شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#ترکیه#زلزله#زلزله ترکیه#ایران

روایت تلخ زلزله ترکیه از زبان ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر

روایت تلخ زلزله ترکیه از زبان ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر

ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر ایران خاطرات تلخی از زلزله مهیب ترکیه دارد و هنوز در شوک این حادثه مرگبار است.

به گزارش مشرق، زلزله ۷.۷ ریشتری ترکیه افزون بر خسارت مالی فراوان بیش از ۴۰ هزار نفر را به کام مرگ فرستاده است، تلفات این زلزله در حالی رو به افزایش است که هنوز شمار زیادی از مردم این کشور و سوریه در زیر آوارها گرفتار هستند و هیچ نهاد دولتی آمار دقیقی از آنان ندارد. در این زلزله مهیب سه فوتبالیست قطع عضو ایران نیز در شهر مالاتیا جان باختند.

بازخوانی اتفاقات این زلزله از زبان یکی از شاهدان شهر اسکندرون می‌تواند عمق فاجعه را بیش از بیش نمایان کند. محسن بیگدی ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر ایران که در لیگ ترکیه شاغل است یکی از راویان این تراژدی تلخ است. وی روز چهارشنبه در گفت‌وگویی با بیان اینکه برای لحظاتی مرگ در یک‌قدمی من بود اظهار داشت: بعد از زلزله دچار تیک عصبی شدم و با هر صدایی از جا می‌پریدم.

متن کامل این گفت وگو در زیر آمده است؛

یک معجزه ما را نجات داد

شب قبل از زلزله مهمان یکی از دوستان بودیم و در مراسم نامزدی او شرکت کردیم. من و محسن طلوعی دیگر ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر در طبقه چهاردهم یک آپارتمان ساکن بودیم و محسن برای استراحت به اتاق خودش رفته بود. چند ساعت پس از بازگشت به خانه متوجه زلزله شدم و به سوی اتاق طلوعی رفتم و داد زدم که زلزله آمد. او با وضعیت خاصی که دارد خودش را از تخت پایین انداخت و به سمت در خروجی رفتیم. در چهارچوب در پناه گرفتیم و منتظر مرگ ماندیم. زیرا دیوار کنار ما کامل ریزش کرد و یک شیشه بزرگ نیز در آن سو به زمین افتاد و لحظات وحشتناکی بود که تصور آن هم سخت است. همزمان با زلزله برق قطع شد و تاریکی تمام ساختمان را فرا گرفت. چند دقیقه در چارچوب در مقاومت کردیم تا اوضاع کمی آرام شد. لرزش‌ها بسیار سهمگین بود و امیدی به زنده بودن نداشتم و خود را در یک قدمی مرگ می‌دیدم.

طلوعی چهارده طبقه بدون ویلچر پایین آمد

دوستم طلوعی معلولیت شدیدی دارد و باید روی ویلچر باشد اما قطع شدن برق ما را مجبور کرد که چهارده طبقه بدون ویلچر طی کنیم زیرا آسانسور نبود. در زمان زلزله مرگ خود را حتمی قلمداد می‌کردیم اما معجزه‌وار نجات یافتیم. با تمام مشکلاتی که داشتیم خود را به خیابان رساندیم و خیلی خوشحال بودم که از داخل ساختمان نجات پیدا کردیم اما مشکلات ما تازه شروع شد، زیرا سرمای سخت ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بامداد شرایط وحشتناکی برایمان ایجاد کرده بود و لباس گرم هم نداشتیم. البته تنها ما نبودیم بلکه مردم شهر اسکندرون این شرایط را تجربه کردند. هوای تاریک، سرد و بارانی اسکندرون بدتر از زلزله بود.

روایت تلخ زلزله ترکیه از زبان ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر

شهر به ویرانه تبدیل شد

وقتی که پایین آمدیم عمق فاجعه مشخص شد، شهر به ویرانه تبدیل شده بود و مردم هر کدام به سویی می‌رفتند. برخی به دنبال زن و بچه بودند و برخی دیگر درخواست کمک می‌کردند. خانواده‌های زیادی زیر آوار مانده بودند اما کاری از کسی ساخته نبود. محشری در این شهر به پا بود و جنازه‌ها روی هم افتاده بود و مردم هم نمی‌توانستند کمکی کنند و بی تفاوت از کنار آنان رد می‌شدند. تصور چنین شرایطی برایم هنوز سخت است. سرمای آن روز استخوان سوز بود و ما لباس گرمی نداشتیم.

با ماشین دوستم به جای امن رفتیم

برای خروج از این شرایط سخت خیلی تلاش کردم و با یکی از دوستانم در ترکیه تماس گرفتم او با ماشین به دنبالمان آمد و ما را به خارج از شهر و فضای باز برد. اگر آن ماشین نبود از سرما تلف می‌شدیم. ۱۲ ساعت در آن ماشین بودیم. باید از او تشکر کنم که ما را از آن شرایط نجات داد و در نهایت به روستای خود برد. این روستا بین اسکندرون و آدنا بود. ۲ شب در روستا بودیم و از آنجا با سرکنسولگری ایران ارتباط برقرار کردیم. ساعتی که من تماس گرفتم ساعت اداری نبود اما وی از ما آدرس خواست و روز بعد به دنبالمان آمد تا از آن شرایط سخت نجات پیدا کنیم.

از خوشحالی خوابم نبرد

وقتی با مسوول سرکنسولگری ایران تماس گرفتم و خودم را معرفی کردم، قول کمک داد که این کار ما را خوشحال کرد و حتی تا صبح نخوابیدم. صبح آقای ابراهیمی (سرکنسولگری) با یکی از دوستانش آمد و ما را از مخمصه نجات داد. به شهر اسکندرون بازگشتیم و ویلچر محسن را پیدا کردیم و ازآنجا به سمت فرودگاه آدنا روانه شدیم که بلیت استانبول تهیه کنیم که داستان مفصلی دارد. بعد از کلی تلاش برای گرفتن بلیت استانبول به این شهر رفتیم و در نهایت از طریق استانبول به ایران آمدم.

شک دارم که زنده هستم

شرایطی که در زلزله ترکیه تجربه کردم در یک یا چند خط قابل گفتن نیست. بعد از زلزله و رفتن ما به روستایی در این کشور، دچار تیک عصبی شدم. با هر ندا و تکانی از جا می‌پریدم و هنوز هم ترس آن اتفاق تلخ در وجودم است. زمانی که به تکانه‌های سخت زلزله آن شب فکر می‌کنم شک دارم که زنده ماندم و نفس می‌کشم.

مرگ ورزشکاران ایرانی در رسانه‌های ترکیه بازتاب زیادی داشت

سه نفر از عزیزان فوتبال نقص عضو ایران در زلزله ترکیه جان باختند. مرگ آنان بازتاب زیادی در رسانه‌های ترکیه داشت و ما از طریق رسانه‌ها متوجه مرگ آنان شدیم. به خانواده این سه ورزشکار پارالمپیکی تسلیت عرض می‌کنیم و امیدوارم خداوند به خانواده آنان صبر بدهد.

روایت تلخ زلزله ترکیه از زبان ملی‌پوش بسکتبال با ویلچر

منبع: ایرنا