احمد زیدآبادی: همان هنگام که رضا پهلوی در بزرگداشت مرحوم آرامش دوستدار بیانیهای شداد و غلاظ در تحسین اندیشۀ نفرتپراکنانه و اسلامستیزانۀ او صادر کرد، میشد حدس زد که آقای پهلوی در حلقۀ مشاورانی اسیر شده است که یا مطلقاً درکی از ایران و تاریخ و فرهنگ و مسائل آن ندارند و یا «شاهزاده» را عامدانه به سوی تفکری که مؤلفههای فرهنگ تاریخی جامعۀ ایرانی را به جنگ میطلبد، هدایت میکنند.
آخرین ابتکار رضا پهلوی در سفر به اسرائیل و دیدار با بنیامین نتانیاهوی منفور و منزوی و حضور در پای دیوار ندبه و آن حرفهای عجیب و غریبِ تداعی کنندۀ افکار منسوخ شدۀ ضد عربی، آن هم در دورۀ سلطۀ دولتی متشکل از احزاب نژادپرست و ارتدوکس و با سابقۀ تروریستی، خود گواه انقطاع پهلوی از واقعیات ایران و منطقه و جهان و به مثابۀ نقطۀ پایانی بر هرگونه نقش جدی او در تحولات آیندۀ ایران است.