شهر خبر

وزارت امور خارجه بایدن به «ری‌ست» نیاز دارد

وزارت امور خارجه بایدن به «ری‌ست» نیاز دارد

ایسنا نوشت: حقیقت محضی وجود دارد که نهادها و سازمان‌های دیپلماتیکی آمریکا به‌خصوص وزارت خارجه این کشور با کمبود منابعی از جمله "زمان" مواجه هستند. جو بایدن و آنتونی بلینکن بارها توسط متحدان مختلفی در جهان و خاورمیانه تحقیر شده‌اند و اکنون که بیش از دو سال از ریاست بایدن می‌گذرد، همچنان ضعف‌های بسیار زیادی در دیپلماسی آمریکا با دیگر طرف‌های موجود در دنیا مشاهده می‌شود.

استفن ام.والت، ستون‌نویس نشریه فارن پالسی در تحلیلی چنین نوشت: «این یک حقیقت جهانی است که نهادهای دیپلماتیک آمریکا به ویژه وزارت امور خارجه این کشور با کمبود منابعی مواجه هستند. این حقیقت زمانی آشکار می‌شود که شما بودجه‌های وزارت خارجه و آژانس توسعه جهانی آمریکا را با بودجه‌ای که به وزارت دفاع یا سایر سرویس‌های اطلاعاتی این کشور اختصاص داده شد، مقایسه کنید. حتی این حقیقت زمانی ملموس‌تر می‌شود که جاه‌طلبی‌های جهانی آمریکا را در نظر بگیرید. همچنین این مسئله واضح و مبرهن است که مسئله "زمان" برای رئیس‌جمهور و سایر مقامات رسمی از جمله وزیر امور خارجه آمریکا از نادرترین منابع به‌شمار می‌رود.

اگر مسئله این طور باشد، پس واقعا چرا دولت جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا زمانی را برای دومین "نشست برای دموکراسی" اختصاص داد؟ البته این فقط زمان نبود که بایدن و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا و سایر مقامات ارشد برای یک چنین نمایش گفتگویی اختصاص دادند. صرف چنین وقتی زمان صدها نفر دیگر را نیز به هدر داد که احتمالا می‌توانست برای مرتفع کردن مشکلات دیگری استفاده شود.

دولت بایدن با وعده اینکه دیپلماسی را در مرکز سیاست خارجی آمریکا قرار می‌دهد، ریاست را برعهده گرفت و با این حال دستاوردهای دیپلماتیک کمی در بیش از دو سال کسب کرده است. از یک طرف، متحدان آمریکا با بایدن و بلینکن بسیار راحت‌تر از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق و مایک پنس، وزیر خارجه سابق آمریکا هستند و این متحدان مشتاق بوده‌اند تا برخی از اشتباهات اولیه دولت آمریکا از جمله (بی‌اعتنایی غیرضروری فرانسه درباره پیمان آکوس در ۲۰۲۱) ببخشند. اما جدای از این موارد، سابقه دیپلماتیک دولت آمریکا چشمگیر نیست.

قسمتی از این مشکل، چارچوب "دموکراسی درمقابل خودکامگی" است که بایدن و همراهان آن را در آغوش گرفته‌اند. این دوگانگی بیشتر از آنکه بخواهد راهکاری داشته باشد، مشکلات زیادی را برای دیپلماسی آمریکا به همراه دارد. این دوگانگی به آمریکا کمک نمی‌کند تا به طرز موثری با دولت‌های خودکامه که تعدادشان بیشتر از دموکراسی‌های جهان است، همکاری کند و صرفا ایالات متحده را در معرض اتهاماتی نظیر ریاکاری قرار می‌دهد و همچنین انگیزه چندانی برای متحدان دموکراتیک واشنگتن ایجاد نمی‌کند. در صورت چنین مسئله‌ای، رهبران اروپایی جهت تامین و محافظت از منافع اقتصادی خود با چین، به پکن سفر می‌کنند. در مورد مشابهی، نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، گفت‌وگوهایی را با یکی از مشاوران ارشد ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه برگزار کرد.

حتی بدتر از این موارد، بایدن و بلینکن بارها توسط متحدان مختلفی در خاورمیانه تحقیر شده‌اند. دولت مصر نگرانی‌های حقوق بشر آمریکا را نادیده می‌گیرد و در عین حال کمک‌های اقتصادی این کشور را به جیب می‌زند. بایدن در وعده‌های انتخاباتی خود مدعی شد که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را به دلیل قتل جمال خاشقجی، منتقد سعودی و ستون‌نویس واشنگتن پست "پاسخگو" کند و بعدا او را فردی "مطرود" خواند اما بایدن بعدا با سفرش به عربستان و مُشتی که به طور نمادین به بن سلمان زد، نتوانست سعودی‌ها را متقاعد کند تا موجب کاهش قیمت انرژی شوند و یا فشاری را علیه روسیه به دلیل حمله‌اش به اوکراین اعمال کنند. حتی ترسناک‌تر از این مسئله، نزدیک‌ شدن سعودی‌ها به شی جینپینگ، رئیس‌جمهوری چین است و البته که به جای آمریکا، این چین بود که باعث عادی‌سازی روابط میان عربستان سعودی و ایران شد.

بایدن و بلینکن مستقیما مسئول بحران فعلی روابط آمریکا و اسرائیل نیستند زیرا که پیشنهاد اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل مقصر اصلی این بحران است؛ اما رفتار افراطی آن‌ها نسبت به اسرائیل احتمالا نتانیاهو را وادار کرده تا فکر کند که می‌تواند از مهلکه فرار کند. بایدن و بلینکن از ابتدا در بحران این روابط تاثیر گذاشته‌اند. آن‌ها تصمیم ترامپ را مبنی بر انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس لغو نکردند و به وعده‌های مکرر مبنی بر بازگشایی کنسولگری برای فلسطینیان عمل نکردند و تنها نسبت به این درگیری‌ها "ابراز نگرانی" کردند.

علاوه بر این موارد، اگر بخواهیم به نقش حیاتی دیپلماسی آمریکا در جنگ روسیه-اوکراین اشاره کنیم، باید ذکر کنم که از یک جهت بایدن و تیمش پاسخ مناسب و هماهنگی را به این حمله داد؛ پاسخی که ساده و آسان نبوده است اما تا زمانی که جنگ تمام نشود، این پاسخ و واکنش تمام نمی‌شود و نتیجه نهایی این تلاش هم نامشخص است.

آینده دموکراسی به کمک شو و نمایش گفت‌وگوها حل‌وفصل نمی‌شود بلکه بستگی به این دارد که آیا دموکراسی‌های جهان می‌توانند نتایج بهتری برای شهروندان خود در داخل و خارج کشور داشته باشند یا خیر. موفقیت به کار بسیار زیادی نیاز دارد و حتی ثروتمندترین دموکراسی‌ها زمان یا منابع نامحدودی ندارند، امیدوارم دومین اجلاس برای دموکراسی آخرین دور آن باشد.»

310310