شهر خبر

پاس گل عباس عبدی به آصف بیات در زمین بازی خشونت و آشوب تهی‌دست خشن

پاس گل عباس عبدی به آصف بیات در زمین بازی خشونت و آشوب تهی‌دست خشن

در روزی که عبدی یکی از ستون‌های فرعی صفحه اول روزنامه اعتماد را به یادداشتی از خود اختصاص داده، سر مقاله همین روزنامه را آصف بیاتی می‌نویسد که نقد سست وی را پاسخ گفته و نحوه تبدیل شدن اصلاحاتی‌ها به انقلابی‌ها را تئوریزه می‌کند.

به گزارش مشرق، چگونه می‌توان خشونت آشوبگران را مشروع ساخت؟ این پرسش با همین تیزی و تندی اکنون پیش روی تئوریسین‌ها و جامعه‌شناسان جریان غیرانقلابی است. با وجود اینکه میل اکثریت نظرورزان این جریان متمایل به شعار اعتراضات خشونت پرهیز است، اما هستند کسانی که هنوز  ترجیح می‌دهند به جای چنین ریاکاری اصلاح‌طلبانه، به سادگی  از  ظرفیت مفهوم خشونت،  عبور نکنند.

آصف بیات یکی از همین افراد است که در مصاحبه‌ای به اصلاح‌طلبان تاخته است: «تراژدی بسیاری از اصلاح‌طلبان در این برهه زمانی در این است که نه می‌توانند اصلاحاتی را تحقق بخشند (چون از قدرت رانده شده‌اند) و نه قادرند همراه دگرگونی‌های رادیکال باشند، چون طبق تعریف اصرار دارند که اصلاح‌طلب هستند و نه انقلابی. علت چنین عقیم ماندن غم‌انگیزی رویکرد جزمی، ایستا و غیرتاریخی به مفاهیم و راهبردهای تغییر اجتماعی و سیاسی است. مثلا انگار اصلاح‌طلب باید تا آخر عمرش اصلاح‌طلب بماند و انقلابی تا آخر عمر انقلابی، بدون توجه به آنچه در واقعیت جامعه و سپهر سیاسی در جریان است، واقعیت سیال و پیچیده‌ای که پاسخ‌های درخور، غیر جزمی و خلاقانه می‌طلبد».

بیات در برابر این میل ریاکارانه اصلاح‌طلبان برای تبدیل خشونت به  خشونت پرهیزی، می‌خواهد بگوید، وحی منزل نیامده که اصلاح‌طلب نباید انقلابی شود و اتفاقا اقتضای اصلاح‌طلبی آن است که به فراخور واقعیت‌های سیال (بخوانید خشونت‌های پیش آمده)، انعطاف داشته باشد و خود را نزدیک به آن واقعیت‌ها نزدیک سازد. چنین مواضع تندی که واقعیت میل اصلاح‌طلبان را در نسبت با خشونت‌های اخیر عیان کرده، فردی مانند عباس عبدی را خوش نیامده و وی را وادار به واکنش کرده است.

عباس عبدی این گفته آصف بیات را نادرست دانسته و دلایلی در نادرستی مواضع بیات اقامه کرده است. دلایل سستی که امکان پاسخ منطقی و محکم را برای بیات فراهم می‌آورد. در این یادداشت نمی‌خواهم آن دلایل و این نقدهای بیات را گزارش کنم. قصد نگارنده آن است که نشان دهد، چرا اصلاح‌طلبان در  القای شعار خشونت پرهیزی صادق نیستند و ته دلشان مایل به استمرار چنین خشونت‌هایی است.

کاربرد چنین دلایل سستی توسط عباس عبدی، بیشتر از آنکه دفاع از اصلاحات خشونت پرهیز باشد، ریشه در به واکنش وادار کردن آصف بیاتی دارد که کتاب سیاست‌های خیابانی او در طول شش سال گذشته یکی از مهمترین و مورد اقبال‌ترین منابع تحلیل اعتراضات سال‌های اخیر بوده است. واقعیت آن است که اگر اصلاحات موفق شود، حرف دلش را از زبان کسی بزند که شهرتش مدیون تحلیل جنبش‌های نوپدید است، توانسته گفتار اقناعی مناسبی برای افکار عمومی مهیا سازد.

نکته دیگر آنکه درست در همان روزی که عباس عبدی یکی از ستون‌های فرعی صفحه اول روزنامه اعتماد را به یادداشتی از خود اختصاص داده، سر مقاله همین روزنامه را آصف بیاتی می‌نویسد که نقد سست عباس عبدی را پاسخ گفته و در ضمن این پاسخ، نحوه تبدیل شدن اصلاحاتی‌ها به انقلابی‌ها را تئوریزه می‌کند.

این رفتار رسانه‌ای، چه معنایی دارد؟ از آن جالب‌تر، جملات یادداشت عباس عبدی است که نشان می‌دهد، وی قبل از انتشار متن آصف بیات، جوابیه او را خوانده و اصل حرفش را پذیرفته است.

به این جملات متن آصف بیات توجه کنید: «مردم زمانی تن به ریسک می‌دهند که احساس کنند راه‌های اصلاحات ساختاری بسته شده و دیگر راه دیگری نیست جز پذیرفتن احتمال مخاطرات. این زمانی است که آن‌ها عذاب «وضع موجود» (status-quo) را بیش از مخاطرات مبارزه انقلابی در وجود خود احساس می‌کنند... دقیقا به خاطر عدم تحمل این‌گونه هزینه‌های وضع موجود است که افراد، آنانی که مرگ تدریجی را انتخاب نکرده‌اند، دست به عمل جمعی برای تغییر وضع موجود می‌زنند، حتی اگر با مخاطرات همراه باشد. «حال این جملات عبدی را ببینید: «این طبیعت رفتار در جامعه است. اگر فضای جامعه به‌گونه‌ای شود که حکومت دیگر نتواند واقعیت را تحریف کند، به یک باره متوجه می‌شود که موافقان یا خیلی موافقان که در حال ریزش هستند، نه ۷۰ درصد که کمتر از ۱۰ درصد هستند. هنگامی که این تصویر عمومیت پیدا کند، کل معادله اجتماعی تغییر خواهد کرد.»

چنین گل و پاس گلی نشان می‌دهد، چرا اصلاح‌طلبان به کسانی محتاجند که از  لایه ریاکاری در  طرح شعار خشونت پرهیزی عبور کرده و خشونت را آن طرف سکه خشونت پرهیزی، ضرب نمایند. این حکایت جریانی است که از مردم فاصله گرفته و در بحران نمایندگی جمعیت‌های انسانی دست و پا می‌زند. چاره اکنون جریان اصلاحات برای تبدیل شدن به نماینده مطالبات عمومی، کره گرفتن از خشونت‌های پیش آمده، تلاش برای تداوم آن خشونت‌ها و تئوریزه کردن این خشونت‌ها در زبان و بیان افرادی است که برچسب تحلیل جناحی و سیاست‌زده به آن‌ها سخت‌تر می‌خورد.

منبع: فارس