همشهری آنلاین نوشت: وقتی کل تاریخ رسانه سینما را در نظر میگیریم، تقریباً هیچ فیلمسازی نمیتواند ادعا کند که به اندازه «اورسن ولز» در تکامل آن تأثیرگذار است، سینماگری که از طریق شاهکارهای پیشگامانه خود مانند «همشهری کین» و «ت مثل تقلب» تعریف جدیدی از زبان بصری فیلم ایجاد کرد و الهام بخش نوآوریهای جدیدی در سنتهای سینمایی در سراسر جهان شد اما یکی از کارگردانانی که در واقع میتواند ادعا کند به همان اندازه برای تاریخ سینما اهمیت دارد، کارگردان مولف و بزرگ سوئدی، «اینگمار برگمن» است.
وقتی نظر برگمن را در مورد موقعیت فیلم «همشهری کین» و اورسن ولز در تاریخ سینما پرسیدند، در اظهارنظری معروف گفت: «برای من (اورسن ولز) فقط یک فریب است. خالی و خستهکننده است، مُرده است. «همشهری کین» که نسخهای از آن را دارم، عزیز منتقدان است، همیشه در صدر همه نظرسنجیهای انجامشده قرار دارد، اما فکر میکنم کاملاً خسته کننده است. مهمتر از همه، نقشآفرینیها بیارزش هستند. میزان احترامی که این فیلم دارد کاملاً باورنکردنی است!»
پس از شنیدن این صحبتها، مصاحبهگر طبیعتاً از برگمن درباره برخی از آثار دیگر ولز، مانند «آمبرسونهای باشکوه» پرسید و او پاسخ داد: «این فیلم نیز به شدت خسته کننده است. از نظر من، او فیلمسازی است که بسیار بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است». به گفته این کارگردان سوئدی، مهارت های کارگردانی ولز توسط همه اطرافیانش به شدت اغراق شده بود.
این احساس قطعاً متقابل بود، زیرا ولز بارها دیدگاه سینمایی برگمن را مورد انتقاد قرار داده بود. ولز علاوه بر حمله به برند معنویگرایی هنری برگمن در اظهار نظری عنوان کرده بود که فیلمسازان اروپایی مانند «برگمن» و «میکل آنجلو آنتونیونی» بیش از حد بر ایدهها متمرکز بودند تا احساسات سینما.
ولز در نامهای به «باربارا لیمینگ» در سال ۱۹۸۳ اعلام کرد که مرگ را بر تجربه تماشای برخی از آثار آنها ترجیح میدهد.
ولز همچنین نوشته بود: «شما میتوانید تمام ایدههای همه فیلمها، از جمله ایدههای من، را روی سر یک سنجاق بنویسید. این شکل و قالبی نیست که در آن ایدهها بسیار پربار باشند. این شکل یا فُرمی است که ممکن است شما را درگیر کند یا وارد دنیایی کند یا از نظر احساسی شما را درگیر کند – اما ایدهها موضوع فیلم نیستند. من این حس وحشتناک را دارم که فیلم مُرده است و مثل یک قطعه فیلم در ماشینی است که کپی میشود و به مردم نشان داده می شود.