محمدعلی فیاضبخش: در شرایط تنگناهای غیرقابل انکار و بلکه غیرقابل تحمل اقتصادی و نیز بیشوکمهای سیاسی که کشور را فراگرفته، جز واقعبینی و تعقل و آیندهنگری مشفقانه راه برونرفتی را پیش روی مصوّر نمیکند.
در تلاطمهای اجتنابپذیر و قابل مدیریت در شش هفت ماه اخیر- که میتوانست با تدبیر بهتری به سکون و آرامش و رضایت برسد- خسارت بزرگ، سربرآوردن سرهایی در خارج از وطن بود، که طیفی وسیع از تحصیلکرده، کمسواد، بیسواد؛ نیز وحشتگرا، تجزیهطلب و عادی (اما هرهری مسلک) را شامل میشود؛ و گرچه هنوز بلیت بازگشت آرمانگرایانه(!) را نتوانستهاند از هیچ آژانسی تهیه کنند(به سبب گرانی!)، لیک پیشنویس منشورهاشان را برای نجات ایران نوشتند؛ بگذریم که پیش از فرصت پاکنویس، خود به جان هم افتادند و طبق معمول در مقابل دکانهای یکدیگر، شعبههای مجزّا زدند. از آن روی خسارت است، که مطالبات جدّی و درونگرایانهی مردمانی ایراندوست و یکدل و یکپارچه، به طنزی برونگرایانه و تفنّنآلود آلوده شد؛ هرچند که مردمان، نه سلبریتی فراری با انبان پول را برای این مهم، یعنی حل مسائل کشور، قابل و کارهای میدانند، نه بازیگر ایرانندیدهی نازپرورده را برای دیده و شنیدهشدن، داخل آدم میشمارند.
…اما اینها همه، هیچ توجیهی نیست، برای کسانی که پس از لَختی سکون و سکوت و بازسازی خاکریزهاشان در شهر و کوی و دیارمان، همچنان در صدد آزمودن آزمودهها هستند؛ از تعطیل کسب و کار مردم، تا امر و نهی و جلب و تعقیب کاسب و مشتری؛ و قس علیهذا.
آقایانی که عمری با ایجاد طرحوارههای ذِهنی ما در مذهب، از کودکیمان بر ما آواز دادهاند که: مداراةالنّاس و شفقت بر رعیّت و غمض عین از گناه و صدها سازهی دیگر اخلاقی؛ آیا مناسب نیست خود یک مروری بر آموزههای سالیان سال کنند و اندکی بیش، احترام و رواداری با مردم!؟