شهر خبر
برچسب‌های مهم خبری:#حاتمی#بازخوانی#سینمای#ملی#سینمای#علی#حاتمی

بازخوانی سینمای ملی در سینمای علی حاتمی

برای بسياری از منتقدان و اهالی سينما با شنيدن نام سينمای ملی، بيش از هركس، نام زنده یاد«علی حاتمی» تداعی می‌شود.

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، سید رضا صائمی در اولین ضمیمه ادب و هنر طی سال جاری نوشت: 

فکر کردم نخستین مطلب سینمایی در سال جدید را به مفهوم «سینمای ملی» اختصاص دهم. از آن رو که به نظر می رسد سینمای ملی به معنای کلیّت سینمای ایران، در بحرانی ترین شرایط خود به سر می  برد. چنان که حالا نگرانی از بودن یا نبودن آن است.

 اگرچه دربارۀ سينماي ملي، مناقشات نظري و عملي زيادي وجود دارد، اما براي بسياري از منتقدان و اهالي سينما با شنيدن نام سينماي ملي، بيش از هركس، نام زنده یاد«علي حاتمي» تداعي مي‎شود. شايد مهمترين عنصر و علت دراماتيك براي اين ذهنيت، توجه علي حاتمي به تاريخ به‎ويژه تاريخ معاصر باشد.

 گويي تاريخ در آثار حاتمي، نمادي از هويت ملي ماست كه موجب مي‎شود سينماي علي حاتمي نسبت به فيلمسازان ديگر، بيشتر به نماد سينماي ملي تبديل شود. نگارنده مي‎كوشد تا در اين ياداشت با رديابي و بازخواني المان‎هاي تاريخي، مفهوم سينماي ملي را در آثار علي حاتمي مورد بررسي قرار دهد تا بهانه ای باشد برای فهم پذیری بحران امروز در تثبیت سینمای ملی.

سينما به‎عنوان هنر هفتم، تنها با هنر‎هاي ديگر ارتباط ندارد، بلكه با ساحت‎‎هاي گوناگون زندگي بشري در ارتباط بوده و ميان آنها نسبتي معني‎دار برقرار است. يكي از اين مقوله‎‎هاي مهم را كه هيچگاه از قاب دوربين پنهان نبوده و اصلاً به تولد ژانري تازه در سينما انجاميده است، «تاريخ» مي‎دانيم.

 سینمای تاریخی، ژانري است كه هم داراي جاذبه‎‎هاي سينمايي زيادي بوده و هم دغدغه‎‎هاي حقيقت جويانه موجب شده است تا نسبت به روايت تصويري از آن، حساسيت زيادي وجود داشته باشد. حساسيتي كه بيشتر از سوي دو قشر ممتاز از طبقات اجتماعي صورت گرفته است: يكي سياستمداران و ديگري پژوهشگران تاريخ. اين توجه و حساسيت بالا نسبت به روايت سينما از تاريخ، بيش از آن‎كه به اهميت خود واقعيت تاريخي برگردد، به نقش سينما و تصوير در شكل‎گيري حقيقت تاريخي در ذهن مخاطبان مربوط مي‎شود. چه بسا تأثيري كه يك سكانس سينمايي از يك واقعه تاريخي دارد، بيش از انواع كتاب‎هايي است كه در اين زمينه نگاشته شده است.

 اگر تعصبات و دغدغه‎‎هاي ايدئولوژيك را در نظر نگيريم، بيش از هر دوره تاريخي، اين تاريخ معاصر است كه مورد نقد و نظر منتقدان قرار مي‎گيرد. هيچ شكي نيست كه اگر بخواهيم ردّ پاي تاريخ را درآثار سينمايي ايران پيدا كنيم، از هر راهي كه برويم، در نهايت به سينماي علي حاتمي بر خورد مي‎كنيم كه تاريخ، به‎ويژه تاريخ معاصر، در آثار او بيش از هر موضوع و سوژه ديگري مورد توجه قرار گرفته و برجسته شده است.

اين توجه، صرفاً به طرح كليات يك دوره تاريخي ختم نشده و تا بازنمايي جزئيات تاريخي نيز پيش مي‎رفت. او سعي مي‎كرد تا نگاه حداكثري به تاريخ داشته باشد و در به تصوير كشيدن آن، به‎نحوه لباس پوشيدن، آداب و رسوم، ادبيات گفتاري و نوشتاري و حتي ثبت اشيا و لوازم يك دوره تاريخي توجه داشت كه مظهر اين تاريخ‎گرايي و اهتمام به آن را مي‎توان در پايه‎ريزي شهرك سينمايي غزالي جست‎وجو كرد. شهركي كه اثر ارزشمند هزاردستان در آن به ثبت رسيد و در حافظه هنري مخاطبان باقي ماند و خود به يك تاريخ، مجسم بدل شد.

 روايت حاتمی از تاريخ صرفاً به باز تعريف وقايع و حوادث سياسي محدود نمي‎شد و به روايت فرهنگ و هنر آن دوره بسط مي‎يافت. هنر نقاشي در فيلم «كمال الملك»، موسيقي در فيلم «دلشدگان» و هنر خوشنويسي در مجموعه «هزاردستان»، تنها بخشي از اين روايت هستند. ضمن اين ‎كه او به شخصيت‎‎هاي تاريخي نيز توجه ويژه‎اي داشت و بسياري از آثار تاريخي خود را حول شخصيت آنها بازسازي مي‎كرد. كمال  الملك، شاهان قاجار، ميرزا تقي‎خان اميركبير، ستارخان، حاجي‎واشنگتن و.... ازجمله اين مردان تاريخي هستند كه در تصوير‎هاي علي حاتمي نمايان شدند و براي تاريخ سينما باقي ماندند.

 در حقيقت مي توان علي حاتمي را بافندۀ تاريخ ايران در تار و پود هنر سينماي ملي قلمداد كرد كه حتي در ظريف ترين ميزانسن هايش هم از اسباب، وسايل، لباس و گريم ‎هاي مربوط به دوران مورد علاقه اش بهره مي‎برد. علي حاتمي در ميان ادوار گوناگون تاريخي، بيش از همه به تاريخ مشروطه و زمان قاجار توجه داشته است.

دوراني كه ريشه بسياري از حوادث و وقايع كنوني به آن برمي‎گردد و درواقع ما همچنان در گفتمان تاريخي آن به‎سر مي‎بريم. او تصوّرات ما را دربارۀ تاريخ و شخصيت‎‎هاي تاريخي، به تصويري ماندگار بدل كرد. به‎طوري كه هر وقت نام اشخاصي همچون: اميركبير، كمال‎الملك، شعبان استخوني، ستارخان و... را در كتاب‎هاي تاريخي يا مقالات روزنامه‎ها مي‎خوانيم، چهرۀ كاراكتر‎هاي او در ذهنمان زنده مي‎شود. در واقع، او ذهنيات تاريخي ما را مصوّر كرد و به اين واسطه قدرت سينما را نيز به رخمان كشيد.

يكي از نقد‎هايي كه به آثار علي حاتمي مي‎شود، اتفاقاً از همين نقطه برمي‎خيزد. بدين معني كه او تاريخ را تعريف مي‎كند و روايتي شخصي از آن ارائه مي‎دهد. البته حاتمي اين مسأله را انكار نمي‎كرد و آثار خود را تاريخ به روايت علي حاتمي مي‎دانست و حتي معتقد بود كه ژانر تاريخي را نمي‎توان بر آثار او اطلاق كرد. حاتمي در جايي به‎صراحت گفته است:«هيچ وقت ادّعا نكرده ام که مورّخم، بلكه تنها براساس وقايع تاريخي، درام مي نويسم.»

 به اعتقاد احمد طالبي‎نژاد، منتقد سينما، كار هنرمند و فيلمساز، ضبط تاريخ و نقل عيني آن نيست و اگر هنرمندي اين كار را انجام دهد، فقط تاريخ را به تصوير كشيده است و اثر او اثري ماندگار و خلاقانه نخواهد بود. درواقع نگاه علي حاتمي به تاريخ يك نگاه هنري و سينمايي است، نه رويكردي علمي و مورخانه. مثلاً او شخصيت «شعبان بي‎مخ» را در دورۀ قاجار و پهلوي اول به تصوير كشيده است، در حالي‎كه او به دوران پهلوي دوم تعلق داشت. درعين‎حال آن‎قدر اين شخصيت قدرتمندانه به تصوير كشيده شده است كه همواره در ذهن مخاطب ماندگار مي‎ماند. ضمن اين‎كه بايد توجه داشت كه تاريخ شفاهي، بيش از تاريخ مكتوب در جامعه ما اهميت داشته و متناسب با فرهنگ ايراني بوده است. لذا بسياري از روايت‎‎هاي تاريخي علي حاتمي با ارجاع به اين منابع صورت گرفته است. ضمن اين‎كه بايد پذيرفت که بنا بر فلسفه تاريخ، اين روايت‎‎هاي تاريخي است كه تاريخ را مي‎سازد، نه الزاماً خود وقايع و حوادث.

 اين نگرش «سوژه» به وقايع و رخدادهاست كه «ابژه»ی تاريخ را مي‎سازد و لذا ما شاهد روايت‎‎هاي متفاوت و گاه متضادي حتي از سوي خود مورخان دربارۀ يك حادثه مشترك تاريخي هستيم. پس همه مورّخان و كتاب‎هاي تاريخي، يك تعريف يا تحليل از رخداد‎هاي تاريخي ارائه نمي‎دهند.

از سوي ديگر، توجه حاتمي صرفاً به تاريخ كلان نبوده و در آثار او مي‎توان نشانه‎‎هاي زيادي از فرهنگ عامه، رفتار‎هاي روزمرّه مردم و شيوه و سبك زندگي آنها را رصد كرد كه مي‎تواند مرجعي بصري براي مورّخان و مردم شناسان باشد. شايد بهتر باشد كه دربارۀ آثار علي حاتمي بگوييم:«آثار وي تصويري از تاريخ است، نه تاريخي تصويري.»