شهرخبر
برچسب‌های مهم خبری:#پرسپولیس#برانکو

مجبور شدم از پرسپولیس جدا شوم تا بیشتر از این اذیت نشوم/ شانس نداشتم یحیی سرمربی من باشد

رضا کرملاچعب در آخرین دقایق بازی پرسپولیس و ون پارس وارد زمین شد و در حالی پیراهن حریف پرسپولیس را برتن داشت که اگر همه چیز خوب پیش می‌رفت، باید آخرین سال از قرارداد پنج ساله با پرسپولیس را در همین روزها سپری می‌کرد اما چرخ روزگار او را در ۱۰ تیم دیگر چرخاند و به اصفهان رساند تا یک روز بعد از قرارداد برابر تیم سرخپوش پایتخت قرار بگیرد.

کرملاچعب اگرچه تازه ۲۵ سالگی خود را پشت سر گذاشته اما حدود ده سال است که در فوتبال ایران چهره و شاید به واسطه فامیلی جالب و متفاوتش، بیشتر از سایر فوتبالیست‌های هم‌رده، در ذهن طرفداران حک شده است. البته این فوتبالیست جنوبی، به خصوص در تیمهای ملی پایه درخشش قابل توجهی هم داشت اما عمده شهرت خود را به واسطه گلزنی با پیراهن نفت مسجدسلیمان به پرسپولیس و سپس پیوستن به این تیم به دست آورد.

اما چه شد بازیکنی که با هزار امید و آرزو به پرسپولیس آمد و بارقه ظهور یک ستاره فراتر از مهدی طارمی را در اذهان ایجاد کرد، نتوانست به انتظارات پاسخ بدهد؟ چرا او در تیمی که برانکو ساخت، حتی یک سهمیه جوانان را هم نتوانست به خود اختصاص بدهد؟ او کجای مسیر را اشتباه رفت که به مقصد موردنظر خود و علاقه‌مندانش نرسید؟

رضا کرملاچعب در گفتگوی خود با خبرنگار ما از نگاه خود به این سوالات پاسخ داده است؛ جوابهایی که آغشته به نوعی حسرت است و راز و رمزهایی را از اردوی پرسپولیسِ برانکو افشا می‌کند و زاویه دید جدیدی را به دست می‌دهد.

این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

چه شد که ون پارس را انتخاب کردی و در حال حاضر چه شرایطی داری؟

با وضعیتی که در نیم فصل اول در چوکا داشتم، ادامه حضور در این تیم خیلی سخت بود. من تلاش کردم در نیم فصل بهترین عملکرد را داشته باشم اما در نهایت تصمیم به جدایی گرفتم. پیشنهادات دیگری هم داشتم اما یکی از دلایلی که ون پارس را انتخاب کردم، شخصیت این تیم و کادرش بود. ون پارس شکل و نظم تیمی بسیار خوبی دارد و من هم در بازی رفت مقابل این تیم خیلی خوب کار کردم و مورد اعتماد آقای توتونی قرار گرفتم.

نکته جالب این بود که یک روز بعد از قراردادت، برای ون پارس بازی کردی.

من برای فسخ قرارداد یا گرفتن رضایتنامه باید تا هجدهم صبر می‌کردم که جام حذفی بیستم بود. خدا را شکر من اعتماد سرمربی را داشتم و یک روز بعد از قرارداد به من بازی داد و از او هم تشکر کردم. یک‌بار دیگر هم می‌خواهم از اینجا از ایشان تشکر کنم که به من اطمینان کرد. انشاالله در بازی‌های آینده جواب این اعتماد را می‌دهم.

در واقع هیچ تمرینی با ون پارس نداشتی؟

نه. من هجدهم قراردادم را فسخ کردم و نوزدهم با ون پارس قرارداد بستم و بیستم بازی کردم.

تو در ۲۵ سالگی یازده تیم عوض کرده‌ای. فکر می‌کنی چه شد که این مسیر را طی کردی؟

همانطور که می‌دانید من در سال‌های اخیر ثبات تیمی نداشتم. من فوتبالم را از فولاد شروع کردم، یک سال در لیگ برتر بودم اما بازی نکردم و پس از جدایی از فولاد به مسجدسلیمان رفتم و توانستم بازی کنم. پس از آن تمام فکرم این بود که به اروپا ترانسفر شوم. در ۱۶-۱۷ سالگی به پرتغال رفتم اما متاسفانه به خاطر مسائلی که در فدراسیون پیش آمد، کارتم در پرتغال صادر نشد. در آن دوره من را به جریمه تهدید کردند و به کمیته انضباطی احضار شدم که چرا با وثیقه فدراسیون رفته‌ای. من آن زمان سربازی نرفته بودم اما نمی‌دانستم که چنین مسائلی وجود دارد. پس از آن هم یک‌سری انتخاب‌های بد داشتم و گاهی هم عجله کردم و گردن کسی نمی‌اندازم. درست است که در ۲۵ سالگی یازده تیم عوض کرده‌ام اما تازه شروع فوتبالم است و امیدوارم بتوانم در ون پاس به ثبات برسم و با همین تیم به لیگ برتر هم صعود کنیم.

دقیقا چه اتفاقی افتاد که کارت تو صادر نشد؟

من با تیم ملی در اردوی ترکیه بودم و برای من از ترکیه به پرتغال بلیت گرفته بودند. ما باید با وثیقه از کشور خارج می‌شدیم و وثیقه ما را فدراسیون داده بود. من که به پرتغال رفتم، این ذهنیت ایجاد شده بود که این بازیکن فرار کرده و یا می‌خواهد تابعیت بگیرد. با من تماس گرفتند و من گفتم برای قرارداد آمده‌ام و برمی‌گردم اما به کمیته اخلاق احضار شدم و سرپرست وقت را هم احضار کردند که چرا بازیکن بدون اجازه رفته‌ است. گفتیم ما اجازه گرفته‌ایم اما بازخواست شدیم. به خاطر این ماجراها، ۶ ماه کارت من صادر نشد و بعد از ۶ ماه هر کسی صاحب باشگاه باشد فکر می‌کند بازیکن یک مشکلی دارد. به همین دلیل قرارداد لغو شد و برگشتم.

در واقع ممکن بود مسیر فوتبالی‌ات در ۱۶ سالگی تغییر کند.

من حتی پیشنهادی داشتم و شاید می‌توانستم با یک تصمیم، وضعیت خودم را تغییر بدهم اما بین یک تیم لیگ یکی بزرگسال و جوانان اسپورتینگ، تیم لیگ یکی بزرگسال را انتخاب کردم. اگر کسی من را راهنمایی می‌کرد و می‌گفت به جوانان اسپورتینگ برو، زندگی‌ام تغییر می‌کرد.

برای حضور در تیم جوانان اسپورتینگ مشکلی نداشتی؟

هیچ مشکلی نبود. به من گفته بودند مدرسه و شرایط زندگی‌ام را درست می‌کنند اما ذهنیت من این بود که اینها جوانان هستند و آنها بزرگسالان. پس به بزرگسالان می‌روم و بازی می‌کنم.

بعد از بازگشت از پرتغال، پیشنهاد دیگری از تیم‌های خارجی نداشتی؟

بعد از آن به پرسپولیس رفتم و مسائلی پیش آمد که جدا شدم و به استقلال خوزستان رفتم و نیم فصل خیلی خوبی را گذراندم تا دوباره به پرسپولیس برگردم اما باز هم مربی به من اطمینان نکرد.

می‌خواهم درباره پرسپولیس مفصل‌تر صحبت کنیم. فکر می‌کنی چرا در این تیم فرصت بازی پیدا نکردی؟

سالی که به پرسپولیس آمدم، بعد از سالی بود که پرسپولیس به خاطر تفاضل گل قهرمان نشد. برانکو یک تیم فوق‌العاده‌ بسته بود و من به عنوان فوروارد پنجم به این تیم رفتم. مهدی طارمی، علی علیپور، شهاب زاهدی و یک فوروارد خارجی حضور داشتند و من فوروارد پنجم بودم. همچنین وحید امیری هم آن زمان به عنوان فوروارد بازی می‌کرد. متاسفانه فرصت کمی به من رسید؛ سه دقیقه مقابل نفت تهران بازی کردم، ۵-۶ دقیقه در آسیا و ۹۰ دقیقه هم مقابل سیاه جامگان که خدا را شکر در این بازی که آخرین بازی لیگ هم بود، جزو بهترین بازیکنان تیم بودم و بعد از آن بازی همه مطمئن بودند که سال بعد قطعا به تو بازی می‌رسد اما متاسفانه پس از آن بازی و قبل از اعزام به بازی‌های آسیایی اعلام کردند: بازیکن ۱۹ ساله در لیست مازاد پرسپولیس. آقای برانکو در آن دوره گفته بود این بازیکن را نمی‌خواهم.

و به صورت قرضی جدا شدی.

من با باشگاه صحبت کردم و گفتند باید نیم فصل قرضی جدا شوی و بازی کنی و سال بعد برگردی. هیچ مشکلی نداشتم و به استقلال خوزستان رفتم و خدا را شکر نیم فصل خوبی را گذراندم و در ۱۰ یا ۱۱ بازی، توانستم چهار گل بزنم و دو پنالتی بگیریم و مقابل خود پرسپولیس هم گل زدم. شرایط خیلی خوبی داشتم. با صحبتی که با آقای طاهری داشتم، قرار بود به پرسپولیس برگردم؛ بعد از نیم فصل برگشتم اما متاسفانه باز هم آقای برانکو گفت برود در تیم دیگری بازی کند. در این شرایط هر بازیکنی ناراحتی می‌شود و من هم ناراحت شدم و گفتم که می‌خواهم جدا شوم.

و پس از جدایی از پرسپولیس لژیونر شدی.

در همان زمانی که من به باشگاه پرسپولیس اعلام کردم که می‌خواهم جدا شوم، یک پیشنهاد از بیرون از ایران برایم آمد. اصلا فکر نکردم کجاست و چه تیمی است و فقط می‌خواستم از ایران بروم و به فنلاند رفتم. در آن دوره کسی به فنلاند نرفته بود و همه می‌گفتند مگر فنلاند هم فوتبال دارد اما سطح فوتبال این کشور خیلی بالا بود و ما در لیگ یک بودیم. من در این تیم در ۱۴ بازی توانستم ۶ گل بزنم و ۴ پاس گل بدهم. شرایط خیلی خوبی داشتم و با همان تیم به لیگ برتر صعود کردیم و من برای استراحت به ایران برگشتم‌. قرار بود سال بعد هم با همین تیم در لیگ برتر ادامه بدهم و تمام کارهایم را انجام داده بودم اما متاسفانه زمانی که به فرودگاه رفتم تا به فنلاند برگردم، به من اعلام کردند که ممنوع الخروج هستی چون مشمولی. این پایان ماجرای من در خارج از ایران بود و پس از آن به ملوان بندرانزلی در لیگ یک رفتم.

در دوره‌ای که در پرسپولیس حضور داشتی، برانکو صحبتی با تو نداشت که چرا به تو فرصتی برای بازی نمی‌دهد؟ 

زمانی که من به پرسپولیس پیوستم، به عنوان کاپیتان تیم ملی جوانان و امید به این تیم اضافه شدم. انگیزه‌ام این بود که در این تیم بازی کنم اما متاسفانه آنجا توجه آن‌چنانی به من نمی‌شد که این بازیکن از تیم ملی آمده است. تلاش خودم را کردم تا در نهایت یک روز خودم شخصا با برانکو صحبت کردم و گفتم من چنین وضعیتی دارم و کم کم موقعیتم در تیم ملی به خطر می‌افتد. برانکو گفت نه، تو نیازی به تیم ملی پایه نداری چون در پرسپولیس هستی. گفتم حرف شما کاملا درست است اما من اینجا بازی نمی‌کنم و شما به من بازی نمی‌دهید. گفت نه، همین که با بزرگسالان تمرین می‌کنی یک پوئن مثبت است. من باز هم چیزی نگفتم و به کارم ادامه دادم. خیلی خوب کار می‌کردم تا یک روزی به حدی ناراحت بودم و فکر می‌کردم حقم است که بازی کنم که ناراحتی‌ام را در تمرین هم نشان دادم اما باز هم به من بازی نداد. در نهایت به این نتیجه رسیدم که شاید به من اعتقادی ندارد و یا از من خوشش نمی‌آید.

چرا فکر می‌کردی ممکن است برانکو با تو مشکل داشته باشد؟

در آن زمان رامین رضاییان با آقای برانکو بحثش شده بود و من رفاقت خوبی با رامین داشتم و یک پستی گذاشتم و از او حمایت کردم که رامین هم کامنت گذاشت که پاک کن واست بد نشه. فکر کردم شاید برانکو به همین دلیل ناراحت است و من را دوست ندارد و مجبور شدم جدا شوم تا بیشتر از این اذیت نشوم.

الان از برانکو بابت اینکه به تو بازی نداد، گله‌ای نداری؟ 

من از هیچکس گله‌ای ندارم‌. همه اتفاقات تجربه می‌شود. بازی نکردنم در پرسپولیس یک خاطره بد بود که گذشت وگرنه به حضورم در این تیم افتخار می‌کنم. شاید اگر به تیم دیگری می‌رفتم، به این اندازه که در پرسپولیس شناخته شدم، شناخته نمی‌شدم. شاید در تیم دیگری بازی هم می‌کردم اما کسی من را نمی‌شناخت اما به واسطه حضور در پرسپولیس، در حال حاضر همه من را می‌شناسند. اگر شناختی از من هست، به خاطر نام پرسپولیس است و باعث افتخار من است که در این تیم حضور داشتم.

هیچوقت برانکو صحبتی یا توصیه‌ای به تو نداشت تا به این شکل تو را برای ادامه فوتبالت راهنمایی کند؟

نه متاسفانه. در آن مدتی که من در پرسپولیس بودم هیچگونه صحبتی با من نداشتند و حتی اینطور نبود که در تمرینات به من انگیزه بدهند تا بیشتر تلاش کنم.

در آن دوره جو بین بازیکنان چطور بود؟ آیا بازیکنان با تجربه تیم به تو توجه می‌کردند؟

درست است که من با سرمربی تیم صحبت زیادی نداشتم اما بازیکنان تیم یکی از بهترین جوهای ممکن را ساخته‌ بودند. بازیکنان باتجربه توجه زیادی به جوان‌ها داشتند. در آن مدت آقای طارمی، محسن مسلمان، فرشاد احمدزاده، کمال کامیابی‌نیا و علیرضا بیرانوند به من کمک زیادی کردند. یک‌بار در آسیا با لخویا بازی داشتیم و ۲-۰ جلو بودیم مهدی طارمی حدود دقیقه ۸۰ لب خط آمد و چون به من بازی نرسیده بود، به آقا کریم گفت من الان خسته‌ام، به برانکو بگو من را بیرون بکشد و به رضا بازی بدهد. بازیکنان تا این حد هوای همدیگر را داشتند و به نظرم من یکی از بهترین‌ جوهای چند سال اخیر پرسپولیس را دیدم.

فقط در مورد شما این‌طور بود یا همه بازیکنان جوان چنین شرایطی داشتند؟

من ندیدم که با هیچ جوان دیگری اینطور رفتار شود. حتی من یک روز به آقای برانکو گفتم به اردوی تیم ملی دعوت شدم و نزدیک بازی‌هاست و باید بروم اما گفت نه، من قرار است در این بازی به تو بازی بدهم، تو نیازی به تیم ملی نداری اما متاسفانه در بازی با فولاد من را اهواز برد و در شهر خودم من را جزو ۱۸ نفر هم‌ نگذاشت و مربی تیم ملی هم من را از لیست خارج کرد.

تو در لیگ چهاردهم با پیراهن نفت مسجدسلیمان به پرسپولیس گل هم زدی و شادی هم کردی. درباره آن گل صحبت کن.

من با ۱۶ سال سن، تازه با نفت مسجدسلیمان به لیگ برتر آمده بودم و به لطف آقای مجید باقری‌نیا و آقای بهروز مکوندی توانستم با آن سن، در آن تیم بازی کنم. ما دو هفته قبل از بازی با پرسپولیس، با استقلال در تهران بازی داشتیم و من بین ۱۸ تا هم نبودم. تدارکات تیم با من صحبت کرد و گفت اشکالی ندارد، انشاالله بازی‌های بعد. من گفتم من حتما در بازی با پرسپولیس در ۱۸ تا هستم و گل هم می‌زنم. در واقع من از دو هفته قبل‌ مطمئن بودم مقابل پرسپولیس بازی می‌کنم‌ و شادی گلم را آماده کرده بودم. من به عنوان یک پرسپولیسی واقعا خوشحال شدم که به پرسپولیس گل زدم. یک بازیکن با گل زدن به پرسپولیس بیشتر مطرح می‌شود یا گل زدن به یک تیم مطرح نشده؟ قطعا پرسپولیس. من هم به خاطر همین با وجود اینکه پرسپولیسی بودم خوشحالی کردم چون به تیمی گل زدم که باعث شد دیده شوم. شاید آن گل پرسپولیس را درست کرد و بعد از آن آقای برانکو آمد و پرسپولیس درست شد! (با خنده)

قبل از پیوستن به پرسپولیس، از تیم‌های دیگر پیشنهاد داشتی؟

من پیشنهاداتی داشتم و سر تمرین پیکان هم حاضر شده بودم و با آقای مجید جلالی توافق هم کرده بودیم. شاید من اگر به پیکان می‌رفتم، فوتبالیستی به نام منشا به فوتبال ما نمی‌آمد، چون آقای جلالی منتظر بود که اگر من قرارداد نبستم، منشا را بگیرد. من تصمیم گرفتم به پرسپولیس بروم و خدا را شکر برای منشا خیلی خوب شد!

با این شرایط و با توجه به شرایطی که در پرسپولیس برایت ایجاد شد، پشیمان نیستی که در پیکان نماندی؟

من در مورد هیچ تصمیم یا اتفاقی در زندگی‌ام احساس پشیمانی نمی‌کنم. باید آن روی سکه را هم ببینیم؛ اگر من به پرسپولیس می‌رفتم و در این تیم بازی می‌کردم، وضعیت متفاوت نمی‌شد؟

یعنی فکر می‌کنی اگر به تو بازی می‌رسید، آینده‌ات به طور کلی تغییر می‌کرد؟

صد درصد. اگر بازی می‌کردم کل زندگی‌ام تغییر می‌کرد. من از خودم مطمئن بودم و در دو سه مسابقه‌ای هم که بازی کردم، تمام توانایی‌هایم را نشان دادم و همه مطمئن بودند بیشتر بازی می‌کنم. من آن روی سکه را هم دیدم. من به پرسپولیس رفتم و اگر بازی می‌کردم فوق‌العاده می‌شد و اگر هم بازی نمی‌کردم، اسم و رسم داشتم. ولی اگر همان‌طور که شما می‌گویید، ممکن بود بازی کنم و مطرح شوم اما اگر بازی نمی‌کردم، چه اتفاقی رخ می‌داد؟

احتمالا یک بازیکن گمنام در فوتبال ایران باقی می‌ماندی. 

دقیقا. اما باز هم می‌گویم که من از هیچکدام از تصمیم‌هایم پشیمان نیستم و زندگی ادامه دارد.

قطعا هر بازیکنی رویاهایی دارد. تو زمانی که به پرسپولیس رفتی، فکر می‌کردی چه آینده‌ای در انتظارت است؟ 

من فکر می‌کردم آینده خیلی خوبی پیش رو دارم. سالی که من به پرسپولیس رفتم، همه بازیکنان جوان تیم ملی ما، به استقلال رفتند. مجید حسینی، امید نورافکن و اللهیار صیادمنش از تیم ملی به استقلال رفتند و همه ذهنیت من این بود که به تیمی می‌روم که دوستش دارم و الان جوان کمتری دارد و شاید بیشتر به من بازی برسد. متاسفانه این اتفاقات رخ نداد و روند زندگی من تغییر کرد اما باز هم می‌گویم دیر نشده و تازه ۲۵ ساله هستم و شک نکنید که دوباره به پرسپولیس برمی‌گردم.

الان که می‌بینی در پرسپولیس فعلی به بازیکنان جوان فرصت بازی داده می‌شود و بازیکنی مثل محمد عمری می‌درخشد، حسرت نمی‌خوری که برای تو چنین اتفاقی نیفتاد؟ 

حسرت می‌خورم که ای کاش در آن دوره هم آقای برانکو مثل آقای گل‌محمدی که به جوان‌ها بها می‌دهد، به من اعتماد می‌کرد و در دو سه بازی به من فرصت می‌داد؛ همانطور که به بیشتر جوان‌ها اعتماد کرد اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد. حسرت هست اما امیدوارم تمام بازیکنان جوانی که بازی می‌کنند، موفق باشند. من واقعا در کنار حسرت، برایشان خوشحال هم می‌شوم.

در حال حاضر که در لیگ یک بازی می‌کنی، فکر می‌کنی کیفیت فنی‌ات در حد لیگ یک هست یا از نظر خودت استحقاق حضور در لیگ برتر را داری؟

به نظر من از نظر کیفیت فنی بیشتر بازیکنان لیگ یک، در حد لیگ برتر هستند اما از نظر تاکتیکی شرایط لیگ یک و لیگ برتر متفاوت است و به همین دلیل شاید سطح بازیکنان متفاوت شده باشد.

با شرایط فعلی، چه آینده‌ای را برای خودت تصور می‌کنی؟

آینده را نمی‌شود پیش‌بینی کرد اما تمام تمرکزم را روی ون پارس می‌گذارم تا به لیگ برتر صعود کنیم. تلاشم را می‌کنم که بهترین کیفیتم را در لیگ یک و در سال‌های آینده در لیگ برتر به نمایش بگذارم.

صحبت پایانی؟

از شما ممنونم که جویای احوال ما شدید و امیدوارم هم پرسپولیس و هم ون پارس در ادامه مسیر موفق باشند.