شهر خبر

جایگزین حاکمیت برای «چهارشنبه‌سوری» چیست؟

*مهدی قوامی پور
جایگزین حاکمیت برای «چهارشنبه‌سوری» چیست؟

طی چند دهه اخیر، روزهای پایانی سال، شهرهای مختلف کشور انگار به میدان نبرد تبدیل می‌شوند که در شب «چهارشنبه سوری» این جنگ به اوج خود می‌رسد و در این نبرد شهری، امنیت شهروندان به خطر می‌افتد و خانواده‌ها در کنار دغدغه‌های مربوط به شب عید، باید نگران سلامت خود و فرزندانشان هم باشند. اما چرا «چهارشنبه سوری» از سنتی لطیف با آیین‌های نمادین و با معانی زیبا به «جنگ همه علیه همه» تبدیل شده است؟

امیل دورکیم معتقد بود که مراسم و مناسک اجتماعی موجب تقویت پیوندهای اجتماعی و افزایش هم‌نوایی افراد در چارچوب ارزش‌های اجتماعی می‌شوند. بنابراین، مناسک اجتماعی ابزاری است که جامعه آن را برای کنترل و هدایت افراد در چارچوب‌ هنجارهای پذیرفته شده، به کار می‌گیرد. در این چارچوب، هرگاه پیوندهای اجتماعی در جامعه‌ای تضعیف شود، آن جامعه به سمت واگرایی و آنومی (Anomie) یا فقدان هنجار و بی‌هنجاری پیش می‌رود. در واقع، اگر چه «آنومی» ظاهراً بار منفی دارد و در واقع، به نوعی به دنبال بیان علل و عوامل پدیده‌هایی نظیر بزه‌کاری و خودکشی است، اما در عین حال بیانگر نوعی «ساختارشکنی» نیز است که می‌تواند در شرایط خاصی ابعاد مثبت نیز پیدا کند. اما آنچه که از نظرات دورکیم به دست می‌آید، تأکید وی بر جنبه‌های منفی این پدیده است. دورکیم همچنین از وضعیت «آنومیک» سخن می‌گوید؛ وضعیتی که در آن، جامعه تحت تحولات شتابان، فرصت ایجاد تعادل را پیدا نمی‌کند.
در این چارچوب، مراسم و مناسکی نظیر «چهارشنبه سوری» در فرهنگ ایرانی، یکی از آیین‌هایی بود که در آستانه «نوروز» و استقبال از بهار با تقویت پیوندهای اجتماعی، به سلامت جامعه و بازتولید آن کمک می‌کرد. اما آیین‌ها در طول زمان بنا به دلایل و تحت تأثیر عوامل بسیاری تغییر می‌کنند که یکی از این عوامل، مداخله قدرت در آن‌هاست؛ چنانکه آتش‌بازی در شب چهارشنبه‌سوری از زمان ناصرالدین‌شاه و به وسیله فرانسوی‌ها برای سرگرمی او در ایران انجام شد و کم‌کم مورد توجه و علاقه مردم نیز قرار گرفت.

پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ و حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، به ویژه پس از پایان جنگ ایران و عراق و ورود جامعه به دورانی از آرامش، از یک سو جامعه تمایل به حفظ و احیاء سنت‌ها و آیین‌های ملی خود را بروز می‌داد؛ از سوی دیگر، نظام حکمرانی در کشور نه تنها تمایلی به احیا این سنت‌ها به مثابه سنت‌هایی غیراسلامی نداشت، بلکه به شیوه‌های مختلف در پی حذف یا تغییر آن‌ها برآمد. اما مسئله فقط این نبود، بلکه مشکل اساسی‌تر از آنجا آغاز می‌شود که حاکمیت هیچ بدیل و جایگزینی برای چیزی که طرد و رد می‌کرد، نداشت. در واقع نظام حکمرانی مبتنی بر اسلام سیاسی، اگر چه با رویکردی پوزیتیویستی به دنبال «مهندسی اجتماعی» بود، اما تنها مجموعه‌ای از نبایدها را در اختیار داشت و در مقام عمل و برای اداره جامعه، در وجه ایجابی و در بعدی عملیاتی چیزی نداشت. این فقدان وجه ایجابی و نادیده‌انگاری یا حتی تلاش برای حذف «چهارشنبه‌سوری» به عنوان یک آیین ملی در کنار تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی چند دهه اخیر، موجب شد تا این آیین ملی از وجوه مثبت خود در راستای تقویت پیوندهای اجتماعی خارج شده و به مجال و فرصتی برای بروز رفتارهای هیجانی و مخرب تبدیل شود. در واقع، این وضعیت آنومی، واکنش جامعه به عدم «به رسمیت شناخته شدن» مطالبات اجتماعی و نیازهای جمعی است. بنابراین، آنچه که جامعه برای عبور از این وضعیت آنومیک و برقراری تعادل مجدد در وضعیت تازه نیاز دارد، ابتدا به رسمیت شناخته شدن جامعه و استقلال امر اجتماعی از امر سیاسی و پایان بخشی به دیدگاه‌ها و رویکردهای پوزیتیویستی و «مهندسی اجتماعی» به پدیده‌ها و تحولات جامعه است.

جامعه‌شناس

۲۳۳۲۳۳