افشاگری پادکست جنایی از  راز 2 قاتل بی گناه /  26 سال بی گناه در سلول زندان !

به گزارش رکنا؛ و به نقل از گاردین، دارل کلارک و کین جاشوا فقط 17سال داشتند که به جرم قتل دوستشان به نام بولینگ دستگیر شدند. این اتفاق 25 سال پیش در یکی از شهرهای ایالت جورجیا در آمریکا رخ داد. اکتبر 1996بود که کین جاشوا درحالی‌که اسلحه‌ای به‌دست داشت به همراه کلارک به خانه دوستشان بولینگ رفتند.

آنها در خانه در حال بازی بودند که ناگهان گلوله‌ای شلیک شد. گلوله سر بولینگ را متلاشی کرد و باعث مرگ او شد. به‌دنبال این حادثه، کلارک و کین جاشوا از خانه بولینگ فرار کردند اما زمان زیادی طول نکشید که هر دوی آنها دستگیر شدند. کلارک در بازجویی‌ها گفت: وقتی من و جاشوا به خانه بولینگ رفتیم، تصمیم گرفتیم رولت روسی بازی کنیم. جاشوا یک اسلحه با خودش آورده بود که داخل آن یک گلوله بود. محل قرار گرفتن گلوله را چرخاندیم و شوخی شوخی داشتیم رولت روسی بازی می‌کردیم که بولینگ لوله اسلحه را به سمت صورتش گرفت و گفت که می‌خواهد شانسش را امتحان کند. او ماشه را کشید و گلوله شلیک شد و بولینگ کشته شد و ما هم از ترس فرار کردیم.

کلارک و جاشوا مدعی بودند که حادثه آن شب اتفاقی بود و کسی که باعث مرگ بولینگ شد، خودش بوده است. همین باعث شد که آنها با اتهام قتل غیرعمد روبه‌رو شوند اما در ادامه و با ورود 2شاهد به پرونده، ورق به ضرر آنها برگشت. پلیس با فشار خانواده بولینگ که معتقد بودند پسرشان به‌دست دوستانش کشته شده، پس از چند روز تحقیقات، 2شاهد به دادگاه معرفی کرد که نشان می‌داد حادثه یک جنایت بوده است. یکی از شاهدان زنی بود که در دادگاه اینگونه شهادت داد: من از ماجرای قتل بولینگ خبر نداشتم اما شب حادثه کلارک و جاشوا را دیدم که درباره او حرف می‌زدند. این دو می‌گفتند که بولینگ باخبر شده که آنها دست به یک سرقت زده‌اند و باید کاری کنند که آنها را لو ندهد.

اما شاهد دیگر مردی بود که در همسایگی بولینگ زندگی می‌کرد. او در دادگاه گفت که پس از مرگ بولینگ دوستان او را در حال فرار دیده و شک ندارد که آنها بولینگ را به قتل رسانده‌اند.

با شهادت این شاهدان، هر دو متهم نوجوان به اتهام قتل عمد محاکمه و از سوی دادگاه به حبس ابد محکوم شدند. آنها به زندان افتادند و بهترین سال‌های عمرشان را پشت میله‌ها سپری می‌کردند تا اینکه مدتی پیش اتفاق عجیبی رخ داد.

 26 سال از این حادثه گذشته بود و کلارک و جاشوا همچنان در زندان بودند که سوزان سیمپسون و جاسیندا دیویس، که پادکست هایی با عنوان «جنایت‌واقعی» می‌ساختند و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاشتند، برای ساخت تازه‌ترین قسمت از پادکست‌هایشان تصمیم گرفتند به سراغ پرونده کلارک و جاشوا بروند. روش آنها اینگونه بود که بعد از مطالعه اخبار جنایی که در روزنامه‌های سال‌ها پیش منتشر شده بودند، شروع به تحقیقات تازه درباره پرونده‌های معروف می‌کردند و پس از آن اقدام به ساخت پادکست از پرونده‌های قدیمی‌ می‌کردند؛ کاری که با استقبال مخاطبانشان همراه شده بود و شنیدن پادکست‌های «جنایت واقعی» طرفداران زیادی پیدا کرده بود.

سوزان و جاسیندا برای ساخت پادکست تازه تصمیم گرفتند به سراغ دو شاهدی بروند که کلارک و جاشوا با شهادت آنها به حبس ابد محکوم شده بودند. آنها پس از جست‌وجوی فراوان موفق شدند هر دو شاهد را پیدا کنند اما وقتی پای حرف‌هایشان نشستند، شوکه شدند. چرا که هر دو شاهد داستان دیگری روایت کردند که نشان می‌داد کلارک و جاشوا بی‌گناه هستند. زنی که مدعی بود حرف‌های خصوصی کلارک و جاشوا درباره سرقت و قتل بولینگ را شنیده است، این بار گفت: در آن زمان مجبور شدم دروغ بگویم. چون پلیس مرا تهدید کرد که اگر شهادت ندهم، فرزندانم را با خودش می‌برد. من هم از ترس از دست دادن بچه‌هایم، شهادت دروغین دادم. مردی که گفته بود متهمان را هنگام فرار از صحنه جنایت دیده نیز فردی دارای اختلالات شنوایی و گفتاری بود که مشخص شد داستانی که وی در دادگاه گفته درباره تیراندازی دیگری بوده که چند سال قبل‌تر از حادثه اتفاق افتاده و ربطی به پرونده کلارک و جاشوا نداشت.

سازندگان پادکست «جنایت واقعی» وقتی با این حقایق روبه‌رو شدند سراغ انجمنی حقوقی رفتند که در سال‌های اخیر درباره بی‌گناهانی که به اشتباه در زندان هستند تحقیق می‌کرد. آنها اطلاعات خود را در اختیار این انجمن قرار دادند و به این ترتیب، تلاش‌ها برای آزادی کلارک و جاشوا آغاز شد. این تلاش‌ها چند روز پیش نتیجه داد و در نهایت دادگاه پس از بررسی شواهد تازه و شنیدن اظهارات شاهدان، رأی به بی‌گناهی 2متهم پرونده داد و آنها پس از تحمل 26سال حبس، از زندان آزاد شدند. جاشوا و کلارک در لحظه‌ آزادی به خبرنگاران گفتند که هرگز تصور نمی‌کردند که به همین راحتی و به اشتباه نیم بیشتری از عمرشان را در زندان بگذرانند و حالا که آزاد شده‌اند نمی‌دانند چه کار باید بکنند؛ چرا که خیلی چیزها تغییر پیدا کرده اما از اینکه می‌توانند آزادانه نفس بکشند، خوشحالند.