به گزارش «اطلاعات آنلاین» در ضمیمه فرهنگ روزنامه اطلاعات این هفته به قلم زنده یاد دکتر مهرداد بهار میخوانید: از هزاره سوم پ.م در آسیای غربی دو عید رواج داشت: عید آفرینش که در اوایل پاییز، و عید باززایی که در آغاز بهار برگزار میشد. این دو عید باستانی حتی تا اواسط هزاره نخست پ.م در آسیای غربی وجود دارد و در واقع، قدمت هر دو در این منطقه نشان داده میشود. در ایران نیز عید نوروز عید بهاری و مهرگان عید پاییزی بوده است. اما این به معنی وامگیری از بینالنهرین نیست. من برآنم که فرهنگ بومی وسیعی با وجوه مشترک از دره سِند تا به دره مدیترانه وجود داشته است.
در ایران، عیدنوروزی در آغاز بهار بوده. عید نوروزی ما در بینالنهرین هم سابقه دارد. نوروز جشن عمومی منطقه بوده و وامگیری نیست. اگر توجه کنیم که بینالنهرین از طریق فلات ایران مسکون میشود، ممکن است این سنّت یکی از سنّتهای کهن فلات ایران باشد که بعدها با کوچنشینیهای بومیان نجد ایران به بینالنهرین در حدود هزاره پنجم پ.م، به بینالنهرین و غرب آسیا رفته. البته مدرک موثقی نداریم، ولی محتملاً از هزاره سوم پ.م آیین نوروزی در بینالنهرین بوده.
در تختجمشید مراسم عظیمی برگزار میشده. در این سنتهای نوروزی، مقدار زیادی سنتهای نوروزی بینالنهرینی میتوان مشاهده کرد. کلاً آیینهای نوروزی جهانیاند. این را در پدیدهشناسی اسطوره و در دیدگاه میرچا الیاده میتوان دید. در همه جای دنیا برای جشن سال نو چیزهای مشترکی وجود دارد. ولی اسطوره نوروزی بینالنهرین قدیم، محلی است.
بدین معنی که بنابراین اسطوره، خدا شهید میشده و زنده شدنِ دوباره وی با جشن و سرور همراه بوده است. معمولاً پیش از پنجه یا خمسه مسترقه(پنج روز پیش از آغاز سال نو)، خدا(دُموزی سومری یا سیاوش ایرانی) شهید محسوب میشده. در اینجا نیز چند روز پیش از نوروز، مردم به آرامگاه میرفتند، چراغ میبردند و به گریه و زاری میپرداختند. بردن چراغ بدین منظور بود که مسیر ارواح را روشن کنند، بدان امید که آنان بازگردند.
از اسطوره تا تاریخ، اثر شادروان دکتر مهرداد بهار، صص ۳۵۹–۳۳۹