به گزارش «اطلاعات آنلاین»، بیست و هفتمین روز از فروردین ماه زادروز محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانهسرایی است که ترانههایش از سالهای دور تا کنون همچنان زمزمه زیر لب پیر و جوان است. وی در گفتوگو با خبرآنلاین به بیان نکاتی جالب و تامل برانگیز از فضای حاکم بر شعر و ترانه در این روزها و بیتوجهی مسئولان به آثار ترانهسرایان پیشکسوت و نوع برخورد با آنها پرداخت که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانید.
شورا و منطق درستی برای ارزیابی ترانهها وجود ندارد
* طبیعی است برخی از جوانها که طبعشان بالاتر رفته ترانههای گذشته را بپذیرند و دوست داشته باشند اما برخی هم هستند که آنها را نمیپذیرند. متأسفانه شورای مسئولی که بخواهد ترانهها را ارزیابی کند، وجود ندارد و در واقع منطق درستی از سوی نهادهای فرهنگی برای این امر دیده نمیشود.
* مسئولین کارهای خاصی را میپذیرند؛ این امر سبب شده تا محدودیتهایی به وجود آید که برخی از ترانهسراها با خوانندگان خارج از کشور کار یا نام دیگری برای خود انتخاب کنند تا مشکلی برایشان به وجود نیاید. در این میان گاهی ترانههایی از جوانها در داخل کشور پخش میشود که با ارزشتر از گذشته هم هست.
سانسور بسیار است و کاری نمیتوان کرد
* آفرینش یک اثر موسیقی ماندگار کلی هزینه میخواهد. به همین خاطر و برای اینکه از هزینهها کم کنند مجبور میشوند برخی از کارها را خودشان انجام دهند. این امر سبب میشود کارهایی که جان داشته باشند بسیار اندک شوند. در همین زمان و در این شرایط هم، کارهایی را میشنوم که شیفته آن میشوم. کارهایی که حتی نگاه جهانی روی آنهاست ولی مانند کارهای گذشته اجازه پخش ندارند.
* کارهای خوب را نمیگذارند پخش شود و کارهای ضعیف را قبول میکنند. برای خدمت به فرهنگ باید اندیشههای خوبی داشت. آنها بسیاری از کارها را رد میکنند یا میگویند جور دیگری باید باشد. سانسور بسیار است. واقعیت این است که در این شرایط هیچ کاری نمیشود کرد.
به صراحت به من گفتند دیگر بس است!
* وقتی کارهایت را قبول نمیکنند، باید رها کنی. کار دیگری نمیشود کرد. متأسفانه ترانههای بسیار قوی را به خارج از کشور میدهند، آنها هم میخوانند زیرا اینجا اجازه فعالیت ندارند.
* بسیاری از خوانندهها، آهنگسازان، شاعران و ترانهسراها کار نمیکنند؛ به این علت که اجازه فعالیت ندارند. به من هم که از سال ۱۳۳۰ ترانهسرایی میکنم گفتند که نمیخواهیم کار کنی. خودمان ترانهسرا داریم. به صراحت گفتند که بس است. آنها به این فکر نکردند که این اشخاص سالها فعالیت کردند و کارهای ماندگاری از آنها به جا مانده است. هرچند کارهای آنها را هم پخش نمیکنند. متأسفانه جوانها هم برای اینکه کارهایشان پخش شود چارهای جز قبول شرایط فعلی ندارند.
برخی میخواهند موسیقی را از بین ببرند
* کارهای پیش از انقلاب دیگر اجرا و پخش نمیشود. بسیاری از ترانهسراها فوت کردند، بسیاری از آنها از ایران رفتهاند و در کشورهای دیگر مهاجر شدهاند. ما که از گذشته در هنر بودیم و با هنر زندگی کردیم، نمیتوانیم فعالیت نکنیم؛ اما موضوع این است که کسی نیست ترانهها را به او بسپاریم؛ آن هم در شرایطی که ترانهسرایی اینقدر محدود شده است.
* کسانی که ترانهها را میدیدند، اگر اشکالی داشت آن را برطرف میکردند. نگاه امروز نبود که منت بگذارند و یا برخی از قسمتها را حذف کنند. در واقع برخی میخواهند موسیقی را از بین ببرند.