصیت‌های فکری بعدی انقلاب پرداختند و کوشیدند کسانی، چون آیت‌الله مصباح یزدی را با این شیوه از معرض اندیشه‌سازی جوانان و دانشجویان حذف کنند و البته در این شیوه موفق‌تر از ترور استاد مطهری عمل کردند و به نتیجه رسیدند.

نکته قابل ذکر در این میان این بود که همزمان با نشر و تکثیر کتاب‌ها و آثار شهید مطهری در سال‌های اولیه انقلاب، ضد انقلاب هم ساکت و آرام ننشست و آن‌ها هم به تقویت مبانی فکریِ مثلاً مارکسیستی، الحادی و حتی التقاطی خود پرداختند.

آن‌ها در بدو پذیرش افراد به تشکلات خود به آموزش کتاب‌های کسانی، چون ژرژ پولیستر و در مورد گروهک نفاق آموزش «تبیین جهان» می‌پرداختند و تا آن‌ها را با نگاه خود تقویت نمی‌کردند به میدان نمی‌فرستادند؛ اما خب اندیشه‌های متقن و استوار مطهری کجا و اندیشه‌های سست آن‌ها کجا، اما در هر صورت هر دو طرف کوشیده بودند زیربنای فکری خود را ساخته باشند.

متأسفانه باید اعتراف کنیم امروزه از این تلاش مهم بسیار فاصله گرفته‌ایم و تذکرات و تأکیدات مکرر رهبر انقلاب در این زمینه در حد قابل قبول عملیاتی نشده است.

بسیاری از رویش‌ها و نیروهای جدید انقلاب در زیرسازی فکری خود اقدام مناسبی انجام نداده‌اند و دیگران هم در این زمینه برای آن‌ها کار درخوری نکرده‌اند. این اتفاق البته در آن‌سو بیشتر به چشم می‌خورد. اگر در این‌سو جوانان ما با اندیشه‌های آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله مصباح یزدی و کسانی، چون رحیم‌پور ازغدی تا حدودی ارتباط و دلبستگی دارند، در آن‌سو همین اندازه تلاش یا علاقه برای زیرسازی فکری وجود ندارد و به همین دلیل آن‌ها به آدمک‌های سطحیِ تلگرام‌زدۀ احساساتی و بی‌تعقلی تبدیل شده‌اند که با یک استوریِ حقوق‌بگیران از کارفرمایانِ آن‌ور آب، خود را و مردم را به کشتن می‌دهند تا بعد از کشته‌شدن آنها، آن‌ها با خیال راحت و در آرامش کامل حساب‌های بانکی خود را بیشتر کنند، ادوکلن زن زندگی آزادی خود را بفروشند و کنسرت‌هایشان را برپا کنند و به ریش نداشتۀ اینان بخندند!

با این‌همه، ضعف فکری و مبنایی در جبهه جوانان انقلابی هم وجود دارد و باید برای آن چاره‌ای کرد تا از سطحی‌نگری و شعارزدگی به تعقل و تعمق ارتقا یابند.

یادمان هم باشد که رهبر عزیز انقلاب در ابتدا و انتهای دیدار اخیر با دانشجویان برگزیدۀ تشکل‌های سراسر کشور صراحتاً به این موضوع اشاره کردند: «من یک نصیحتی را بارها کرده‌ام... و آن اینکه جماعت دانشجو و مجموعه‌های دانشجویی به یک تفکّر زیربنایی محکم احتیاج دارند. این نیاز قطعی آنهاست؛ این نصیحت همیشگی من بوده؛ باز هم من همین را می‌خواهم تأکید کنم. اگر مبانی معرفتی یک جوان، به‌خصوص جوان دانشجو مستحکم باشد، دل او قرص می‌شود، گام او استوار می‌شود، حرکت او استمرار پیدا می‌کند، دیگر خستگی وجود ندارد. اطمینان دل موجب می‌شود که ایمان هم افزایش پیدا کند، خودِ ایمان اطمینان می‌آورد؛ اطمینان دل و سکینه قلب هم ایمان را افزایش می‌دهد.» یا «وقتی می‌گوییم «دانشجو، دانش‌طلبی، جوان بودن، پرتحرک‌بودن، نوطلبی، نوزایی، احساسات انسان‌دوستانه مثل دشمنی با فساد، دشمنی با بی‌عدالتی و مانند این‌ها به ذهن انسان متبادر می‌شود، لکن از همه این‌ها مهم‌تر، به نظر من داشتن یک زیربنای فکری است که اوّل هم به آن اشاره کردم. زیربنای فکری را باید محکم کنید، مستحکم کنید... با منابع دینی اُنس پیدا کنید، با متفکّران عمیق و امین ارتباط برقرار کنید. امروز در بین افراد متفکر و علمای متفکر، آدم‌های خوبی داریم.»

***

دوستان! عزیزان! ارادتمندان انقلاب! هنوز که هنوز است ایران اسلامی به اندیشه‌سازی‌های کسانی، چون مطهری و بهشتی و خامنه‌ای و مصباح یزدی نیاز دارد، هنوز هم به زیرسازی فکری نسل نو و رویش‌های مبارک جدید احتیاج داریم و هنوز هم تعمیق و تبیین، بزرگ‌ترین جهاد ضروری این روزهای ماست. غافل شویم، باخته‌ایم!