شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#مکه#چرا#پیامبر#اسلام#بعد#فتح#انتقام#نگرفت

چرا پیامبر اسلام بعد از فتح مکه انتقام نگرفت

معصومه یعقوبی*
چرا پیامبر اسلام بعد از فتح مکه انتقام نگرفت

نویسنده در یادداشت حاضر تاکید می‌کند راه ایجاد وحدت اسلامی، نیازمند توجه به اخلاق و علم جهت انسجام بخشی به زندگی روزمره هستیم، و بدون آن‌ها امکان تحقق وحدت قدرت آفرین، امکان‌پذیر نیست.

وحدت جامعه اسلامی امری است که از آن به‌عنوان اهم واجبات یاد شده تا جایی که بسیاری از رویدادهای تجربه شده‌ی جامعه اسلامی که هنوز هم مایه‌ی دلتنگی ما مسلمانان می‌شود و به نوعی می‌تواند عقده‌های تاریخی ما به‌حساب می‌آید تحت‌الشعاع این امر مهم به‌حاشیه رانده شده است. مثل چشم‌پوشی از مجازات قاتلان شهدای صدر اسلام بعد از فتح مکه توسط رسول اکرم(ص). این حجم از تسامح، توسط نفر اول دین مبارک اسلام در حق کفار را در نگاه اول می‌توان ذیل امر مهم‌تر یعنی ضرورت تقویت بنیان‌های وحدت جامعه اسلامی توجیه کرد، ولی دقیق‌تر که توجه بشود، می‌توان دریافت این رویداد و این‌گونه سیاست‌ورزی با فرودستان در اوج قدرت، چیزی شبیه به مکتبی برای تمرین عملی بالندگی شخصیت و نهادینه‌سازی تقوامداری و کظم غیظ برای مومنان هم می‌تواند تلقی شود.

قدری تحلیلی‌تر به آموزه‌های اسلامی اگر نگریسته شود، ترغیب به وحدت و یا پرهیز از تفرقه، زمانی از بعد معنوی و الهی ارزشمند می‌شود که برای پیاده‌سازی تقوای الهی سامان‌دهی شده باشد. از این‌رو می‌توان گفت وحدت جامعه اسلامی به‌تنهایی هدف نیست چه بسیار وحدت‌هایی که مایه‌ی عصیان و زمینه‌ساز طغیان شده است. گواه چنین ادعایی، گزارش‌های تاریخی است که از گذشته‌های دور تا حال حاضر، پر است از تیره بختی‌هایی که دستاورد وحدت است. مسلمانانی که جز ادعای خودشان بر مسلمانی، شاهدی بر مسلمانی آن‌ها نمی‌توان یافت و عمیق که نگریسته شود دین و ایمان‌شان چیزی جز توهم، اغراق و خودبزرگ بینی و دستاوردهای‌شان چیزی جز جاری شدن خون‌ و دامن زدن به عقب ماندگی‌ها و ویرانی سرزمین‌ها نبوده است. طبیعی است برای جوامعی که ظرایف وحدت بخشی الهی را متوجه نشده باشند، نمی‌توان عاقبتی بهتر از این متصور بود. ظرایفی که جزو آموزه‌های قرآنی هستند مثل ضرورت پذیرش یک‌دیگر، پرهیز از توهین، تهمت و مقید بودن به فروتنی، پرهیز از پیش‌داوری و تجسس و سوءظن و زودباوری و زودرنجی و در یک کلام «اخلاق اسلامی».

بسترسازی برای تحقق وحدت اسلامی ناگزیر از عبور از گذرگه اخلاق اسلامی است و تنها در چنین بستری، وحدت اسلامی بستری برای تحقق تقوای فردی و گروهی است و عینیت یافتن این تقوی، لازمه‌ی شکوفایی انسان‌هاست. انسان‌هایی که تک تک آن‌ها مهم هستند و با ارزش و در میان خلقت تمام موجودات، لقب اشرف مخلوقات را از خود خداوند کسب کرده‌اند.مزین کردن فرد فرد مسلمانان به اخلاق اسلامی، با توجه به چند وجهی بودنش، علی‌الخصوص جایی‌که قرار است برای‌شان نسخه‌ای اجتماعی پیچیده شود، چیزی نیست که با بی‌تفاوتی در قبال علم و دستاوردهای آن ممکن شود.

وقتی تاکید مکرر قرآن کریم بر ضرورت تعقل و توصیه اکید به علم آموزی توسط رسول اکرم ( ص) را که امر فرموده‌اند برای کسب علم، به دورترین جوامع مثل چین ( که از هر دو منظر فاصله جغرافیایی و فرهنگی با مسلمانان کم‌ترین قرابتی ندارند) باید عزیمت کرد؛ در کنارهم می‌گذاریم مشخص می‌شود تحقق اهداف اسلامی از گذرگاه علم می‌گذرد که لازمه آن تعامل با تمام فرهنگ‌ها و تمام جوامع است و این ممکن نیست مگر با نهادینه شدن اخلاق اسلامی برای شکل‌گیری همکاری با ملل مختلف.

قدر مسلم این است در سایه هم‌افزایی انسان‌ها و ملت‌ها است که این حجم از اندوخته‌های علمی فراهم شده است. از قِبل ارتباط اجتماعی و افزایش هم‌افزایی و ایجاد ظرفیت با سایر ملل است که بسترهای معقول و علمی تعامل‌های ارزش‌آفرین نهادینه می‌شود و زمینه وحدت اجتماع اسلامی، فراهم شده و برکات بالقوه و بالفعل آن به‌منصه ظهور می‌رسد.

باید در نظر داشته باشیم زیر سایه جامعه‌ای که صرفا زیر پوستین نمادهای اسلامی زیست می‌کند و بدیهیات روح اسلامی (اخلاق اسلامی) در آن دمیده نشده است، وحدتی اگر شکل بگیرد از نوع وحدت با برکت مد نظر اسلام نخواهد بود. چرا که وقتی هنوز کژاندیشی، خودبزرگ‌بینی، سوءظن، تجسس، پیش‌داوری، ظاهربینی و توهم به‌جای تدبیر و نقد و حسابرسی و عدالت رواج داشته باشد، ابزاری جز انکار، فریب، غلو، حذف، تحقیر و کجی برای مدعیان آن نخواهد ماند و صد البته به‌زعم روان‌شناسان، خواستگاه همه این نقص‌ها به‌نوعی عقده‌های ناشی از کمال نیافتگی در شخصیت‌هاست که به‌جای صعود به درجه‌های بالای انسانیت، صرفا به درجه‌ی خودشیفتگی نزول یافته‌اند. بی‌پرده عرض می‌کنم حقیقتاً در عجبم، مدعیان و طلایه‌داران این سبک از مسلمانی، چگونه دستاوردهای‌شان را با وجود شباهت‌هایش به پلیدی‌های بدیهی مثل ویرانی، خون‌آشامی، آتش‌افزایی، نفاق، ریا و ناامیدی، می‌توانند همردیف با وعده‌های الهی دانسته و آن‌را به خدای رحمان نسبت دهند؟

اما در پایان این یادداشت، راه‌هایی برای برون‌رفت از وضعیت‌های بحرانی مشابه و حتی وضعیت‌های خوب و متوسط جویای توسعه دارم. توصیه می‌کنم برای توسعه بینش اجتماعی، همواره تشنه مشورت با اندیشمندان و دانشمندان باشند و با سعه‌ی صدر و به‌رسمیت شناختن عقلانیت و دستاوردهای علمی، به توسعه بینش‌های خود در رابطه با جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی بپردازند و برای بسط قدرت‌های استدلالی خود با مجهز شدن به‌دانش میان‌رشته‌ای، از دستاورد تمام حوزه‌های علمی و فنی با نگاهی بسیط بهره ببرند. به‌طور نمونه عرض می‌کنم منطق فازی را برای توسعه انتخاب‌های خود از وضعیت سیاه و سفید به طیف خاکستری، نظریه گشتالت را برای باور به دستاوردهای محتمل بالقوه، قوانین چهارگانه ترمودینامیک علی الخصوص قانون آنتروپی را برای فهم نقص طبیعی سیستم‌های بسته به‌کار ببرند تا زمینه‌های تبلور ارکان وحدت اجتماعی را این‌بار از منظر علم، عملیاتی کنند و با مجهز شدن به‌دانش نشانه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی کیفیت وحدت اجتماعی جامعه خود را رصد و با فهم نیروهای بالقوه به ارتقاء جامعه اسلامی بپردازند. چرا که دانش بشری، راهی پر فراز و نشیب را برای فهم موضوعات مختلف طی کرده و به‌جایی رسیده است که امکان برنامه‌ریزی برای توسعه‌ی انسان و سیستم‌های اجتماعی فراهم شده است و یقیناً حیف است جامعه ما از قافله جهانی برای تحقق وحدت قدرت آفرین، ذیل سایه توسعه اخلاق اسلامی بهره نبرده و از آن مهم‌تر پیشران توسعه‌ی بشریت نباشد.

**دکترای معماری و عضو هیات علمی دانشگاه

۲۱۶۲۱۶